نیکی به مادر

یک نت ـ وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی‌گفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟
مادر

یک نت ـ وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی‌گفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟
 
 چه خوش گفت : زالی به فرزند خویش
 چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن
 گر از عهد خردیت یاد آمدی
 که بیچاره بودی در آغوش من
 نکردی دراین روز بر من جفا
 که تو شیر مردی و من پیرزن

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده