افزایش جمعیت امام زمانی
یک نت ـ راهی که امروزه مسیر دستیابی به خانوادة سالم و جامعة صالح را هموار و قابل تحقّق میگرداند. در این مجال با نگاهی کوتاه به آسیبهای کاهش جمعیت، اهمیت افزایش جمعیت و تأثیر ازدواج آسان بر رشد متعادل و طبیعیِ جمعیت، نگاه کاربردی پیشوایان معصوم(علیهم السلام) به مسئلة ازدواج را مرور و بازنمایی میکنیم تا از این رهگذر، با تبیین و ترویج ازدواج آسان، راهی به سوی «سبک زندگی ایمانی» بگشایم.
مقدمه - یکی از مسائل مهم و قابل توجّه در عصر حاضر، موضوع کنترل مثبت جمعیت و یافتن راهکارهایی معقول برای افزایش جمعیت در کشور پهناورِ ایران اسلامی است. به اعتراف کارشناسان جمعیت، روند رشد جمعیت کشور در سالهای اخیر، کاهش شدیدی یافته است. به گونهای که «نیکولاس اِبِرشتات»، از محققان «انستیتو اینترپرایز» آمریکا، جمعیتشناس برجستهای که پژوهشهای گستردهای را در خصوص روند تغییرات جمعیتی در جهان، به خصوص در کشورهای اسلامی دارد، کاهش نرخ باروری در ایران طی 30 سال گذشته را حیرتانگیز و معادل 70 درصد و «یکی از سریعترین و چشمگیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشر» دانسته است.[1]
این کاهش شدید و نگرانکننده علتهایی داشته است که بیش از هر چیز دیگر، نتیجة تغییر سبک زندگی مردم و تسلّط گفتمان فردگرایانه و مصرفگرایانه بر جامعه بوده است.[2] که تغییر ذائقه و گرایش مردم به لذّتجویی و راحتطلبی را به ارمغان آورده است.
گزارش کتبی و شفاهیِ تاریخ نیز نشان میدهد که در دورههای گذشته، منافع و مصلحتهای اجتماعی پُررنگتر دیده میشد و منفعتهای فردی در دامان آن پیگیری میشد؛ لیکن امروزه، منافع شخصی و لذّت فردی، بیشتر مناسبات و فرایندهای اجتماعی را تعیین میکند. این همان هویتِ «فردگرایی» است که تفکّر غالبِ جوانان امروز را تشکیل میدهد.
علّت ناشایستگی این تفکّر آن است که در نگاه فردگرایان، زندگیِ فرد از آنِ خودِ او است؛ نه برای جامعه و نه برای خشنودی خداوند. بنابراین، آنگونه که میخواهد و میپسندد، رفتار میکند. در این نگاه عقل، تنها ابزاری برای برآورده شدنِ خواستههای فردی است. در نتیجه اخلاق و آرمانهای اجتماعی باید خود را با خواستههای افراد همراه کند.
چیرگیِ این گفتمان، باعث ظهور دختران و پسرانی شده و میشود که همه چیز را برای راحتیِ خود میخواهند و به آسایش و منفعت دیگران اهمیت نمیدهند و در یک جمله، در نظر آنها توجّه به دیگران بیمعنا میگردد. در نتیجه نمیتوان از آنان انتظار انفاق، احسان، صبر، گذشت و خیرخواهی داشت؛ چرا که سود و منفعت اینگونه افراد از همه چیز مهمتر است، و نیز محبت به دیگران و از خودگذشتگی را تجربه نکردهاند، لذا توجّهشان به ارزشهای اجتماعی کم میشود و سرانجام به دیگران عنایت و احسانی نخواهند داشت.
خلاصه اینکه فردگرایی و لذّتطلبی در عصر نوین، عامل اصلی مشکلات ما در سبک زندگی است و جایگاه ازدواج و خانواده را تنزّل داده است، در حالی که کشور ما به دلیل موقعیت مذهبی و نیز جغرافیایی خود (شرقیبودن) باید یک کشور جمعگرا و مسئولیتپذیر باشد.
به اذعان برخی از اندیشمندان[3] امثال جملة «این مشکل شماست» (that’s your problem) متعلّق به فرهنگ فردگرا بوده،ناشی از فرهنگی است که رشد و رواج باورهای آن باعث میشود مسئولیتپذیری در قبال دیگران کمرنگ شود. تأثیر این فرهنگ تنها در مقولة ازدواج این است که میل افراد به ازدواج را کاهش میدهد؛ چراکه ازدواج مجموعهای از مسئولیتهای متقابل است که شاید کمترین آن، محدودیت در رفت و آمد؛ و حضور بیشتر فرد در بیرون از خانه است. بنابراین، فرد ازدواج نمیکند؛ نه به دلایل اقتصادی؛ بلکه به دلیل گریز از پذیرش مسئولیت در قبال فرد دیگر.
پس چرا تمایل به فرزندآوری همچون چند دهههای گذشته نیست؟ به دلیل رشد باورهای فردگرایانه. بسیاری از دیگر مسائل مربوط به سبک زندگی نیز از این قبیل است. دلیل اصلی طلاق نیز این است که فرد نمیخواهد مسئولیت بپذیرد. به محض مواجهه با کوچکترین مشکلات در طرف مقابلش با خود میگوید: «این دیگر مشکل او است.» و من حق دارم راحت زندگی کنم، در حالی که در فرهنگ جمعگرا که برگرفته از آموزههای دینی است، وقتی مرد یا زن در زندگی، طرف مقابلش را دچار مشکلی ببیند، او را یاری میکند. تا در این فرهنگ، ایثار و فداکاری، مادری و فرزندآوری، مقدّس و قابل افتخار است؛ لیکن امروزه برخی مادربودن و فرزندداری را مزاحم رفاه، رشد و پیشرفت خود میدانند و کمال خود را در تجرّد و اشتغال در بازار کار میجویند.
گفتمان یادشده و فلسفة زندگیِ حاکم بر جامعة امروز، شرایطی را رقم زده است که اگر با بیتوجّهی از آن بگذریم، در آیندهای نزدیک، شاهد فروپاشی کانون خانوادهها و گسترش فسادِ بیمهار در جامعه خواهیم بود. بالارفتن سنّ ازدواج، افزایش طلاق و گسترش خانههای مجردی از جمله نشانهها و مقدمات این سیل ویرانگر است.
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) از جمله کسانی است که دیدگاه انتقادی خود را دربارة وضعیت جمعیت کشور، در طول سالهای 91 ـ 90 ش، در جمع نمایندگان مجلس و مسئولان نظام مطرح نمود و با سخنانی آشکار و استوار، نگاه خود را به پیگیری سیاستهای مهار جمعیت و ضرورت برنامهریزی برای رشد جمعیت معطوف داشت و فرمود:
«... خانوادهها و جوانها باید تولیدِمثل را زیاد کنند. باید نسل را افزایش دهند. این محدود کردن تعداد فرزندان در خانهها ـ به این شکلی که امروز هست ـ خطاست!»[4]
پس از آن، نهادهای مسئول مانند «شورای عالی انقلاب فرهنگی» و «مجلس شورای اسلامی» کوشیدند با تصویب قوانین و اجرای سیاستها و طرحهایی، تکلیف خود را در این باره به جای آورند؛ چنانکه شخصیتهای مذهبی نیز به برخی از ابعاد موضوع، بیش از پیش پرداختند.
با این اوصاف و ضرورت یادشده برای افزایش جمعیت مطلوب، تنها راه این نیست که با سیاستهای تشویقی، خانوادهها را به سمت فرزندآوریِ بیشتر ترغیب نماییم؛ بلکه یکی از راههای عملی و قابل اجرا، توجّه وتوصیه به «ازدواج آسان» با رویکرد اسلامی است؛ چراکه بر اساس گزارشهای کارشناسان، «امروزه بیش از 11 میلیون و 200 هزار جوان، ازدواج نکرده در کشور داریم و این یعنی به طور متوسط به ازای هر دو خانوار، یک جوان مجرّد در کشور وجود دارد.»[5] ازدواج این افراد به طور طبیعی به افزایش متعادلِ تعداد جمعیت ایران منجر خواهد شد.
بنابراین، ازدواج آسان با موازین اسلامی میتواند با کمترین هزینه، با برچیدنِ شبکههای فساد و افزایش میل به ازدواج، زمینة فرزندآوریِ متعادل را فراهم نموده، اندیشههای فردگرایانه را به باورهای جمعگرا و مسئولیتپذیر مبدّل سازد. به این جهت، در ادامه با نگاهی بر جایگاه و ارزش خانواده و مفهوم ازدواج در گسترة ادیان بزرگ و فرهنگهای توحیدی، بحث را پی میگیریم.
ازدواج در گسترة ادیان و فرهنگها
خانواده، سنگ بَنای جامعه و سازمان نظام یافتة اجتماعی است که در تمام جوامع، ارزش و اهمیت بسیار دارد. از آنجا که خانواده نهادی است که میتواند بهترین مکان برای آسایش و آرامش جسم و روان آدمی باشد، از این رو ازدواج که به عنوان دروازة ورود به این کانون آرامبخش است، مسئلهای حائز اهمیت است که از دیرباز مورد توجّه و اهتمام فرهنگها، اقوام و ادیان جهان بوده است.
نتایج پژوهشها نشان میدهد که ازدواج، یکی از چهار مَنسک گُذر (تولد، بلوغ، ازدواج و مرگ) به حساب میآید، و از سنتهای اجتماعی و از پیچیدهترین روابط انسانی است که همواره و تا آنجا که تاریخ بشر حکایت میکند، در میان جامعه وجود داشته که در ادیان مختلف، به اشکال گوناگون و با تأکیدی متفاوت مطرح شده است.
بیشتر ادیان، ازدواج را یک هنجار و کمال حیات معنوی تلقّی میکنند و برای ازدواجی که یک عمر دوام یابد و خانهای با ثبات برای کل خانواده تأمین نماید، اهمیت فوق العادهای قائل هستند.[6]
بر مبنای گزارش کتاب «اخلاق در شش دین جهان»، در هندوئیزم، ازدواج، یک سامسکارا است؛ یعنی یک شعیرة دینی و پیوندی انقطاعناپذیر و مورد تأیید الهی تلقی میشود و در عین حال که ارتباط صمیمی دو فرد را در محیط زندگی مشترک فراهم میآورد، با تلویحاتی برای جامعه و کل آفرینش برکاتی را به دنبال خواهد داشت.
در بودائیسم، ازدواج، به منزلة ورود به زندگی به عنوان مرد خانواده با پایگاه و جایگاه معنوی آن است؛ ولی در یهودیت، ازدواج، عقدی است میان دو نفر که براساس آن، برکت خدا را طلب میکنند. این قرارداد کَتبی ـ که از طرف شوهر و زن داده میشود ـ «کتوبه» نام دارد.
در مسیحیت ازدواج، پدیدهای منحصر به فرد نیست و در ماهیت با بیشتر ادیان مشترک است و متضمن عقدی دائم و قانونی میان یک زن و مرد است که یکی از آیینهای مقدّس به شمار میآید و از آن به «سِرّ عظیم» و «پیمان عفّت» یاد میشود؛ لیکن ازدواج در اسلام، یک قرارداد اجتماعیِ مؤیّد به تأیید الهی و پیوند آسمانی با شرایطی ویژه است که برای زن و مرد، تعهدی متقابل به وجود میآورد، لذا از آن به میثاق غلیظ[7]، سنّت پیامبر[8]، محبوبترین و محکمترین بنیاد[9] یاد میشود و آنگونه که از بیان و سیرة پیامبر اکرم(قدس سره) استفاده میشود، ازدواج برای مسلمانان یک قاعدة معمولِ سلوک و تهذیب اخلاق به شمار میآید. ایشان در همین راستا فرمود: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ طَاهِراً مُطَهَّراً فَلْيَلْقَهُ بِزَوْجَةٍ؛[10] کسی که دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه ملاقات کند، باید با همسر (با ازدواج کردن) به دیدار وی رهسپار گردد.»
و نیز فرمود: «زَوِّجُوا أَيَامَاكُمْ فَإِنَّ اللَّهَ يُحْسِنُ لَهُمْ فِي أَخْلَاقِهِمْ وَ يُوَسِّعُ لَهُمْ فِي أَرْزَاقِهِمْ وَ يَزِيدُهُمْ فِي مُرُوَّاتِهِم؛[11] زنان بیشوهر را همسر دهید. خدای متعال اخلاقشان را نیکو میگرداند و روزیشان را وسعت میبخشد و بر مروّت آنها میافزاید.» و آن حضرت در عبارتی دیگر، خطاب به جوانان فرمود: «يَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمُ الْبَاهَ فَلْيَتَزَوَّجْ فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَ أَحْصَنُ لِلْفَرْج؛[12] ای جوانان! هر کس از شما که میتواند ازدواج کند، باید ازدواج کند؛ چراکه ازدواج، چشم را پوشیدهتر و دامن را بیشتر حفظ میکند.»
از آنجا که تشکیل خانواده و افزایش جمعیت، تنها از طریق ازدواج حاصل میشود، به این جهت، آموزههای اسلامی اصرار دارند که به هیچ دلیل نباید این پیوند مقدّس مورد بیتوجّهی قرار کیرد. بر همین اساس، پیامبر اکرم(قدس سره) فرمود: « أَرْبَعٌ لَعَنَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ فَوْق عَرْشِهِ وَأَمَّنَتْ الْمَلائِكَةُ الَّذِي يَحْصُرُ نَفْسَهُ عَنِ الزَّوَاجِِ فَلا يَتَزَوَّجُ وَلا يَتَسَرَّى لِئَلَّا يُولَدَ لَهُ؛[13] خدای متعال چهار نفر را از بالای عرش لعنت کرده و فرشتگان آمین گفتهاند. یکی از آنها کسی است که خودش را محصور میسازد و ازدواج نمیکند و کنیز نمیگیرد تا فرزنددار نشود.»
و نیز فرمود: «تَنَاكَحُوا تَكْثُرُوا فَإِنِّي أُبَاهِي بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَوْ بِالسِّقْطِ؛[14] ازدواج کنید و فرزند بیاورید، من به شما حتّی فرزندان سقط شدة شما، در روز قیامت بر امّتها مباهات میکنم.»
ازدواج؛ سازمان شکوفایی اخلاق
با توجّه به آنچه که گفته شد و با مطالعة مجموعة روایات در موضوع خانواده و ازدواج، چنین استنباط میشود که ازدواج باعث کمال و پختگی است؛ چون کمال در سایة مسئولیتها به دست میآید و این مسئولیت است که استعدادهای انسان را شکوفا و بارور میسازد. ازدواج خروج از فردیّت به سوی مسئولیتپذیری است و به اعتقاد شهید مطهری: «یکی از علّتهای اینکه در اسلام ازدواج یک امر مقدّس و یک عبادت تقلّی شده، با اینکه از مقوله لذّات و شهوات است؛ این است که ازدواج اولین قدمی است که انسان از خودپرستی به سوی غیر دوستی برمیدارد. تا قبل از ازدواج، فقط "من" وجود داشت و همه چیز برای "من" بود. اولین مرحلهای که این حصار شکسته میشود؛ یعنی یک موجود دیگری هم در کنار این "من" قرار میگیرد و برای او معنی پیدا میکند (کار میکند، زحمت میکشد، خدمت میکند، نه برای "من"؛ بلکه برای او)، در ازدواج است ... تجربههای قطعی نشان داده است که افراد پاکِ مجرّد برای اینکه بیشتر به اصلاح نفس خودشان برسند، به این عنوان و به این بهانه ازدواج نکردهاند و یک عمر مجاهدة نفس کردهاند، اولاً اغلبشان در آخر عمر پشیمان شدهاند و ثانیاً با اینکه واقعاً ملّا بودند، در فقه و اصول مجتهد بودند، حکیم و فیلسوف بودند، عارف بودند، تا آخر عمر و مثلاً در هشتادسالگی باز یک روحیه بچگی و جوانی و یک خامیهایی در اینها وجود داشته است. و این نشان میدهد که یک پختگی هست که جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمیشود، در مدرسه پیدا نمیشود، در جهاد با نفس پیدا نمیشود، با نماز شب پیدا نمیشود، با ارادت به نیکان هم پیدا نمیشود. این را فقط از همین جا باید به دست آورد. و لذا هیچ وقت نمیشود که یک کشیش یا کاردینال به صورت یک انسان کامل در بیاید، اگر واقعاً در کاردینالیِ خودش صادق باشد ... لذا عامل تشکیل خانواده که خود یک عامل اخلاقی است، عاملی است که جانشین نمیپذیرد.»[15]
در میان اندیشمندان غربی، »بیل مک کیبن»، نیز معتقد است: «ازدواج، داشتن فرزند زیاد و تشکیل خانوادههای بزرگ، برای رشد والدین و ساخته شدن شخصیت فرزندان، مفید است.» وی در این راستا مینویسد: «تنها ریشة عمومی رشد و پختگی انسان در پرورش فرزندان، قرار دارد. هر چه تعداد فرزندان، بیشتر،کودکی کردن کمتر؛ یعنی وقتی شما زندگی خود را صرف خوبشدن و رشدکردن دیگران کنید، آدم دیگری خواهید بود؛ ولی با داشتن بچههای کم، رشد شما کُند خواهد بود.»[16]
«جان بِرِکمن» اخلاق شناس میگوید: «بهترین چیزی که مردانِ دارایِ خانوادة بزرگ به دست میآورند، همین شخصیتِ ساخته شدة آنها است.»[17]
«جان رایان» دین شناس کاتولیک آمریکایی در نیمة اول قرن ششم نیز از زنان میخواست بچههای زیادی داشته باشند؛ چون اعتقاد داشت: اراده و رشد خانوادههای بزرگ، انسانهای آدمتری میسازد. وی بر ادّعای خود، اینگونه استدلال میکرد که: تأمین خانوادههای بزرگ به انواعی از نظم نیاز دارد که حاصلش زندگیهای موفق است. وی که خانوادهای یازده نفره داشت، بر این باور بود: کارشناسانی که به کنترل موالید معتقدند، به نوع شخصیتهایی که لازم است درست بشود، تا جامعه به صورت متعادل رشد کند و به حیات خود ادامه دهد، فکر نکردهاند. نکتة دیگر اینکه خانوادههای کمجمعیت ممکن است ثروتمند شوند که ثروتمند شدن آنها از فقیر ماندنشان خطرناکتر است.[18]
بنابراین، ازدواج در نگاه ادیان بزرگ توحیدی، سازمان اخلاق و پذیرفتهشدهترین نهاد بشری است که برای بار آوردن مسئولانة افراد و تربیت اخلاقی آنها راهی منحصر به فرد به شمار میرود.
ازدواج؛ جشنوارهای ساده و آسان
ازدواج از منظر آموزههای اسلامی، مراسمی آیینی و جشنوارهای ساده و آسان است که نباید در پیچ و خم آداب و رسوم قبیلهای و منطقهای ـ که گاهی بیپایه و با اسلام نیز مخالف است ـ به برنامه و مراسمی تلخ و دشوار تبدیل گردد، در حالی که «با نگاه به تشریفات ازدواج در میان اقوام مختلف، خواهیم دید که در اسلام تشریفات ازدواج، ساده است. البته جشن و سرور عیبی ندارد؛ اما اینها جزء دین و تشریفات رسمی و دینی ازدواج نیست. مراسمی که در فرهنگهای دیگر وجود دارد، در اسلام نیست. در اسلام، یک صیغهای است شرعی که باید خوانده شود. میتوانند خیلی راحت و بدون تشریفات این ازدواج را انجام دهند.»[19]
بررسی دقیق منابع اسلامی نشان میدهد که اسلام برای ترویج ازدواج و افزایش تشکیل خانواده، بر عنصر سادگی و سرعت در این امر مهم اصرار دارد، لذا با برطرف کردن موانع ازدواج و تشویق به آن، جوانان و خانوادهها را به سوی ازدواج ساده و آسان دعوت میکند.[20]
اسلام از یک سو خود جوانان را به ازدواج تشویق میکند و میفرماید: «اِتَّخَذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَكُمْ؛[21] همسر بگیرید که این کار، روزیِ شما را افزایش میدهد.» و از سوی دیگر، با گوشزد کردن رسالت اطرافیان، آنان را به فراهمآوری زمینه برای ازدواج برمیانگیزد و دستور میدهد: ((وَ أَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ))؛[22] «دختران و پسرانِ بیهمسر و غلامان و کنیزان شایستهتان را به ازدواج درآورید. اگر فقیر باشند، خداوند آنان را از فضل خود، بینیاز میسازد و خداوند، گشایشگر و دانا است.»
در این میان، تنها با چند کلمهای مختصر (صیغة عقد)، دو نفر بیگانه و جدا از هم به یکدیگر مرتبط میشوند، به طوری که آنها از این پس، از همة عالَم به هم مَحرمتر، نزدیکتر و مهربانتر میشوند و چیز دیگری بیش از این نیست، و هرگز در سبک زندگی پیامبر(قدس سره) و اهل بیت(علیهم السلام) از مراسمات پُرخرج و تشریفاتی خبری نیست. اینها همه از سادگی و آسانی در امر ازدواج حکایت میکنند.
آسان بودن ازدواج
در این بخش سؤال اساسی این است که: آسان بودنِ ازدواج به چیست و ازدواج آسان چه ویژگیهایی دارد؟ به نظر میآید آسان بودن ازدواج در دو وضعیت خود را نشان میدهد: یکی به هنگام انتخاب همسر و دیگری در انجام مراسمات و تشریفات ازدواج، که در ادامه به شرح کوتاهی از این موقعیتها میپردازیم.
الف) آسانی در انتخاب همسر
انتخاب همسر، هم برای مرد و هم برای زن، از دورههای حساس زندگی به شمار میرود. کامیابی زندگی آینده در تمامیِ ابعادش، به این انتخاب بستگی دارد و بسیاری از ناکامیهای زندگی زناشویی، از انتخاب نادرست سرچشمه میگیرد. از اینرو، متون دینی به انتخاب روشن و صحیح در همسرگزینی دعوت و سفارش میکند. به عنوان نمونه: «حسن بن محبوب میگوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم که همسر من فوت شده است. او همسر خوب و سازگاری بود. اکنون قصد دارم دوباره ازدواج کنم. حضرت فرمود: «اُنْظُرْ أَيْنَ تَضَعُ نَفْسَكَ وَ مَنْ تُشْرِكُهُ فِي مَالِكَ وَ تُطْلِعُهُ عَلَى دِينِكَ وَ سِرِّكَ وَ أَمَانَتِكَ؛[23] خوب دقّت کن که خودت را در کجا مینهی و چه کسی را در مالت شریک میکنی و بر دین و اسرار و امانتت آگاه میسازی... .»
بنابراین، همسر کسی است که در مال، دین، اسرار و امانت انسان شریک میشود، لذا فرد باید بیندیشد که خود را در چه موقعیتی قرار داده و پایبند میسازد.
انتخاب همسر، علاوه بر اینکه در سرنوشت شخصی تأثیر میگذارد، در تربیت فرزند توحیدی نیز سهم تعیینکنندهای دارد. از این جهت، برخی روایات، همین بُعد را از منظر حقّ فرزند مورد توجّه قرار دادهاند. بر پایة این روایات، انتخاب درست، حقّ فرزند نیز هست. چون فرزندان، حقوق گوناگونی بر پدرشان دارند که یکی از آنها، انتخاب مادر خوب برای آنان است، آنگونه که امام صادق(علیه السلام) فرمود: «تَجِبُ لِلْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ اخْتِيَارُهُ لِوَالِدَتِهِ وَ تَحْسِينُ اسْمِهِ وَ الْمُبَالَغَةُ فِي تَأْدِيبِه؛[24] فرزند، سه حق بر گردن پدرش دارد: مادر خوبی برایش انتخاب کند، نام نیکویی بر او بنهد و در تربیتش بکوشد.»
بنابراین، باید در انتخاب همسر دقت نمود تا موفّقیت و سعادت خانواده تضمین گردد. بر مبنای آموزههای اسلامی، برای انتخاب همسر شایسته، معیارهایی در راستای تأمین هدف ازدواج ـ که آرامش روحی و تربیت فرزند صالح میباشد ـ ارائه شده که مهمترین آنها؛ دینداری، خوشاخلاقی و همسانی در ایمان و شخصیت است.[25]
آنچه ازدواج را در انتخاب همسر آسان میسازد، دو مورد است: یکی اجتناب از ایدهآل نگریِ افراطی در انتخاب همسر و دیگری، توجّه به معیارهای اسلامی در انتخاب همسر میباشد؛ چون ایدهآل و شخصیت منحصر به فرد، تنها خدای سبحان و پیشوایان معصوم دینی هستند که هیچگونه نقص و کاستی ندارند، لذا باید در انتخابها به ملاکها و معیارهای اسلامی بسنده کنیم تا دچار وسواس، زیادهروی و خطا نگردیم.
یکی از دلایل تأخیر ازدواجها و بالارفتن سنّ ازدواج در جامعة امروزی، همین ایدهآلنگری و بیتوجّهی به معیارهای اسلامی در انتخاب همسر است که آسیبهای زیادی را بر جای گذاشته است.
ب) سادگی مراسمات و تشریفات ازدواج
آسانگیری و سادگی در انجام مراسمات و تشریفات ازدواج، یکی دیگر از ویژگیهای ازدواج آسان به شمار میآید. از این رو، سختگیری و وضع قواعد و قوانین دست و پا گیر، مانع از ازدواج آسان خواهد بود. سختگیریها بیشتر در موارد مهریه، مسکن، شغل و مدرک صورت میگیرد که منشأ آنها دنیازدگی و فراموشی فضل و رحمت خدا است. این رویکردِ حِرص و طمع، دنیا را محور ارزشها و مهمترین راه کامیابی جلوه میدهد. به همین جهت، انسان در کار اردواج نیز سعی میکند با افراد ثروتمند و متمکّن وصلت کند و یا تظاهر به دارایی و تمکّن نماید.
گرایش غالب در امروز، تجمّلگرایی، چشم و همچشمی و فخر فروشی است. افرادی هستند که تمام حسّاسیت، بینش و رفتار آنان وابستگی کامل به جو جامعه دارد؛ اگر در جامعه چیزی مرسوم شود، حتماً باید آنان نیز به آن دست یابند. اگر چیزی نزد مردم زیبا و ارزش تلقّی گردد، آنها نیز آن را زیبا میدانند.
نوع ازدواج امروز برخی از مردم ایران، ساده و آسان نیست؛ بلکه ملغمهای است از سنّتهای عربی، ایرانی، و اخیراً اروپایی، و به جای آنکه تابع منطق و روش یکدستی باشد، عملاً پازلی شده است که هر روز بر قطعات آن افزوده میشود. برای مثال، در ازدواج ایرانی، چشم و همچشمی، اگر نگوییم حرف اول، دست کم حرف مهمی میزند و همین باعث میشود که شاهد رقابت و مزایده در تعیین میزان مهریه باشیم و با منطق «حالا چه کسی داده است و چه کسی گرفته است» ارقام حیرتآوری تعیین شود؛ اما در مواردی بلافاصله، یا در پی اختلاف خانوادگی، این مهر به اجرا گذاشته و داماد، راهی زندان میشود. این مسئله چنان پیامدهایی داشته که قانونگذار را ناگزیر به مداخله کرده است.
باری، در برخی از ازدواجهای امروزی مواردی به چشم میخورد که منطبق بر آموزههای دینی نیست؛ همچون: مطالبة مهریه سنگین و برپایی مجالس پُرهزینه، ماشین و مسکن خوب، شغل عالی و مدرک و شأن بالا و...
در این میان استفاده از لباسهای گوناگون با مدلهای جدید، میهمانیها و هدیههای گرانبها و تجمّلاتی، صرفاً برای جلب توجه دیگران و بستن دهان مردم صورت میگیرد و در جریان این مسابقه، هر روز روشها جدیدیتر و پیشرفتهتر میشود و در نتیجه هزینهها بالاتر میرود. قرآن کریم از این جلوههای زندگی ما با نام ((زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا))؛[26] «زیور زندگی دنیایی.» نام میبرد؛ یعنی درخشش و گیرایی زندگی دنیایی، و این رفتارها را ((تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّة))؛[27] و فخرفروشی میداند. همچنین میفرماید: ((إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ))؛[28] خداوند هیچ حیلهگر فخرفروشی را دوست ندارند.»
امیر المؤمنین علی(علیه السلام) نیز فرمود: «أَهْلَكَ النَّاسَ اثْنَانِ خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ؛[29] دو چیز مردم را هلاک ساخت: ترس از فقر و طلب فخر.»
بنابراین، ازدواج آسان، با اجتناب از ایدهآل نگریِ افراطی در انتخاب همسر و توجّه به معیارهای اسلامی از یک سو و آسانگیری و سادگی در انجام مراسمات و تشریفات ازدواج از سوی دیگر، راهکاری عملی و قابل تحقق برای افزایش متعادلِ جمعیت ایران اسلامی است.
______________________________________________________
[1]. ر.ک: جمعیت و خطری که در پیش بود، محمد صرفی، رونامة کیهان، روز پنجشنبه، 1/3/1393ش، شمارة 20781 در نشانی:www.kayhan. Ir .
[2]. بایستههای تغییر سیاست جمعیتی با تأکید بر نقش رسانة ملی، ابراهیم شفیعی سروستانی، ماهنامة معرفت، سال بیست و دوم، شمارة 189، شهریور 1392 ش، ص 25 ـ 44.
[3]. مهمترین چالش در اصلاح سبک زندگی، دکتر رضا پورحسین، 21/8/1391 به نشانی: www.khamenei. Ir.
[4]. بیانات مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنهای(حفظه الله) در جمع کارگزاران نظام، 19/7/1391 ش.
[5]. ر.ک: آخرین وضعیت وقایع حیاتی، علی اکبر محزون، (مدیر کل فناوری، اطلاعات و آمار جمعیتی سازمان ثبت احوال)، خبرگزاری مهر، 15/2/1393 ش، نشانی: www.mehrnews.com.
[6]. بنگرید به: «اخلاق در شش دین جهان»، نوشته: ورنر منسکی، پگی مرگان، النور نسبیت، کلایولاتون، ترورشانون، معشوق بن علی، ترجمة: محمدحسین وقار، انتشارات اطلاعات، تهران، چاپ دوم، 1389 ش.
[7]. ((وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُكُمْ إِلى بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ ميثاقاً غَليظاً))؛ «و چگونه آن (مهر) را بازپس میگیرید، در حالی که شما (با تماسّ جسمی و روحی) به یکدیگر رسیدهاید و آنان از شما پیمانی محکم (به وسیله عقد ازدواج) گرفتهاند؟» (نساء/ 21).
[8]. پیامبر اکرم(قدس سره) فرمود: «النِّكَاحُ سُنَّتِي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي؛ ازدواج، سنّت من است و هر کس از سنّت من روی بگرداند، از من نیست.» (بحار الانوار، ، محمد باقر مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 100، ص 220، ح 23)؛ و نیز فرمود: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ عَلَى فِطْرَتِي فَلْيَسْتَنَّ بِسُنَّتِي وَ إِنَّ مِنْ سُنَّتِيَ النِّكَاحَ؛ هر کس میخواهد بر فطرت من باشد، از سنّت من پیروی کند و یکی از سنّتهای من، ازدواج است.» (همان، ص 222، ح 36).
[9]. پیامبر اکرم(قدس سره) فرمود: « مَا بُنِيَ فِي الْإِسْلَامِ بِنَاءٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَعَزُّ مِنَ التَّزْوِيجِ؛ بنایی در اسلام نزد خداوند محبوبتر و عزیزتر از ازدواج بنا نشده است.» (همان، ح 40).
[10]. همان، ص 221، ح 35.
[11]. همان، ص 222، ح 38.
[12]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، محدث نوری، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، قم، چاپ اول، 1408 ق، ج 14، ص 153، ح 16350.
[13]. جامع أحادیث الشیعة، سید حسین بروجردی، انتشارات فرهنگ سبز، تهران، چاپ اول، 1386 ش، ج25، ص 92.
[14]. بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج 100، ص 220، ح 24.
[15]. مجموعه آثار، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، قم، چاپ ششم، 1389 ش، ج 22، ص 777.
[16]. تأملی درباره خانواده تک فرزندی، بیل مک کیبن، ماهنامه سیاحت غرب، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، شمارة 6، آذرماه 1382 ش.
[17]. همان.
[18]. همان.
[19]. بیانات مقام معظم رهبری امام خامنهای(حفظه الله) در خطبه عقد، مورخه 28/6/1379.
[20]. بنگرید به: رضایت زناشویی، عباس پسندیده، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1391 ش، فصل اول: ترغیب به ازدواج.
[21]. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تحقیق: علی اکبر غفاری، دار صعب و دار التعارف، بیروت، چاپ چهارم، 1401 ق، ج 5، ص 329؛ من لا يحضره الفقيه، ابن بابویه قمی، تحقیق: علی اکبر غفاری، مؤسسه نشر اسلامی، قم، چاپ دوم، به نقل از پیامبر اکرم(قدس سره)، ج 3، ص 383، ح 4345.
[22]. نور/ 32.
[23]. کافی، ج 5، ص 323؛ من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 383، ح 4358.
[24]. تحف العقول، ابن شعبه حرانی، تحقیق: علی اکبر غفاری، مؤسسه نشر اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404 ق، ص 322.
[25]. برای مطالعه بیشتر بنگرید به: رضایت زناشویی، ص 78.
[26]. طه/ 131.
[27]. احزاب /33.
[28]. لقمان / 18.
[29]. بحار الانوار، ج 69، ص 39، ح 34.
افزودن دیدگاه جدید