حکایت خواندنی مرد زاهد و ریا کاری
حکایت, حکایت آموزنده, حکایت جالب, داستان و حکایت, داستانک, داستانهای کوتاه, سرگرمی, سایت سرگرمی, نماز خواندن, نماز
یک نت ـ حکایت خواندنی مرد زاهد و ریا کاری
مرد زاهدی، روزی به مهمانی شخصیتی بزرگ رفت. هنگام غذا خوردن فرا رسید. زاهد از عادت همیشگی غذا کمتر خورد .
بعد از غذا، نوبت نماز خواندن رسید. مرد زاهد به نماز ایستاد، اما بر خلاف همیشگی، نماز را طولانی به جا آورد. پس از آنکه به خانه رسید، از همسرش طعام خواست.
پسر او که همراهش بود، با تعجب پرسید: مگر در مهمانی به اندازه کافی غذا نخوردی؟
پدر گفت: کم خوردم تا آدم پرخوری جلوه نکنم و برای روزهای آینده برای خود موقعیتی کسب کنم !
پسر با شنیدن شرح ریا کاری پدر به او گفت: پدر جان! نمازت را نیز قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید !
منبع: تبیان
افزودن دیدگاه جدید