بانک اشعار حضرت معصومه
یک نت ـ بانک اشعار حضرت معصومه
خواهر شدن یعنی،بلا بر جان خریدناز کودکی نازِ برادر را کشیدنخواهر شدن یعنی جدائی از تو هرگزمرگ است یک شب روی دلبر را ندیدنخواهر شدن یعنی مدینه تا کنارتبا پای دل صحرا به صحرا را دویدنخواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتنقطره به قطره پایِ دیدارت چکیدنخواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتندرکمتر از یک سال دور از تو خمیدنمشتاق دیدارم رضا جانم کجاییای کاش وقت احتضار من بیایی
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدللهزخمی نشد بال و پرم الحمدللهقم احترامم حفظ کرده تا که دیدهمن دخترِ پیغمبرم،الحمدللهدر کوچه ها راهِ عبورم را نبستندمانند زهرا مادرم الحمدللهباضربۀ سیلی میانِ کوچه ای تنگخونی نشد چشم ترم الحمدللهبین در ودیوار با داغیِ مسمارزخمی نگشته پیکرم الحمدللهدعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیستخاکی نگشته معجرم الحمدللهماخاطراتی تلخ از بازار داریمباز است هرسو معبرم الحمدللهتاچند منزل دورِ من نا محرمی نیستساکت بُوَد دور و برم الحمدللهدر کوچۀ تنگ یهودی ها نرفتمآتش نیفتاده سرم الحمدللهبالای نیزه قاریِ قرآن ندیدممحمل نگشته منبرم الحمدللهحرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجادارم تمام ِ زیورم الحمدللهکنج خرابه آبرویم را نبُردنددشمن نگفته کافرم الحمدللهدور از مدینه تشییعِ من دیدنی شدقبرم همان دم شد حرم الحمدللهمثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردندباشد تنِ من محترم الحمدللهغسل تنم کاری ندارد چون به پنجهمویم نپیچیده به هم الحمدللهتاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکردهمراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد
شاعر:قاسم نعمتی
افزودن دیدگاه جدید