عدالت در نهج البلاغه
یک نت ـ عدالت در معارف بشری، کاربرد بسیار وسیعی دارد. با توجه به معانی و کاربردهای مختلف آن در حوزه های زندگی مردم، می توان آن را از زاویه های گوناگون مورد بررسی قرار داد.
یکی از حوزه های مورد بررسی «عدالت در حوزة علوم اجتماعی، و وضع قوانین و روابط اجتماعی انسان» است.
قرآن کریم هدف و رسالت پیامبران و امامان : را بیان احکام و قوانین الهی و تعلیم و تزکیه برای اقامة عدل و قسط در بین مردم معرفی می کند. لذا آیاتی چون: )و لَقَد أَرسَلْنا رُسُلَنا بِالبَیِّنات و أَنْزَلنا مَعَهُمُ الکتابَ والمیزانَ لیِقُومَ النّاسُ بِالقِسطِ(3 مؤیّد بر پایی عدالت در حوزة اجتماعی زندگی انسان هاست.
«این مسأله (اقامة عدل و داد)، با تشکیل حکومت و اجرای احکام و قوانین الهی محقق می شود. البته مردم هستند که در پناه حکومت، عدالت را برپا می کنند.»
امام علی علیه السلام علت پذیرش حکومت را جلوگیری از ستم ستمگران معرفی می کند و می فرماید: «سوگند به خدایی که دانه را شکافت! اگر خدا از دانشمندان تعهد نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی ستم دیدگان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر گردنش انداخته و رهایش می ساختم.»
بنابراین پذیرش حکومت، ارزش ذاتی ندارد، بلکه ابزاری برای تحقق عدالت می باشد. امام علیعلیه السلام در این باره می فرماید: «وَاللّهِ لَهِیَ أَحَبُّ اِلیَّ مِنْ إِمْرَتِکُمْ اِلاَّ أَنْ اُقیمَ حَقّاً اَوْ أَدْفَعَ باطِلاً...»
امام علی علیه السلام آثار ستمگری را این چنین بیان می کند: «إِسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَاحْذَرِ الْعَسْفَ وَالْحَیْفَ، فَإنَّ الْعَسْفَ یَعُودُ بِالْجَلاءِ وَ الْحَیفَ یَعُودُ اِلَی السَّیْفِ»
آن حضرت برای ستمگری دو نتیجه بر می شمرد که عبارتند از:
الف) آوارگی مردم؛
ب) جنگ و خون ریزی.
عدالت در حوزه اجتماعی زندگی مردم، مصداق ها و معانی گوناگونی دارد که به چند مورد آن اشاره می کنیم:1. برپایی حق
حقّ و باطل، دو مفهوم متضاد و متناقص هستند؛ بودن یکی، برابر با نبودن دیگری است. برپایی حق، یکی از مصداق های عدالت است. امام علیه السلام «برپایی حق را عامل عزت مندی، پایداری دین، اصلاح روزگار و دوام حکومت بیان می فرماید.» 82. برقراری عدالت
برقراری مساوات در بهره مندی از واقعیت های گوناگونِ: اقتصادی، سیاسی، علمی و... یکی دیگر از مصداق های عدالت است. امامعلیه السلام یکی از علل عدم اجرای حق را، روی گردانی حاکمان از آن معرفی می کند: «أمّا بَعدُ فإنَّ الوالِیَ اذا اختلفَ هَواهُ مَنَعَهُ ذلِکَ کَثیراً مِنَ العَدلِ.»9
برقراری مساوات، زمانی پدید می آید که حاکمان خواهش های نفسانی خود را کنترل کرده و از دگرگونی رأی و اندیشة خود جلوگیری کنند.
افزودن دیدگاه جدید