رفتن به محتوای اصلی

نیاز جنسی و عافطی بالایی دارم

تاریخ انتشار:
یک نت ـ متاسفانه نیاز جنسی و عافطی بالایی دارم و در خانواده توجهی بهم نمیشه. من با مادر پیرم زندگی میکنم.یه مقدار افسرده و مریض احوال هستن.پدرم هم ۸سال پیش به رحمت خدا رفت.
نیاز جنسی و عافطی بالایی دارم

یک نت ـ دختری ۳۴ساله هستم.دختر بسیار مذهبی هستم هرچند خانواده ام خیلی مذهبی نیست.مجردم و در حال حاضر هم خواستگاری ندارم.متاسفانه نیاز جنسی و عافطی بالایی دارم و در خانواده توجهی بهم نمیشه. من با مادر پیرم زندگی میکنم.یه مقدار افسرده و مریض احوال هستن.پدرم هم ۸سال پیش به رحمت خدا رفت.

کارشناسی ارشد دارم و کارم پژوهش و ترجمه است.ولی دو سال هست که آروم آروم از محیط علمی فاصله گرفتم و الان دارم افسرده میشم. نه کاری دارم سرگرم بشم و نه تفریح دارم که تجدید روحیه بشه. از طرف دیگه نیاز مالی نیز اخیرا پیدا کردیم و همین نیاز گاهی مامان و منو کلافه میکنه.

 پنج ساله به اهل بیت متوسل شدم و به هر دعا و نماز و روزه ای هم متوسل میشم ولی هیچ جوابی نشنیدم.چند ماه پیش با حال اضطرار به امامزاده پناه بردم. یه خانمی ازم خواست شماره یه آدم خیّری که بهش قبلا کمک میکرده و الان کمک نمیکنه رو بگیرم. شماره رو گرفتم ولی آقا تا فهمید اون خانمه قطع کرد و ج نداد ولی چند ساعت بعد به من زنگ زد تا توضیح بده چه اتفاقی افتاده. آقا به خاطر رفتار مذهبیم مشتاق شد منو ببینه.ایشون تاجرن و آدم مذهبی و خیّری هستن. از من دو سال بزرگتر و متاهل هستن. اول بهم پیشنهاد داد دفترشون مشغول به کار بشم و الان بهم پیشنهاد محرمیت دادن(محرمیتی که دختر بودنم حفظ بشه). بهم گفتن کار میدن ومهریه چند ده میلیونی تعیین کردن.

گاهی حس میکنم این آشنایی و قبول پیشنهاد باعث میشه من یه مقدار از این بحران عاطفی و مالی بیرون بیام. حس میکنم این آشنایی تو امامزاده از طرف خدا بوده تا این نیازهاهرچند موقت از طریق این آقا برطرف بشه ولی از طرف دیگه هم حس میکنم اگه محرمیت رو ‌قبول کنم به اعتماد خانواده ام خیانت کردم و شاید هم مورد رضای خدا نباشه. وهمینطور اگر در تقدیرم ازدواج باشه به اون مرد خیانت کردم.

همه این فکرها چند ماهه خواب رو هم از من گرفته. دیگه تمرکزی ندارم بتونم کارامو انجام بدم.گاهی از عمق وجودم آرزوی مرگ میکنم چون میترسم به گناه بیافتم. وقتی دلتنگ اون آقا میشم میمیرم و زنده میشم تا خودممو کنترل کنم بهش پیام ندم و حتی گاهی به خدا کفر میگم. ناراحتم از اینکه خدا مهر اون آقا رو تو دلم قرار داده.من واقعا دوستش دارم.

لطفا راهنمایی کنید این محرمیت میتونه برام مفید و مورد رضای خدا باشه یا نه؟ آیا این محرمیت خیانت هست به کسی که در آینده ازدواج میکنم و یا به اعتماد خانواده ام؟

پاسخ:

با سلام  از اینکه درگیر چنین افکار آزار دهنده ای هستید بسیار متأسف هستیم  . به هر حال شما در وجودتان  کمبودها و تمایلات مختلف و متضاد در حال جنگ و جدال هستند از طرفی نیازهای عاطفی و غریزی از طرفی وجدان سخت گیر و سرزنش گر  و ایجاد کننده احساس گناه که این درگیری بین عقل و احساس باعث می شود که در بیرون هیچ گونه رفتاری نتوانید انجام دهید نه می توانید ارتباط عاطفی و غریزی خود را از طریق حلال و مشروع برآورده کنید و نه می توانید بی خیال این عواطف و احساس شوید از طرفی همیشه عذاب وجدان نسبت به زندگی آینده تان دارید و احساس دین و تعهد نسبت به ازدواجی که در آینده بعد از این آقا خواهید داشت دارید که معلوم نیست شما در چه سنی قصد ازدواج دایم و همیشه گی خواهید داشت و چگونه خواهد بود پس کشش ها و تمایلات مختلف و متضاد باعث یک نوع وسواس فکری در شما شده است که راه را برای یک رفتار مطمئن و عاقلانه و رضایت بخش و پوشش دهنده نیازهای  عاطفی و موافق با باورهای مذهبی و وجدان اخلاقی ، بسته است . پس برای اینکه به این وضعیت مطلوب و منسجم درونی برسید باید تمام جوانب قضیه را مورد ابتدا مورد سنجش و ارزیابی قرار دهید و با مذاکره درونی به یک توافق و تفاهم بین نیروهای مختلف درونی برسید مثلا نیازهای عاطفی خودتان را باید تا حدی کنترل و مدیریت کنید و تا حدی قناعت عاطفی و با تکیه بر قوای درونی و توانایی های خودتان تحت کنترل قرار دهید و در هر شرایطی نباید به صورت شتاب زده وابسته شوید از طرفی وجدان اخلاقی خودتان را منطقی کنید و از حالت سخت گیرانه ، غیر منطقی و مولد احساس گناه خارج کنید. شما باید سن و موقعیت و شرایط خودتان را ملاحظه کنید و برای زمانی که خانواده طرف مقابلتان متوجه این مسأله شده اند از همین الان برنامه ریزی منطقی داشته باشید به هر حال شما 34 سال دارید و اگر 6یا 7 سال هم صیغه محرمیت با این آقا داشته باشید یک خانم 40 ساله خواهید بود و کسی که به خواستگاری شما بعد از این آقا در صورتی که این برنامه درست پیش برود و طبق انتظار شما باشد قطعا خود زندگی گذشته داشته و انتظار ندارد که شما زندگی زناشویی تا این سن نداشته باشید و یا در نهایت شما با فردی ازدواج می کنید که انتظار ندارد همسر 40 ساله اش باکره باشد و یا ازدواج نکرده باشد. از طرفی شما باید بخشی از مشکلات و مسایلتان را از روش غیر از ازدواج دنبال کنید ورزش و تحرکات بدنی ، لذت ها و سرگرمی های مناسب و منطقی و شرکت در اجتماعات و فعالیت پژوهشی و مراقبت از افکار نا امید کننده و مهار نیازهای عاطفی و جنسی از روش های دارویی و غیر دارویی مانند افزایش شناخت و مدیریت احساسات و.... ان شاء الله با پیگیری مطالب بالا به وضعیت بهتری برسید موفق باشید.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا