متن شعر وفات حضرت خدیجه
یک نت ـ اشعار وفات حضرت خدیجه(علیها السلام)
همینکه مادر زهرا شدی، تو یکتایینشانِ بندگیِ توست، ٱم زهرایی
ز دامن تو چو حَوراءُالانسیه آمددلیل شد که تو هم خود، ز جنسِ حورایی
که میتوان به مقام تو دست یابد کهتو زوجةُ النَّبوی ، رازدار طاهایی
تویی تو مادر کوثر، تویی تو شاهد وحیتو افتخار زمین، فخر آسمانهایی
تو مَحرم همۀ آیه های قرآنیتو اولین زن مؤمن به ماه بطحایی
چه میتوان ز شباهات تو به مولا گفتتو سِرّ ٱم ابیها تو یارِ مولایی
به کوری دگران ٱم مؤمنین هستیتو مادر همۀ شیعیان دنیایی
به اوج غربت اسلام و غربت احمدتو پشتوان رسول خدا به غمهایی
میان آن همه دشمن ز مشرکین قریشتو یار دین پیمبر شدی به تنهایی
دلت به شِعب ابیطالب آزمایش شدنشان به فاطمه دادی که اصل تقوایی
تمام کرب و بلا را به تجربه دیدیتو آشنای عطش، غصه دارِ فردایی
تمام هستیِ خود را نثار دین کردیبراستی که کنیز خدای یکتایی
به وقت رفتن تو، دستِ خالی اَت میگفت:نیازمندِ عبای رسول عظمایی
کفن برای تو از جانب بهشت آمدحسین، شد کفنش بوریای صحرایی
کنار پیکر پاره نبودی، ای مادرکه داشت زمزمۀ یابُنَیَّ غوغایی
هزار و نهصد و پنجاه زخم را زینبدر آن قیامت گودال، دید زیباییشاعر:محمود ژولیده
اشعار وفات حضرت خدیجه(علیها السلام)
ای نور در شب تار یا حضرت خدیجهمهر سپهر دوار یا حضرت خدیجه
بر تو سلام جبریل بر تو سلام احمدبر تو سلام دادار یا حضرت خدیجه
ای بانوی بهشتی از دامن زلالتکوثر شده پدیدار یا حضرت خدیجه
در مادران امت آن گوهری که خاتمیاد تو بود بسیار یا حضرت خدیجه
مکه گواه باشد در یتیم او راتنها تویی خریدار یا حضرت خدیجه
غار حرا چهل شب طعم محبتت رابر لب نمود اظهار یا حضرت خدیجه
پیراهن گل سرخ جای کفن به تن کنای روح سبز گلزار یا حضرت خدیجه
سالی که رخت بستی کعبه شده سیه پوشمکه شده عزادار یا حضرت خدیجه
نوحه سرا علی و افلاک سینه زن شدچشم نبی است خونبار یا حضرت خدیجه
جای تو بود خالی شد دختر تو مادردر بین درب و دیوار یا حضرت خدیجه
جای تو بود خالی که فضه را صدا زدخون ریخت چشم مسمار یا حضرت خدیجهشاعر:میثم مومنی نژاد
اشعار وفات حضرت خدیجه(علیها السلام)
ای زن که سزاوارترین روی زمینیهیهات که بالاتری و عرش نشینی
همسنگر پیغمبر و سرچشمه کوثرالحق و الانصاف چنانی و چنینی
با نام علی نام تو را برد پیمبریعنی که تو هم مثل علی حافظ دینی
تنها تو به باغ نبوی پای نهادیتنها به تو گفتند از آن سیب بچینی
هر دامن پاکی نشود مامن زهراتو پاکترین پاکترین پاکترینی!
بعد از تو چه آید به سر فاطمه، مادر!بهتر که نباشی و در آن لحظه نبینی
ای مادر دلخسته ما مادر زهرابین در و دیوار چه آمد سر زهرا؟!شاعر:حسین صیامی
اشعار وفات حضرت خدیجه(علیها السلام)
زکیه هستی و هستی نماد عفت همسر است از همگان یا خدیجه نامت هم
شبیه فاطمه ام الائمه ای مادرامامت از تو بقا دارد و نبوت هم
همین که حضرت مولا شده است دامادتگواه من که تویی مادر ولایت هم
تویی که فاطمه از دامن تو فاطمه شد_بعید نیست بیابی مقام عصمت هم
قیام کرد محمد به پشت گرمی توقوام یافته از تو قیام و نهضت هم
تو به قریش نشان داده ای که در این راهبه ذوالفقار شبیه است گاه ثروت هم
دل از رسول خداوند آن چنان بردیکه رشک برده به تو واژه ی حسادت هم
زنان دیگر ختم الرسل کجا تو کجا؟نمی رسند دگر ها به گرد پایت هم
تو پا به پای پیمبر نماز می خواندیبه دین درآمده بودید قبل بعثت هم
از آن زمان که نبی بود، بوده ای با اونه قبل بعثت و هجرت، که قبل خلقت هم
چنان به پای پیمبر صبور بودی کهمرید صبر تو شد صبر و استقامت هم
پس از تو فاطمه مانده است و دردهای رسولرسیده ارث به او بستن جراحت هم
تو رفتی و سرش آمد هرآنچه ترسیدیو ماند روی زمین آخرین وصیت همشاعر:داود رحیمی
افزودن دیدگاه جدید