مدح ولادت امام محمد باقر

میلاد امام محمد باقر,شعر ولادت امام محمد باقر,متن اشعار ولادت امام محمد باقر,متن مولودی ولادت امام محمد باقر,شعر صلوات ولادت امام باقر,اشعار میلاد امام محمد باقر,دوبیتی ولادت امام محمد باقر,شعر میلاد امام محمد باقر,اشعار ولادت امام محمد باقرسازگار,شعر ترکی ولادت امام محمد باقر,شعر کودکانه در مورد ولادت امام محمد باقر,مولودی امام محمد باقر
مدح ولادت امام محمد باقر

یک نت ـ مدح ولادت امام محمد باقر علیه السلام

 مرضیه عاطفی

شبیه نور؛ بی پایان خصالِ حضرتِ باقر(ع)
قلم شرمنده شد از وصف حالِ حضرتِ باقر(ع)

چه خورشیدانه روشن کرد تکلیف خلایق را
احادیث گوهربار و زلالِ حضرتِ باقر(ع)

تمام تار و پودم می شود ایمان! اگر باشد؛
به دور گردنم یک لحظه شالِ حضرتِ باقر(ع)

ولی الله الاعظم کیست؟ میگویم: علیٌ(ع)حق
که جز این نیست در محشر، سؤالِ حضرتِ باقر(ع)

شنیدم مادرش بنتُ الحسن(ع) بود و از آن اول
کرَم شد راه و رسم و شد روالِ حضرتِ باقر(ع)

شکافنده ست! یعنی روبرویش علم زانو زد
اصول و فقه و عرفان شد حلالِ حضرتِ باقر(ع)

نگاهم، نیّتم، جانم فدایش که برای من؛
فدا شد ماه و سال و جان و مالِ حضرتِ باقر(ع)

مبادا جایِ شاگردی که عالِم باشد و عامل…
شوم با کوهی از عصیان وبالِ حضرتِ باقر(ع)!

مدح ولادت امام محمد باقر علیه السلام

 مهدی رحیمی

باطنش هر لحظه در روی محمّد ظاهر است
در امام غایب این عصر،علمش حاضر است

مادر از نسل حسن،بابایش از نسل حسین
خلقتی اینگونه در بین خلایق نادر است

هرکسی او را زیارت کرده باشد در بقیع؛
هم علی و هم حسین و هم حسن را زائر است

عقل کل های جهان فهمیده اند این راز را؛
چاره ی آنچه نمی فهمند قال الباقر است

پای درس روضه اش مجنون شده هر عاقلی
شعله ای از این جنون «سید جواد ذاکر» است

با احادیثش دلِ آشوب من آرام شد
از تخصص های او تاثیر روی کافر است

از رقیه هرکه بیتی گفت بیتش می دهد
این قلم،این گود،بسم الله هرکس شاعر است

مدح ولادت امام محمد باقر علیه السلام

محسن راحت حق

می نویسم نامِ زیبایِ تو را«آقای عشق»
چون غباری می شوم پایِ تو را آقای عشق

قد کشیدی مثل یک سروی به باغِ اهل بیت
ای بنازم قدّ و بالایِ تو را آقای عشق

«پنجمین»مهرِ درخشان ِ خدایی«باقری»
می پسندم نورِ زیبایِ تو را آقای عشق

در نَفَس های تو اعجازِ مسیحا گل نمود
دوست دارم هر نَفَس های تورا آقای عشق

شاهدی مانند تو در کربلا اصلأ نبود
خون گرفته چشمِ بینایِ تو را آقای عشق

خاطراتی داری از بنت الحسین،هم بازی ات
می پذیرم نَقلِ گویایِ تو را آقای عشق

از رقیّه از سه ساله صحبتی کن نازنین
می خرم با جان.. نواهایِ تو را آقای عشق

بهر ما تفسیر کن «الشام الشامِ»پدر
سیلِ اشکم..داغِ بالایِ تو را آقای عشق

«یا محمّد»ای امامِ پنجمین ،پرونده ام..
کسر دارد مُهر و امضای تو را آقای عشق

مدح ولادت امام محمد باقر علیه السلام

 میلاد یعقوبی

عشق آمد و مقابل من دفتری گشود

مرغ دلم بهانه گرفت و پری گشود

بال و پری زدم به بلندای آسمان

از لطف خود خدای کریمان دری گشود

احرام سرخ بر تن من بود و ناگهان

دیدم که روبروم در اخضری گشود

در آن طرف تمامی عالم بهشت بود

یک لحظه نور پرده زیباتری گشود

بر روی دیدگان پر از التماس من

باریتعال چهره یک سروری گشود

به به چه سروری که ملک مست بوی او

جمعی ز انبیاء همه مبهوت روی او

نامش محمد است و لقب باقرالعلوم

عالم ترین رجال عرب باقرالعلوم

در روز اولش که قدم در جهان گذاشت

باعث شده به فخر رجب باقرالعلوم

تا اینکه می برم به زبان نام اطهرش

شیرین شود دهان چو رطب باقرالعلوم

تابنده تر ز او نبود کس میان روز

زیباترین ستاره شب باقرالعلوم

روح عبادت از پدرش زین العابدین

از عم خود گرفته ادب باقرالعلوم

جابر کمی ز علم شما ارث برده است

یک قطره ای ز آب دهان تو خورده است

قامت قیامت و رختان محشری بود

زور میان بازویتان حیدری بود

احساستان ز برگ گلی هم لطیف تر

احسان و لطفتان بخدا مادری بود

داروی دردهای بشر خاک پایتان

آب دهان اطهرتان کوثری بود

دوم محمدی و علی عاشقت شده

جانم فدای نام تو پیغمبری بود

ایمان و زهد و جهد و عبادت به یک طرف

علم خدایی ات طرف دیگری بود

باشی حسینی و حسنی باقرالعلوم

خوانم فقط تو عشق منی باقرالعلوم

حبل المتین محکم حق بر گدایتان

بی شک بود چو رشته نخی از عبایتان

مدح شما کجا و من بی زبان کجا

قرآن تمامیش همه مدح و ثنایتان

ای مخزن علوم خدا باقرالعلوم

روزی هزار مرتبه جانم فدایتان

در سایه سار رحمت حق جاگرفته است

هرکس اگر شود بخدا خاک پایتان

دریا نمی ز قطره پاکیتان بود

خلقت شده تمامی عالم برایتان

آقا گره زدم دل خود را به زلفتان

یک شب مرا شما به عزاخانه ات بخوان

مولا نفس زدی و دوعالم درست شد

از آن گل وجود تو آدم درست شد

بسکه شما میان منا ناله کرده ای

از گریه ی تو چشمه زمزم درست شد

از تار و پود و رشته شال عزایتان

بالای هر حسینیه پرچم درست شد

در ماجرای پر غم وادی کربلا

اشکت چکید و قطره شبنم درست شد

بانی روضه های عطش با حمایتت

سینه زنیه ماه محرم درست شد

هرکس که روضه ای زشما گوش می کند

یک جرعه می ز دست شما نوش می کند

آقا عنایتی بده بر سینه ناله را

پر کن ز داغ کرببلا این پیاله را

ای باغبان ساقه شکسته به ما بگو

داری به باغ سینه غم چند لاله را

یا حضرت غریب بمیرم برای تو

طی کرده ای چگونه تو این چند ساله را؟

دیدی که راس جد غریبت به نیزه شد

دیدی به چشم خود شب غسل سه ساله را

دارم به سر زیارت قبر بقیع اتان

امضا بزن به دست خودت این قباله را

یا رب تو دیده را ز غمش پر زآب کن

مارا غلام حضرت باقر حساب کن

 مدح ولادت امام محمد باقر علیه السلام

 مجتبی خرسندی

بگو به نور که ماه تمام آمده است
که صبح آمد و پایان شام آمده است

برای شیعه دوباره امام آمده است
خدای فقه و حدیث و کلام آمده است

امام باقر علیه السلام آمده است

پدر حسینی و مادر سلاله ی حسن است
اویس وار زمین در هوای او قرن است

غلام خانه ی او بودن آرزوی من است
تجسم همه ی احترام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است

سراسر از برکات خدا پر است زمین
اگر که در صدف آسمان دُر است زمین

به نور اوست که گرم تبلور است زمین
دوباره رحمتی از جنس عام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است

دمیده است به دنیا دم خدادادی
به هر خرابه رسیده هوای آبادی
هزار شکر خدا را که خوب استادی_
_برای این همه شاگرد خام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است

چقدر در وجناتش خدا نمایان است
اسیر جذبه ی او کافر و مسلمان است
رسیده آن که امید گناهکاران است
دوباره بوی علی بر مشام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است

دل از تمام جهان برده است لبخندش
فقط نه خلق که دل برده از خداوندش
به داروی گل لبخند های چون قندش
به درد های همه التیام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است

 مدح ولادت امام محمد باقر علیه السلام

 رجبی عاليه

رحمت گرفته است تمام مدینه را
پرکرده عطر عشق مشام مدینه را

ازخانه ی محبت سجاد وفاطمه
نوری احاطه کرده تمام مدینه را

او کیست که به ساحت او میبرد نسیم
هرصبح وشام عرض سلام مدینه را

از سفره ی محبت خود جور میکند
مثل علی شبانه طعام مدینه را

از صاحبان نصف احادیث شیعه است
باقر که داده قرب، مقام مدینه را

بین مباحثش همه عالم شناختند
گنج وجودِ مردِ بنامِ مدینه را

افسوس که سرشت پراز کینه بازهم
تغییر داده ست مرام مدینه را

بااینکه دست حیله ی شیطان پرستها
ازدست او گرفت زمام مدینه را

اما غریب ماندن او کم نمیکند
یک لحظه احترام امام مدینه را

رسیده است امامی که نافذ است و بصیر
نکرده حرف خدا را به رای خود تفسیر
نمی شود به کلام بنی امیه اسیر
برای مذهب شیعه قوام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است

به حکم آیه ی تطهیر پاک یعنی او
که پنجمین گُهر تابناک یعنی او
برای سنجش ایمان ملاک یعنی او
ملاک حد حلال و حرام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است

به علم و حلم و تمام فضائلش صلوات
به جلوه های پیمبر خصائلش صلوات
به نور چهره ی چون ماه ِ کاملش صلوات
که موعد صلوات و سلام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است

گروهی از سخنان خدا جدا شده اند
که در توهم خود نائب خدا شده اند
چه رازهای دروغی که برملا شده اند
که آفتاب همه روی بام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است

همان که وقت جسارت حضور خواهد داشت
که در مسیر اسارت حضور خواهد داشت
زمان کشتن و غارت حضور خواهد داشت
بیا که راوی غم های شام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است

خدا کند که شب انتظار سر برسد
سپیده سر بزند ، نوبت سحر برسد
خدا کند که به زودی همین خبر برسد :
به صف شوید دم انتقام آمده است
امام مهدی علیه السلام آمده است

مدح ولادت امام محمد باقر علیه السلام

محمود ژولیده

می نویسم که هدایت شده ام
باز مرهون عنایت شده ام

می نویسم به دعای سجاد
مادح نور امامت شده ام

می نویسم که در اطراف حسین
کاتب بیتِ ولایت شده ام

وحی آمد که ز فاطر بنویس
وصفی از حضرت باقر بنویس

وصف کن آن مه لا یوصَف را
آن ز مخلوقِ خدا اَشرف را

بنگار اینکه نگاری از دور
می رسد لشگر صف در صف را

با سطورِ کلماتی زیبا
مدح کن کعبۀ صد یوسف را

او که از نسلِ پیمبر، نبوی است
وانکه از دودۀ حیدر، علوی است

می سزد شام و سحر یاد از او
می تَراود نفَسِ باد از او

چون برَد دستِ تَولّا بالا
عالَمی می شود امداد از او

ماه از او، مهر از او، عرش از او
خِلقتِ عالمِ ایجاد از او

کهکشان هدیه ای از چشمانش
طینت شیعه گِلِ دستانش

رحمت واسعه لطف قدمش
دانش و زهد نشان عَلمش

ز سجایای پیمبر کم نیست
خلق و خوی و نفَسِ محترمش

خود فریضه است برای همگان
مجد و تکریمِ حریمِ حرمش

کیست او زادۀ سجاد و حسین
ثمر زینتِ عباد و حسین

گوهر ناب همه رفتارش
دُر نایاب همه گفتارش

برترین الگوی رفتاری را
می توان یافت ز هر کردارش

سفرۀ جود و کرم، سفرۀ اوست
فوق ایثار ببین ایثارش

مظهر نیکی و احسان و وفاست
صدف جان، دُر دریای صفاست

او که خود جلوه ای از اسرار است
صاحب سِرّ همه ابرار است

شیوۀ زندگی اش زهرایی
مظهر بندگیِ دادار است

دوستدار همۀ مظلومان
دشمن ظالم و استکبار است

در ره یاری اسلام شتافت
علم را در همه ابعاد شکافت

که کند وصف، عباداتش را
نتوان شرح، مناجاتش را

از ولادت به لبش ذکر خدای
تا خدا داد ملاقاتش را

هر سحر دست دعایش بالاست
بنگر سفرۀ حاجاتش را

ناله چون بر در سبحان ببرد
حاجت خیل محبان ببرد

تا که هم صحبت سائل بشود
همنشینش سخن دل بشود

هر سرایی که قدم بگذارد
نور وحی است که نازل بشود

اِن یَکادِ نظرش چون برسد
سِحرِ ساحر همه باطل بشود

وَه عجب نور دو عینی دارد
نفسِ گرم حسینی دارد

کعبه دنبال وصالش الحق
قبلۀ کعبه جمالش الحق

چهره اش جلوۀ رستاخیز است
مصطفائیست خصالش الحق

به طواف حرمش هر کس رفت
کرد تکریم به آلش الحق

کیست باقر، عَلمِ آل الله
یادگار حرم ثارالله

هر که از کرب و بلا یاد کند
بی گمان باقرش امداد کند

ای خوش آن بنده که شد عبد حسین
وای از آن بنده که آزاد کند

هر که از جدِّ غریبش گوید
دلِ او را به صِله شاد کند

او همه درد و بلا را دیده
مقتلِ کرب و بلا را دیده

او ز گودال گذرها کرده
بر تنِ پاره نظرها کرده

دست در دستِ سه ساله عمه
گذر از خوف و خطرها کرده

تنِ بی رأسِ پدرها دیده
گریه بر داغ پسرها کرده

دیده او عمۀ بی معجر را
دیده بر نیزه،، هجده سر را

کوفه و خندۀ شامی دیده
دیدۀ هیزِ حرامی دیده

بر سر و صورت طفلان یتیم
سیلیِ دستِ نظامی دیده

غارتِ آبروی آل علی
غارتِ خیمه تمامی دیده

غم زندان و خرابه ای وای
بارشِ چشم ربابه ای وای

مدح ولادت امام محمد باقر علیه السلام

 محمد حسین رحیمیان

پهن شد سفره ی رحمت ، ولی الله آمد
آب و آیینه بیارید شهنشاه آمد

خیره شد چشم فلک ، ماه تر از ماه آمد
اولین مژده ماه رجب از راه آمد

از حسد دشمن این قوم به جان آمده است
پنجمین حیدر کرار جهان امده است

ای دل و دلبر و آرام و قرار حسنین
باقر آل عبا ، باغ و بهار حسنین

ماه دو فاطمه و دار و ندار حسنین
با تو سادات شدند ایل و تبار حسنین

می رسد بوی دل انگیز پیمبر از تو
ما ندیدیم حسینی حسنی تر از تو

ای بزرگ همه ، یاس دو علی بر تو سلام
شاه دین ، سرّ ِ خفی ، نور جلی بر تو سلام

پنجمین سید و سالار و ولی بر تو سلام
قبل میلاد تو داده است نبی بر تو سلام

پیش علم تو زده دشمنت آقا زانو
مدعی را نفس حق تو برده از رو

عشق یعنی ز همه غیر تو آزاد شدن
به فدای سر تو با همه اولاد شدن

کار تو سروری عالم ایجاد شدن
ای برازنده ی تو نایب سجاد شدن

ما مسلمان احادیث توایم و پسرت
مثل پروانه بگردیم فقط دور سرت

چون حسن دست بگیری ز همه بی منت
می دهی بر همه بی چون و چرا تو حاجت

می کند از کرمت حاتم طائی حیرت
همچو مهمان بگذاری سر سائل عزت

سیدی کوه وفای تو چه غوغایی کرد
هر که شد سائل تو تا ابد آقایی کرد

ای به میخانه عشقت دو جهان حلقه به گوش
موقع وصف تو شیرین سخنانند خموش

خط به خط زندگی ات برده جهان را از هوش
شاه دیده است کسی بیل بگیرد بر دوش

داده ای یاد به هر رهرو توحید و کمال
که بُوَد عین عبادت ، طلب رزق حلال

حب تو خیر العمل ، نوکریت آقایی
هیبتت حیدری و مرحمتت زهرایی

طینتت کرببلایی ، دلت عاشورایی
چون حسن قبلگه بی حرم دنیایی

قبر خاکی تو از هر دو جهان سیرم کرد
روضه کودکی تو به خدا پیرم کرد

گرچه ناپاک ترین سائل بیت الکرمم
گرچه نه سینه زن واقعی این علمم

گرچه نه دعبل و عمانم و نه محتشمم
نظری کن بشود مثل کُمِیتت قلمم

نظری کن برود بی سر و سامانی ها
کربلایی بشوم مثل سلیمانی ها

مدح ولادت امام محمد باقر علیه السلام

مهدی قاسمی

طلوع صبح رسید و غروب شب آمد
دوباره جان غم و غصه ها به لب آمد
به شادمانی زهرا دگر رجب آمد

به روز اول آن یک امام آمده است
“امام باقر علیه السلام آمده است”

به باطن دل مجنون سرور ظاهر هست
خوشا به حال کسی که ز شوق زائر هست
که دین ما همه احیا ز قَالَ باقر هست

دوباره ماه رجب، روح عشق خالص شد
“ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد”

به عرش و فرش ز حُسن امام ما سخن است
پدر حسینی و مادر سلاله ی حسن است
و دیدن حرمش آرزوی قلب من است

کریم زاده رسید و غلام زاده شدیم
همه اسیر دم این امام زاده شدیم

عزیز کرده ی دادار حضرت باقر
شفیع خلق گنه کار حضرت باقر
شبیه حیدر کرار حضرت باقر

عزیز حضرت سجاد، بهترین حصنی
محمد بن علی الأمان و أدرکنی

تو پنجمین ولی الله أعظمی آقا
تو آسمانی و سایه فکنده ای برما
شکافتی تو به نورت علوم عالم را

که شیعیان ز کلام تو تقویت شده اند
زراره ها به مرام تو تربیت شده اند

خدای فقه و کلام و شریعت و منبر
رسیده بر تو ز جابر سلام پیغمبر
ز درس و بحث خودت عالمین را آخر

رهایی از غم و هجران ترس میدادی
به هر دو عالم امکان تو درس میدادی

تو با تمام غریبان چه آشنا هستی
امیر ما، پسر سیدالبکا هستی
تو یادگار غریبی کربلا هستی

تو شاهد غم و اندوه بی حسین هستی
تو راوی شرر درد زینبین هستی

مدح ولادت امام محمد باقر علیه السلام

حسن لطفی

جلوه می‌بارد از جمالِ علی
جذبه می‌جوشد از جلالِ علی

همه خیراتِ آسمان و زمین
نوشِ جانِ علی و آلِ علی

هرچه دارد خدا به خاطر اوست
هرچه دارد خدا حلالِ علی

مرتضی را چه کار با عالم
هست عالم فقط وَبالِ علی

ای نفسهات در خِصالِ صدوق
ای بزرگیت از خِصالِ علی

همه‌ی حرف توست قالَ نبی
همه‌ی حالِ توست حالِ علی

آمدی تا که با تو ما برسیم
ما همه میوه‌هایِ کالِ علی

لطف زهرا تو را به ما دادند
از کَرَمخانه‌ی عیالِ علی

شب شب عشق آفرین ، علی است
شب لبخندِ پنجمین علی است

ای نمازِ مطهرِ زهرا
سجده‌های معطرِ زهرا

خیره‌ای خیره بر مقاماتش
مثلِ قابی برابرِ زهرا

می‌وزد در هوای گیسویت
عطرِ گلهایِ قمصرِ زهرا

آسمانی و مژده‌ات را داد
به زمین‌ها پیمبرِ زهرا

بیخودی نیست فاطمی هستی
پُری از نورِ کوثرِ زهرا

می‌زند موج در احادیثت
جلوه‌های مُکررِ زهرا

با شما جبرئیل نامِ مرا
می‌رساند به محضرِ زهرا

فاطمه عاشق همین علی است
شبِ لبخندِ پنجمین علی است

ای طلوعِ علی‌الدوامِ حسن
آفتابِ بلندِ بامِ حسن

جابر آورده‌ات سلامِ رسول
مادرت گفته‌ات سلامِ حسن

می‌رسند از تبارِ مادری‌ات
هفت معصوم بر امام حسن

حسنی زاده‌ای از آلِ حسین
ای حسینی ترین کلامِ حسن

دست تو دست مجتبای کریم
به تو زیبنده است نامِ حسن

به عمویت ارادتت پیداست
در بقیعی به احترامِ حسن

چارتا مجتبی کنارِ همید
ای تمامِ شما تمامِ حسن

هم حسن هم حسین این علی است
شبِ لبخندِ پنجمین علی است

ای محمد ترین دعایِ حسین
دومین احمدِ حرایِ حسین

آمدی تا به انتها برسد
امتدادی از ابتدایِ حسین

از پدر ارث بُرده‌ای ، داری
به سرِ شانه‌ات رَدایِ حسین

آنکه روزی “حسینُ مِنی “گفت
گفت مثلَش تویی برایِ حسین

ای علی اکبرِ امام شده
اکبرِ بعدِ کربلایِ حسین

تو حسینیه‌ی خدا هستی
با تو ماندیم در هجایِ حسین

عشق دنبالِ آخرین علی است
شبِ لبخندِ پنجمین علی است

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده