تاریخ انتشار: 02 سپتامبر 2020 شماره مطلب: 767056 تعداد بازدید: 810 نظرات: 0
یک نت ـ وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست و گریان همیگفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟
آنچه دیگران می خوانند:
یک نت ـ وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست و گریان همیگفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟
چه خوش گفت : زالی به فرزند خویش
چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن
گر از عهد خردیت یاد آمدی
که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی دراین روز بر من جفا
که تو شیر مردی و من پیرزن
موضوع: