دوستي با جنس مخالف
یک نت ـدوستي با جنس مخالف چه آسیبهایي دارد؟اساساً ارتباطات انساني و روابط دوستانه با ديگران، در اديان الهي بهویژه دين مبين اسلام تعریف شده است. محدوده آن كاملاً مشخص گرديده است. دين مبين اسلام براي حفظ حريم خانواده و شكوفايي و كارآمدي آن و جلوگيري از بیبندوباری، اختلاط نسلها و... براي ارتباطات افراد جامعه اسلامي قوانيني وضع كرده است، ازجمله آنها قانون محرم و نامحرم است. از ديدگاه اسلام، ارتباط دوستانه و صميمي ميان دو جنس مخالف، فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعايت موازين اسلامي و حفظ حجاب ظاهري و دروني در عرصههای علمي و مشارکتهای اجتماعي قابلقبول است؛ اما خارج از اين چارچوب براي ايجاد ارتباط، اسلام ازدواج را توصيه میکند. ازاینرو، در اسلام رابطه دوستي بين دختر و پسر يا زن و مرد نامحرم معنا ندارد. به فتواي همه مراجع تقليد، ردوبدل كردن سخنان تحریکآمیز (احساسي و ابراز علاقه) بين زن و مرد نامحرم حرام است و اشكال دارد. قرآن كريم هم به مردان و هم به زنان توصيه میکند كه از ايجاد رابطه دوستي با يكديگر اجتناب كنيد. ازاینرو، به زنان میفرماید: با مردان بهطور پنهان و خلوت به گفتوگو ننشينيد. و يا در آیهای ديگر به مردان توصيه میکند: با زنان و جنس مخالف در خلوت و پنهاني گفتگو نكنيد؛ يعني همانطور كه براي يك زن زشت و ناپسند است، دوستپسر داشته باشد، براي يك مرد نيز به همان اندازه زشت و ناپسند است كه براي خود دوستدختر انتخاب كند و با يكديگر در ارتباط دوستانه باشند. بنابراين، هر دو موظفاند اصول اخلاقي و شرعي را رعايت كنند و حريم عفت و پاکدامنی را حفظ نمايند و نمیتوان به بهانه آشنايي دختر و پسر با يكديگر و بهمنظور ازدواج و... گرفتار لغزش شوند؛ زيرا اين حيطه، حیطهای است بسيار حساس و خطرناك و اگر در ابتدا نيز قصد سوء نداشته باشند، در ادامه كار آنچنان نيروهاي شيطاني و انحراف كننده قوي و زياد است كه ناخودآگاه به آنسو كشيده میشوند.
آسیبهای ارتباط خارج از چهارچوب شرعي و عرفي، دختر و پسرآسیبهای روابط دختر و پسر بر هيچ انسان انديشمند و واقعنگری پوشيده نيست، باکمی دقت در روابط بسياري از دختر و پسر كه ارتباطات دوستانهای باهم در جامعه برقرار میکنند، میتوان آسیبهای روابط دختر و پسر را به چشم خود مشاهده كرد. صفحات حوادث روزنامهها دربردارنده مطالبي است كه بهنوعی حاكي از آسیبهای روابط دختر و پسر كه منجر به حوادثي گرديده است كه بعضاً وحشتناك و جبرانناپذیر است. در ادامه به برخي از آسیبهای اینگونه روابط دختر و پسر اشاره میکنیم:
الف - آسيب رواني و فردي:فقدان حريم ميان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بیبندوبار، هیجانها و التهابهای جنسي را فزوني میبخشد. غريزه جنسي، غریزهای نيرومند، عميق و دریاصفت است، هر چه بيشتر اطاعت شود، سرکشتر میگردد؛ همچون آتشي كه هر چه به آن بيشتر خوراك بدهند شعلهورتر میشود. روح بشر فوقالعاده تحریکپذیر است، اشتباه است كه گمان كنيم تحریکپذیری روح بشر محدود به حد خاصي است و ازآنپس آرام میگیرد. هيچ مردي از تصاحب زيبا رويان و هيچ زني از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره دلي از هوس سير نمیشود. از طرفي تقاضاي نامحدود خواهناخواه انجام نشدني است و هميشه مقرون است با نوعي احساس محروميت، دست نيافتن به آرزوها بهنوبه خود منجر به اختلالات روحي و بیماریهای رواني میگردد. حال اگر در سطح جامعه، جاذبههای جنسي رواج يابد و دختر و پسر روابطي آزاد داشته باشند، جلوهگريهاي موجود در برخورد و حالات دختران موجب جلبتوجه پسران شده، انحراف اذهان و آشفتگي فكر و دل آنها را در پي دارد. البته خود دختران نيز ضربهپذیر هستند زيرا چه بسيار دختراني كه سبب شوق دستیابی به نشانههای مقبول زيبايي و زنانگي به اختلالات رواني دچار میشوند. از طرف ديگر اگر در كوچه و خيابان، دلبري مرسوم گردد و جلوه گري، هنر دختران محسوب شود و در روابط دختر و پسر تجاذب و دلبندي به ميان آيد، دختراني كه از زيبايي لازم برخوردار نيستند، در فشار و استرس قرار میگیرند و هميشه احساس كمبود و حقارت مینمایند و لطمههای جدي بر روح و روان آنان وارد میشود. آفت ديگر اين است كه افراد در اين نوع روابط كه معمولاً ناپايدار بوده و بر اساس سودجويي است نه تعهد، به شكست در عشق منتهي میشوند؛ و درنتیجه روح لطيف و بانشاط آنها گرفتار افسردگي میشود. افت تحصيلي و اتلاف عمر و وقت گرانبها؛ و ... از ديگر آسیبهای اين دوستیها است.
ب - آسيب اجتماعي:آنچه موجب فلج كردن نيروي اجتماعي است، آلوده كردن محيط كار به لذتجوییهای شهواني است زيرا از طرفي شخصيت و كرامت زن را در حد يك كالا براي کامجویی مردان تنزل میدهد و امنيت رواني لازم را براي فعاليت اجتماعي او از بين میبرد و از طرف ديگر مردان، تمركز حواس و دقت كافي را براي كارهاي خود ندارند. هر چه روابط دختر و پسر ضابطهمندتر شود و جامعه از تحريكات شهواني و جلوهگریهای جنسي دور گردد، اجتماع سالمتر خواهد شد و افراد جامعه بهتر به كار خود رسيدگي كرده، جوانان در محيط كار، درس و دانشگاه راحتتر خواهند بود و به پیشرفتهای بيشتري خواهند رسيد. سرکوب شدن استعدادها، افزايش طلاق و مشاجرات مهم در زندگي و احتمال ظهور فرزندان نامشروع و ... از ديگر پیامدهای اجتماعي اين روابط خارج از چهارچوب است.
ج - آسيب خانوادگي:معاشرتهای آزاد و بیحدومرز در برخي خانوادهها، زمينه بیبندوباری پسران و دختران را فراهم ساخته و ازدواج را بهصورت يك وظيفه، تكليف و محدوديت درآورده است.تفاوت جامعهای كه روابط جنسي را به محيط خانوادگي و كادر ازدواج قانوني محدود میکند با اجتماعي كه روابط آزاد در آن اجازه داده میشود اين است كه ازدواج در اجتماع اول پايان انتظار و محروميت و در اجتماع دوم، آغاز محروميت و محدوديت است. در سيستم روابط آزاد جنسي، پيمان ازدواج به دوران آزادي دختر و پسر خاتمه میدهد و آنها را ملزم میسازد كه به يكديگر وفادار باشند و در سيستم اسلامي به محروميت و انتظار آنان پايان میبخشد.پس آسيب اول، بیرغبتی به ازدواج و تشكيل خانواده است. آسيب ديگر همان است كه مرد، نگران و مضطرب است كه مبادا كسي پيش از او زنش را تصرف كرده باشد. پسري كه قبل از ازدواج با افراد زيادي ارتباط داشته است، به هنگام ازدواج به هر دختري كه نظر كند، میپندارد او نيز با پسرهاي متعددي ارتباط داشته و پاك و عفيف نيست و درنتیجه روح بیاعتمادی و سوءظن در جامعه اوج میگیرد بنابراین روابط آزاد، زمینهساز بسياري از سوءظنها است. پس ضعيف شدن حس اعتماد نسبت به همسر در آينده و سوءظن و بدبيني نسبت به دختران و پسران؛ رهاورد اين نوع ارتباطات است.نكته ديگري كه در جوامع آزاد و مختلط، خانوادهها را تهديد میکند اين است كه زن و مرد، همواره در حال مقایسهاند، مقايسه آنچه دارند با آنچه ندارند و آنچه ريشه خانواده را میسوزاند اين است كه اين مقایسهها آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن میزند. از ديگر پیامدهای خانوادگي اين نوعدوستیها سرد بودن روابط عاطفي بين همسران و افزايش طلاق بين آنها و محروميت از تشکيل خانواده پاک و آرامشبخش در آينده و حال و ... میباشد.
افزودن دیدگاه جدید