با دخترعمهام نامزد کردم ولی ناراضیم
یک نت ـ پسري هستم 20 ساله طبق اصرار و پافشاري هاي پدر و مادر و اشنايان با دختر عمه خودم که هم سن و سالم هست وصلت کردم هنوز در مرحله نامزدي هستيم ولي من زياد راضي نيستم و حقيقتا فعلا قصد ازدواج نداشتم در حال حاضر دانشجو هستم و خرجم رو از پدرم ميگيرم دختر عمه من هم دانشجوست با اين حال پدر و مادرم ميگن که بايد عقد کنيم و من چون الان شرايط مالي مساعدي ندارم نميتونم خواستشونو قبول کنم بسيار تحت فشارم و ناراحتم حتي دوبار کارم به خودکشي رسيد و توبه کردم اما الان شرايط روحي نامناسبي دارم با توجه به اين مساله بفرماييد که ايا اصلا اين وصلت از اول درست بوده يا نه و اينکه در حال حاضر چه بايد کردخيلي ممنون و متشکر از پاسخ هاي خوبتون
پاسخ:با سلام و تحیتاز مطالبی که بیان کردید فهمیده می شود که تا چه اندازه تحت فشار هستید.ضمن اینکه لازم است خونسردی و آرامش خود را حفظ کنید و با دید و نگرشی منطقی تر به خلقت و مسائل پیرامون خود نگاه کنید، توجه داشته باشید برخلاف ناکامی چنین ازدواجی ( بر فرض که اتفاق بیفتد )، و مواجه شدن شما با موانع و مشکلات، اما دنیا به آخر نمی رسد و شما نیز مانند هر فرد دیگری که ازدواج ناموفق داشته باشد، گزینه های منطقی و متعددی غیر از روش خطرناک و گناه کبیره ای که به آن اشاره کردید، پیش رو دارید.در صورتی که همچنان از این نوع تفکرات داشته باشید لازم است از نزدیک با روانشناس یا روانپزشک مشورت کنید.اما در رابطه با این ازدواج باید گفت در چنین شرایطی ازدواج و عقد شما به هیچوجه صحیح نیست و اقدامی آسیب زا است، بویژه اینکه متاسفانه افکار خطرناک نیز داشته اید!!!ضرورت دارد در قبال این تصمیم تجدید نظر کنید و تحت هیچ شرایطی برای این عقد و ازدواج گام برندارید. اقدام والدین شما کاملا اشتباه و غیر منطقی است و توجیه شرعی نیز ندارد. بنابراین شما وظیفه ای برای همراه شدن با والدین ندارید و می بایست از همراهی در قبال تحمیل والدین خودداری کنید.برای متقاعد کردن والدین می توانید از مشاور کمک بگیرید.
افزودن دیدگاه جدید