دوبیتی ولادت امام هادی
یک نت ـ مدح میلاد امام هادی
مدح میلاد امام هادی علیه السلام
رضا قاسمی
دوباره مطلع اشعار من “علی جان” استچکیده ی من و طومار من “علی جان” است
به دانه دانه ی تسبیح کربلا سوگندکه بهترین گلِ اذکار من “علی جان” است
چهار مرتبه مِی می زنم ز جام علی“علی امام من است و منم غلام علی”
دوباره این کره ی خاک , با صفا شده استشبیه عرش خدا شهر سامرا شده است
به قلب ما عجمی ها پر است از شادیولادت نوه ی حضرت رضا شده است
و باز مرغ دلم پر زده به بام علی“علی امام من است و منم غلام علی”
سلام حضرت خورشیدِ سامرایی هاسلام معنی امّید سامرایی ها
تو آمدی و بپا شد بساط جشن و سرورولادت تو شده عیدِ سامرایی ها
من اهل شهر توام بنده ی مرام علی“علی امام من است و منم غلام علی”
تو از تبار خودت , یک کم از عشیره بگوبرای من که نشستم به خاک تیره بگو
چه خوب مدح خودت را برایمان گفتیبیا و باز هم از جامعه کبیره بگو
من از شراب تو مستم ز مدح نام علی“علی امام من است و منم غلام علی”
قسم به عشق که عشقت نهایت عشق استکه نورِ محضِ تو کارش هدایت عشق است
قسم به پنجره های ضریح شش گوشه تکه زائر تو مرادش زیارت عشق است
تو سفره داری و من بارِ بارِ عام علی“علی امام من است و منم غلام علی”
شرابِ کهنه ی ذی الحجه در سبوی من و …زیارت خودِ ساقی شد آرزوی من و …
به نیمه اش که رسیدم تمامِ من شد مستچه روزهای قشنگی ست , پیش روی من و …
به سامرا و نجف دل دهم به دام علی“علی امام من است و منم غلام علی”
شما مخاطب نعم الامیرهای منیو روشنایی کلّ مسیرهای منی
ولادت تو پر از برکت است زیرا که“علیّ” مطلعِ عید غدیرهای منی
به احترام تو شادم به احترام علی“علی امام من است و منم غلام علی”
اگر چه شادی من بی نهایت است امشبتمام حاجت من یک عنایت است امشب
دَمِ مُحرّم و قلبم پر است از حسرتو خواهشم ز تو اذن زیارت است امشب
مرا ببر به حرم با گلِ سلامِ علی“علی امام من است و منم غلام علی”
مدح میلاد امام هادی علیه السلام
حسن لطفی
جلوهای از جبروت آوردندسورهای از ملکوت آوردند
اَبری از جنسِ بهار و بارانبه سرِ این بَرَهوت آوردند
خسته بودیم که ما را از لطفزیرِ یک سایهی توت آوردند
به درِ خانهی آقا یک شهرهمگی دستِ قنوت آوردند
به تماشای تو آدم را بازاز بهشتش به هبوط آوردند
از سرِ سفرهی زهرا امشبمحضِ لبخندِ تو قوت آوردند
آب و آئینه و قرآن این استنوهیِ شاهِ خراسان این است
قبله خوب است همین در باشدعلیِ آلِ پیمبر باشد
چارمین نادِ علی را گفتندباید این نام مکرر باشد
چار دیواریِ کعبه یعنی…چارسو جانبِ حیدر باشد
جامعه خواندم و گفتند که آنبا مفاتیح برابر باشد
بگذار از لب بامت نرویمدلِ ما مثل کبوتر باشد
گیسویی دین و دلِ ما بُردهخاصه وقتی که معطر باشد
آی همنامِ رضا آمده استمغزِ بادامِ رضا آمده است
زلفِ تو کاش مجعد نشوددل در این شام مُردد نشود
تو علی هستی و مانند علیهیچکس صاحبِ مسند نشود
هست تا سامره و سردابشحالِ ما شُکرِ خدا بد نشود
جز نسیمی که پُر از عطرِ شماستکاش از کوچهی ما رد نشود
دلِ من رفت به کویَت گفتمرفتِ تو کاش که آمد نشود
گرهام دستِ تو بود و واشدکار دستِ تو نباشد نشود
صد و ده مرتبه مُمتد گفتیمیا علی ابن محمد گفتیم
دیدنت جامه دَریدن داردیا که انگشت بُریدن دارد
مژهام خاکِ مسیرت را خوردالحق این سُرمه , کشیدن دارد
ارزشش داشت پریشان باشیمنازِ این زلف خریدن دارد
دلِ من میتپد آقا چه کنمآهویی مِیلِ رمیدن دارد
ما رسیدیم و زمین اُفتادیمبوسه از خاکِ تو چیدن دارد
آنچه گفتند در اوصافِ شمادیدن و دیدن و دیدن دارد
علیِ عالیِ اعلیٰ هادیستدهمین معنیِ زهرا هادیست
چینیام آینهام میشکنمکه تَرَک خورده ترین قلب منم
سامرایِ تو بنا شد امامن پریشانِ امام حسنم
بعد تو وقف بقیع , کاش شودعُمرِ من صرفِ حرم ساختنم
حضرت هادیِ ما مهدی کومن اویسم به هوایِ قَرنم
گریهام را به مُحرم برسانکُشتهی روضهی یک پیرهنم
خواهری گفت که ای وای حسینمادری گفت که ای بی کفنم
کاروان آه که آمد از راههرکه دارد هوسش بسم الله
مدح میلاد امام هادی علیه السلام
محمد جواد شیرازی
سخت محتاجم به خلوتگاهِ طور سامراقلب تاریکم شده محتاج نور سامرا
می شود دل, گیرِ این منزل اگر عاشق شودبا دو لقمه نانِ حضرت, از تنور سامرا
سهم دوری را دل دیوانه بر هم می زندبا سلامی بر امامان صبور سامرا
با وجود این کریمان هرچه تحریمش کنندجای حیرت نیست می چرخد امور سامرا
پست را آقا و کوچک را عزیزش می کنندپادشاهی را ببین در چشم مور سامرا
شکر حق که دور تا دور حرم ساکن شدندشیعیان عاشق و جِیْشِ غیور سامرا
تا خود بحر النجف هم می رسد این بوی خوشعطر لیموی حرم از راه دور سامرا
لالم از توصیف این لذت, چشیدن لازم استخواندن یک جامعه دورِ قبور سامرا
غالبا هر کس حرم رفته روایت کرده ازنیمه شب های غریب و سوت و کور سامرا
با وجود این ضریح سبز چوبی می رسدبوی مادر از حریم جمع و جور سامرا
عاقبت این شهر را مهدی گلستان می کندمی رسد یک روز هم روز سرور سامرا
مدح میلاد امام هادی علیه السلام
سید پوریا هاشمی
نوبت عشق است و کاروبار حرام استهرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام استمحضر خورشید سایه سار حرام است
گم شده در جاده ایم راهنما باشحضرت هادی بفکر این فقرا باش
وقت گذر نور باش رهگذران راباز بدستت بگیر نبض زمان را
جان بده با یک حدیث پیر و جوان راپرکن از ایمان دوباره گوش اذان را
ای همه ی آفتاب ها لب بامتمومن و کافر همه فدای مرامت
دست تو حاتم ز هر فقیر و گدا ساختحرکت نعلین تو زخاک طلا ساخت
پیچش عمامه ات ز عرش نما ساختبرد هرانکس که قبله سمت شما ساخت
ذکرتو بر دردها دواست همیشهکعبه حجاج سامراست همیشه
ما سروسامان نداشتیم تو دادیمرهم و درمان نداشتیم تو دادی
شوق کریمان نداشتیم تو دادیمیل بقرآن نداشتیم تو دادی
پربه هوای تو میزنیم چه بهترپوزه بپای تو میزنیم چه بهتر
از قبل جامعه قرار گرفتیمخط به خطش حس افتخار گرفتیم
شیعه آقا شدیم عیار گرفتیمراه بسوی همین دیار گرفتیم
درحرمت مثل کعبه شور و صفا هستگنبد و گلدسته هات دردل ما هست
درشب تاریک نور ماه مرا کشتدیدن این صحن و بارگاه مرا کشت
خلوتی “سر من راه” مرا کشتگریه زوار زا به راه مرا کشت
موشک و خمپاره سمت و سوی حرم خوردحضرت حجت چقدر پای تو غم خورد
تابه ابد در دلت عزای حسین استگریه هرروزه ات برای حسین است
چشم ترت وقف روضه های حسین استمرهم درد تو کربلای حسین است
شکر,خدا پاسخ دعای تورا دادقبه ارباب ما شفای تو را داد
جد غریبت به زیر تیغ و سنان بودبرجگرش داغ مرگ تازه جوان بود
هم بدنش در حصار نیزه زنان بودهم که نگاهش سوی خیام زنان بود
از دهنش گرچه یاغیاث شنیدندزنده جاوید را به نیزه کشیدند
مدح میلاد امام هادی علیه السلام
مجتبی صمدی شهاب
ای هدایت را به معنا جلوه گروی امامت از وجودت مفتخر
ای زنسل راد مردی و شرفای علی دیگر شاه نجف
نام زیبایت علی و عالمیامتداد نسل پاک هاشمی
ای سرافراز هیاهوی معادای تو جان عالم و جان جواد
شیرهء شیرین جانت کوثریتو به حق ابن الرضای دیگری
کل قرآن را زبان ناطقیهشت ساله بر امامت لایقی
ریشهء هر فصل آبادی توئیسیرت و صورت به حق هادی توئی
ای بلند آوازهء اهل جهانای تو جد حضرت صاحب زمان
شد هدایت عبد زیر طوق توسینه ها مستانه دارد شوق تو
مثل اجدادت طلوع رحمتیمنبع فیض و علوم و حکمتی
پای تا سر جلوهء زهرا توئیعشق را در معرفت معنا توئی
ای تو هادی صراط المستقیمای به دنبال تو جنات النعیم
ای زیارت جامعه تصدیق تودرس تو جمع تو و تفریق تو
ای ز جانها بر زبان تو درودای کلامت روشنی بخش وجود
ناطق حق هستی و خوش لهجه ایپیک شادی در مه ذیحجه ای
رهنمای جملهء مردم توئیوارث فیض غدیر خم توئی
از خم نام تو عالم جرعه گیرتو علی هستی و از نسل غدیر
عین و لام و یا یعنی اصل دینیک کلام یعنی امیرالمؤمنین
بی علی بودن عبادت باطل استکشتی گم کرده راه ساحل است
ساحل جانم تو هستی یاعلیشاه و سلطانم تو هستی یاعلی
مدح میلاد امام هادی علیه السلام
محمد حسن بیات لو
آسمانیست جلوه های شما
روی چشمان ماست جای شما
حضرت جبرئیل با بالش
طاق نصرت زده برای شما
هرکسی که شنیده گفته چنین
بی نظیرست ربنای شما
همه ی برگ های پاییزی
میشود سبز زیر پای شما
با دو دستان خالی ام دارم
چشم امید بر عطای شما
و برای قیامتم کافیست
نخی از گوشه ی عبای شما
از مسیر خطا برم گرداند
روشنایی رد پای شما
افتخار تمام ما این است
شده آقای ما -گدای شما
شب برای خودش سلیمان است
زائر صبح سامرای شما
عشق ما بر شما ارادی نیست
عشق ما جز امام هادی نیست
ای صفا بخش انجمن هادی
رونق یاس و یاسمن هادی
گل خوش عطر و بوی زیبارو
علت رویش چمن هادی
دهمین نور محض آل الله
پدر دومین حسن هادی
در جمال تو منعکس شده است
روشنایی پنج تن هادی
در قنوتت فرشته ها بودند
به دو دست تو بوسه زن هادی
بی نظیری در انتقاد و کلام
هستی استاد در سخن هادی
شیر در پرده را که جان دادی
روح تازه بده به من هادی
روز محشر در ازدحام بیا
نام ما را صدا بزن هادی
همه محتاج یک دعای توایم
حاجت قلب مرد و زن هادی
واکن از کاروبار ما گره را
تا ببینیم ماه سامره را
آستانت همیشه پا بر جا
ابتدایت همیشه نا پیدا
ای علی چهارم شیعه
نوه ی اول امام رضا
ایها الهادی ای امام نقی
دهمین حجت ای امام هدی
صاحب اقتدار و شوکت حق
رهبر و مقتدای مذهب ما
با وجودت همیشه مینازیم
به تمام اهالی بالا
اعتقادات ما درست شده
با فرازهایی از دعای شما
جامعه ساز ماست جامعه ات
نسخه ی رشد روح انسانها
نگذاری به سینه ها داغ
دیدن صحن سامرایت را
درزمانت سه بار شد تخریب
بارگاه شریف کرب و بلا
ای ولی خدا زبانم لال
تو کجا مجلس شراب کجا؟
ظرف غمهای تو لبالب بود
اشک تو نذر اشک زینب بود
مدح میلاد امام هادی علیه السلام
محمّد قاسمی
باز دلم در هوای حضرت هادیپرزده تا سامرای حضرت هادی
می کِـشدم سمت بارگاه رفیعشجذبه ی گنبد طلای حضرت هادی
پر زده ام تا کــه آشیانه بگیــرمگوشه ی صحن و سرای حضرت هادی
بار سفر بسته از دلم , غم عالمدر دلِ بیت الــولای حضرت هادی
جامعه را خط به خط,به چشم کشیدمبا نفس دلگشـــای حضرت هادی
بلکه هدایت شوم , مدام می افتمملتمــسانه به پای حضرت هادی
چایی شیرین موکب دم صحن استداروی دار الشّـــفای حضرت هادی
ناز فروشد اگر به جمله ی شاهانخبط نکرده , گدای حضرت هادی
زاده ی إبن الرّضاست,حضرت حق همهست رضا, با رضای حضرت هادی
نیمه ی ذی الحجّه می رسد,چه قشنگ استذبح شدن , در مِــنای حضرت هادی
نیمه ی ماه است و بین ماه هویداستعکــسِ رخ دلــربای حضرت هادی
برده دل از حضرت جواد الائمّـــهچهره ی چون مرتضای حضرت هادی
ای به فدای لبــش که غنچـه ی بوسـهکـــاشته بر گونه هایِ حضرت هادی
فاطمــه آورده گـل برای سمــانهدر عــوض رو نــمای حضرت هادی
توی دل مستِ شیعه , قند شود آبمی شـنود تا صدای حضرت هادی
گرچه زمینش کشیده است در آغوشمســـند عرش است جای حضرت هادی
کوری چشمان شور خصم,بلند استقامـت سبـــز لوای حضرت هادی
کاش که “سائل”شبی کنار ضریحششعــر بخواند برایِ حضرت هادی
مدح میلاد امام هادی علیه السلام
علی اکبر لطیفیان
آستانخدا کمال شما
هفتپرواز زیر بال شما
با شمامی شود به قرب رسید
ایوصال خدا وصال شما
گاه باآدم و گهی با نوح
بیزمان است سن و سال شما
مثلجبرئیل می شود بالم
باهمین غوره های های کال شما
روزگاریست در پی دلم آید
گر چهنا قابل است مال شما
بال مارا به آسمان ببرید
تاخداوند لا مکان ببرید
هر کسیتو را سلام کند
بهمقام تو احترام کند
کاش درصحن سامرات خدا
تاقیامت مرا غلام کند
پر وبال کبوترانه ی من
درحریم تو میل دام کند
هر کهبی توست واجب است به خود
خواباحرام را حرام کند
بر دلمواجب است بعد طواف
عرضدین محضر امام کند
نیمه یماه حج که شد باید
شیعهدر محضر شما آید
ایمسیحای سامرا هادی
آفتابمسیر ما هادی
علی بنمحمد بن علی
نوه یاول رضا هادی
نیستجز دامن کرامت تو
پردهٔ خانهٔ خدا هادی
ذکر هرچهارشنبه ام این است
یا رضایا جواد یا هادی
به ملکهم نمی دهم هرگز
گریهٔ زائر تو را هادی
یک شبیرا کنار ما ماندی
سرسجاده جامعه خواندی
تو دعارا معرفی کردی
مرتضیرا معرفی کردی
بافراز زیارت سبزت
راه مارا معرفی کردی
مرتضیو حسین و فاطمه و
مجتبیرا معرفی کردی
نه فقطاهل بیت را بلکه
تو خدارا معرفی کردی
سامرایتغریب بود اما
کربلارا معرفی کردی
با توما مرتضی شناس شدیم
تاقیامت خدا شناس شدیم
ریشههای محبت ما تو
مزرعههای سبز دنیا تو
خواهشسرزمین پائین من
اشتیاقبهشت بالا تو
گاهابلیس می شوم بی تو
گاهجبریل می شوم با تو
من نمیدانم این که من دارم
به تونزدیک می شوم یا تو
چه کسیاز مسیر گمراهی
دادهما را نجات؟… آقا تو
تو مرابا ولایتم کردی
آمدی وهدایتم کردی
دل مندر کفت اسیر بود
بهدخیل تو مستجیر بود
گر شودثروتم سلیمانی
باز همبر درت فقیر بود
شکر حقمی کنم صدای بلند
حضرتهادی ام امیر بود
آبروخرج می کنی بس که
کرمسفره ات کثیر بود
شبمیلاد تو به ذی الحجه
مطلعشوکت غدیر بود
ریشه یناب اعتقاد علی
پسرحضرت جواد علی
دوستدارم گدای تو باشم
سائلدست های تو باشم
مثلبال و پر کبوترها
دائماًدر هوای تو باشم
دوستدارم که از زمان ازل
تا ابدخاک پای تو باشم
نیمهشب های ماه ذی الحجه
زائرسامرای تو باشم
یادعای قنوت من باشی
یاقنوت دعای تو باشم
مافقیریم سفره ای وا کن
سامراییحواله ی ما کن
با تواین عقل ها بزرگ شدند
اعتقاداتما بزرگ شدند
پای دلهای شیعیان آن قدر
گریهکردید تا بزرگ شدند
بانگاه تو با محبت تو
اِبنسکّیت ها بزرگ شدند
خوب شدبچه های هیئت ما
پایدرس شما بزرگ شدند
بچههای قبیله ما با
کربلاکربلا بزرگ شدند
بی تودل های ما بهار نداشت
مثل یکشاخه ای که بار نداشت
مدح میلاد امام هادی علیه السلام
توحید شالچیان
قسمتم شد که آشنا باشم
شامل قدری اعتنا باشم
قسمتم شد که پای بگذارم
در مسیری که مبتلا باشم
آمدم تا کبوترانه شبی
جلد ایوان سامرا باشم
آمدم تا کنی مسلمانم
مثل سلمان من از شما باشم
نگه انداز زیر پایت را
سامرایی ترین گدایت را
تو رسیدی و عرش آذین شد
خاک دنیا بهشت آیین شد
باد یک دسته قاصدک آورد
دور گهواره ی تو تزئین شد
امشب از شوق گونه های پدر
مَثَلِ خوشه های پروین شد
آسمانی ترینِ مائده ها
باز هم سهم ظرف مسکین شد
باز شور علی علی دارم
و دهانم دوباره شیرین شد
مژده ای شیعیان مراد رسید
پسر حضرت جواد رسید
صد و ده بار در ثنای تو
خوانده ام هل اتی برای تو
انعکاس خود صدای خداست
صد و ده بار ربّنای تو
از رد پای روح (1) پی بردم
خود عرش است سامرای تو
آن که همّت به قتل جانت بست
خود شفا یافت از دعای تو
تا کمی حرمتت شکسته شود
ریخت پس یک قدح برای تو
آه از آن درد آشنا…فریاد
قصّه ی شام میرسد در یاد
افزودن دیدگاه جدید