تاریخچه شیخیه
یک نت ـ بر اساس تصریح اسناد بهائی، علیمحمد شیرازی که با استفاده از بستر فکری شیخیه ادعای بابیت، مهدویت و پیامبری داشت، شاگرد مستقیم مسلک شیخیه بود و به شاگردی خود نزد پیشوای شیخیه افتخار نیز میکرده است.[1]اینک تلاش داریم تا به ترکیب پیروان اولیهی علیمحمد باب نگاهی گذرا داشته باشیم و از این رهگذر، با نقش شیخیه و تعالیم این این مسلک، در ترویج بابیت بیشتر آشنا شویم:علیمحمد شیرازی، هیجده نفر نخستین از پیروان خود را که در پنج ماه اول از زمان آغاز ادعاهایش به او گرویدند را حروف حیّ نامیده است.[2] باب در کتاب بیان فارسی، هجده نفر حروف حیّ را کسانی میداند که قبل از هرچیز خداوند آنها را خلق کرده [3] و در جایی دیگر، آنها را رجعت معصومین (علیهم السلام) دانسته است.[4]اما اسامی حروف حیّ جناب باب که اکثر آنها جزء شاگردان مسلک شیخیه یا وابستگان آنها میباشند، عبارتند از:یکم: ملاحسین بشرویهای (ملقب به اول مَن آمن و باب الباب) که مدت نُه سال شاگرد کاظم رشتی بوده است. دوم: ملا محمدحسن (برادر کوچک ملاحسین بشرویهای). سوم: ملا محمدباقر (خواهرزاده ملاحسین بشرویهای) چهارم: ملاعلی بسطامی (از شاگردان کاظم رشتی). پنجم: ملاحسن بجستانی (پس از مدت کوتاهی توبه کرد و از اعتقاد به بابیت علیمحمد شیرازی برگشت). ششم: ملا خدابخش قوچانی. هفتم: محمد روضهخوان یزدی هشتم: سیدحسین یزدی (کاتب به اصطلاح وحی باب؛ او در تبریز توبه کرده و از باب تبرّی جست و پس از آزادی، در تهران مجدداً به طرفداران باب پیوست). نهم: سعید هندی. دهم: ملاجلیل ارومی (از شاگردان کاظم رشتی). یازدهم: ملاباقر تبریزی. دوازدهم: ملایوسف اردبیلی سیزدهم: ملامحمود خوئی (از شاگردان کاظم رشتی). چهاردهم: ملااحمد ابدل مراغهای (از شاگردان کاظم رشتی). پانزدهم: میرزا محمدعلی قزوینی (شوهرخواهر قرة العین و واسطهی گرایش او به باب). شانزدهم: میرزا هادی قزوینی. هفدهم: طاهره قرة العین (از شاگردان مسلک شیخیه). هجدهم: محمدعلی بارفروشی (ملقب به قدوس که چهارسال از شاگردان کاظم رشتی بود).[5]همانگونه که روشن است، اصلیترین عامل موفقیت و پیشبرد تبلیغی علیمحمد باب در گسترش جنبش بابیه، وجود بسترهای فکری و اعتقادی شیخیه و تلاش شاگردان مسلک شیخی بوده است. از جانشین مشخص نکردن کاظم رشتی و وعدهی ظهور در زمان بسیار نزدیک گرفته [6]، تا ایجاد بسترهایی چون ادعای وجود نائب خاص برای حضرت حجّت (علیه السلام) در عصر غیبت کبری [7]، که علیمحمد باب در اوایل ادعاهایش از آن بهره جست. ادعای وجود جسم هورقلیایی برای امام عصر (علیه السلام) و حلول ایشان به بدنهای مختلف [8]، که علیمحمد باب در اواسط ادعاهایش از آن بهره جست. همچنین انکار معاد جسمانیِ صریحِ در قرآن [9]، که علیمحمد باب وقتی در اواخر ادعاهایش برای نسخ اسلام، با باور به امتداد اسلام تا به قیامت مواجه شد و برای طرح ادعای پیامبریاش از آن بهره برد و از اینرو، تفسیر بیسابقهای از قیامت ارائه داد.
پینوشت:[1]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: اعتراف باب به شاگردی در مکتب شیخیه[2]. حی بدون تشدید در حروف ابجد، معادل هیجده است.[3]. علیمحمد شیرازی، بیان فارسی، بیجا: انتشارات اهل بیان، بینا، ص 2.[4]. همان، ص 6.[5]. اشراق خاوری، مطالع الانوار (تلخیص تاریخ نبیل زرندی)، هندوستان: مؤسسهی چاپ و انتشارات مرآت، 1991 م، ص 379.[6]. اشراق خاوری، مطالع الانوار (تلخیص تاریخ نبیل زرندی)، هندوستان: مؤسسهی چاپ و انتشارات مرآت، 1991 م، ص 36 به بعد.[7]. ر.ک: شیخ احمد احسایی، شرح زیارت جامعهی کبیر، بیروت: دارالمفید، 1424 ق، ج 3، ص 158.[8]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: شیخیه و باور به حلول امام زمان (علیه السلام) در افراد![9]. شیخ احمد احسایی، شرح الزیارة الجامعة الکبیره، کرمان: به کوشش عبدالرضا ابراهیمی، 1355 ش، ج 3، ص 92.
افزودن دیدگاه جدید