رفتن به محتوای اصلی

ابرازعلاقه پسر به دختر 25 ساله

تاریخ انتشار:
یک نت ـ دختری 25ساله ومجردهستم.قبلا هم پیام دادم.تاحالا دو مورد پیش امده ک پسری بمن نزدیک شده امامن ازش دوری میکنم و بعد ک زده میشه وکم محلی میکنه خودم دنبالش می افتم.
ابرازعلاقه پسر به دختر 25 ساله

یک نت ـ سلام.من دختری 25ساله ومجردهستم.قبلا هم پیام دادم.تاحالا دو مورد پیش امده ک پسری بمن نزدیک شده امامن ازش دوری میکنم و بعد ک زده میشه وکم محلی میکنه خودم دنبالش می افتم.

از صمیمی شدن میترسم.وقتی بهم ابرازعلاقه میکنن دچاراسترس شدید میشم و تا کاری نکنم ک اونا حرفشونو پس نگبرن ارام نمیشم...هرکی بهم نزدیک شه دچار استرس میشم وممکنه خابم نبره...

دررابطه بادخترها هم ک دوست صمیمی نداشتم.وتصمیم گرفتم ک با ی دختر صمیمی شم تافرایند دوستی رو تجربه کنم اما اونچنماه همش اضطراب داشتم وانقد رفتارهای بدی بااون کردم ک اون الان محلم نمیزاره

تقریبا تو خانواده وفامیل باهیچکی صمیمی نیستم...چکار کنم؟میدونم ریشه درکودکیم داره.چون من حتی از زیادی صمیمی شدن مادرم هم دچاراضطراب میشم واگه شب کسی پیشم بخابه تا مانعی بینمون نزارم حس ارامش پیدانمیکنم وخابم نمیبره.فقط وقتی بچه ها کنارم باشن یا کسیکه ک حس کنم منو بحساب نمباره یا احتمال نداره ضربهای بهم بزنه درکناراینا واهمه ای ندارم

بعد فرق روانکاو و روانپزشک چیه؟

سوال بعدیم اینه: من نمیدونم چی درسته چی غلط...

مشکلم فقط همین بوده اراول زندگیم..

مثلا موقع انتخاب رشته نمیدونستم چی دوست دارم وپدرم گفت:برو تجربی.

رشته دانشگاهیم پدرم انتخاب کرد.

بعدش حدود1سال تحقیق کردم امانفهمیدم واقعاچی دوست دارم؟ونفهمیدم

موقع ازدواجم میرم کلی مطلب میخونم اما نمیدونم کیودوست دارم کیو ندارم.مثلا ی خاستگارردمیکنم همون میره بای دحترفامیل زندگی خوبی ایجادمیکنه...

خیلی دهن بینم.هرکی هرچی میگه،فک میکنم شایداون درست باشه...خیلی خیلی پیش اومده ک بقیه درست میگفتن وفکرمن اشتباهه...

نمیدونم چ باید کرد؟خیلی اشتباه میکنم..مثلا ی شغلی پیش میاد ک اگه برم سخته بخام رهاش کنم وبایدبرم شهردیگه.میرم از بقبه میپرسم میگن:خیلی خوب نیس.تودختری.تنهایی سخته و...ورهاش میکنم.بعدمدتها یکی میگه:فلانی همونکارورفته وخیلی کارخوبیه.حقوق خوبی داره وراضیه...

اصلا حس میکنم هیچی بلدنیستم...

هرکاری میکنم اشتباه میشه...

مثلا خاستگاری رو بخاطر بدبودن خانوادش رومیکنم.بعدها میبینم با ی دختردیگه ازدواج کرده و اون دختر،ی جوری بااون خانواده برخورد میکنه ک اصلا ب زندگیش صدمه وارد نمیشه...

مامانم هم همون موقع انتخاب،میگه:هرچی خودت بگی من دخالتی نمیکنم...اما بعدها همش سرکوفت میزنه ک دیدی اشتباه کردی.میگم:من ازکجا خبرداشتم این پسراینطوری میشه؟یاکاری محول میشه.من نمیدونم درسته یانه؟من اون شرایط سختوتحمل میکنم.بعدمیبینم ک ی نفردیگه تواون شرایط قرارمیگیره ومیگه:من نمیخام اینکاروکنم...بعدمیبینم من چقدسختی کشیدم توانجام اون کار..

هرکاری میکنم دوروز دیگه اشنباه از اب درمیاد...توهرموقعیتی قرار میگیرم نمیدونم چی درسته چی غلط؟مثلا یبار منو مجبور ب انجام کاری کردن ک وظیفم نبود.من فک نمیکردم ک حق دارم اعتراض کنم.بعد دوستم توهمون کار بخاطر رفتار مشابه،دعوایی راه انداخته بود ک کاری ک وظیفش نبود نکرده بود..

هراتفافی می افته.من ب مادرم میگم.اونه ک میگه:درسته یا نه.

دیگه ب جایی رسیدم ک میرم خرید.بمادرم میگم:تو انتخاب کن...

اصلا نمیتونم بفهمم چ کاری درسته چی غلطه؟26سالمه ها.ولی نمیدونم.مثلا تو بانک،حس میکنم کارمند بانک نظربدی بهم داره.یا حس میکنم راننده تاکسی ارعمد دستشو ب دستم میزنه اما نمیدونم چکار کنم؟؟؟وچی درسته چی غلطه...

اصلا هیچوقت نمیدونم باید چکار کنم؟

خیلی تلاش میکنم...

اما انگار همیشه من ی موضوعی رو نمیدونم و بخاطر اون اشتباه میکنم

خانوادم هم معتقدن من دخترنفهمی هستم.همیشه میگن:تو عقل نداری...منم حس میکنم واقعا راست میگن

خیلی زیاد هم میشینم فک میکنم اما نمیتونم بفهمم چی درسته چی غلطه

پاسخ:

با سلام و تحیت

ضمن اینکه ضرورت دارد تا به صورت حضوری به روانشناس بالینی مراجعه کنید. به نظر می رسد شما از موضوعاتی نظیر اضطراب، وسواس و عدم اعتماد به نفس رنج می برید. لازم است از دقت و جزئی نگری اجتناب کنید و از اشتباهات خود فاجعه نسازید. دنبال کامل و بی عیب بودن خود و دیگران نباشید و در رابطه با تصمیم گیریهای روزمره مانند خرید، رفت و امد و... سختگیری نکنید و اولین گزینه ای را که به ذهنتان می رسد انتخاب کنید هر چند که اشتباه باشد، در راباطه با تصمیمات مهم زندگی مانند ازدواج و پاسخ به خواستگار نیز بعد از مشورت جمع بندی کنید و با توکل به خدا تصمیم خود را نهایی کنید.

فرق روانکاو با روانپزشک در این است که روانپزشک، پزشکی است که بعد از دوره عمومی در گرایش اعصاب و روان تخصص گرفته است و درمان وی مبتنی بر تجویز دارو است. اما روانکاو که می تواند روانشناس و یا روانپزشک باشد بدون تجویز دارو و با تحلیل شخصیت و گذشته فرد و نیز کشف تعارضهای درونی وی و... سعی در درمان فرد دارد

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا