رفتن به محتوای اصلی

از ازدواج کردن بدم میاد

تاریخ انتشار:
یک نت ـ همسنای من همشون اذدواج کردن و 2-3تا بچه دارن ولی من هنوز اذدواج نکردم چرا وقتی خواستگار میاد من اینجوری میشم؟
از ازدواج کردن بدم میاد

یک نت ـ سلام من یه مشکلی دارم و اونم اینه که نمیتونم ازدواج کنم الان 31سالمه میخوام ازتون کمک بگیرم دوس دارم برام خواستگار بیاد و سروسامون بگیرم ولی وقتی خواستگار میاد بغضم میگیره که میخوام از پدرومادرم جدا شم از این خونه برم استرس پیدا میکنم ازینکه چطوری باید تنهایی برم تو خانواده شوهر '

از اینکه چطوری باید از خودم دفاع کنم تنهایی دلم برا مامانم تنگ میشه وقتی به خواستگارم جواب رد میدم انگار آزاد میشم حالم خوبه حتی اگه بدترین رفتارارو تو خونه بامن بکنن دوس دارم تو خونه خودمون بمونم و سرزنش بشم تا اینکه بهش جواب مثبت بدم

همسنای من همشون اذدواج کردن و 2-3تا بچه دارن ولی من هنوز اذدواج نکردم چرا وقتی خواستگار میاد من اینجوری میشم؟

حتی وقتی مدرسه میرفتم همون 3-4ساعتى که خونه نبودم و تنها بودم استرس داشتم  الان بدتر شدم همش وقتی پدرومادرم خوابن همش نگاشون میکنم نفس میکشن یا نه ؟

میترسم خدای نکرده براشون اتفاقی بیفته همش فکرای بد میکنم ظاهرم آرومه ولی از درونم ترس و استرس دارم ولی وقتایی که تو خونه هستم خانوادم شادن حالم خوبه لطفا راهنماییم کنین

پاسخ:

با سلام و تحیت

با توجه به توضیحاتی که مورد اشاره قرار دادید به نظر می رسد علاوه بر وابستگی و اضطراب، به اختلال وسواس نیز مبتلا هستید.

اینکه به صورت مکرر نگران جان والدین هستید واین نگرانی را با رفتار خنثی سازی نظیر نگاه کردن جهت اطمینان از نفس کشیدن آنها برطرف می کنید وسواس فکری و عملی است. از طرفی وابستگی شما نیز که می تواند ریشه در اضطراب و وسواس داشته باشد، تجربه استقلال را از شما سلب می کند.

ضرورت دارد با آینده نگری بیشتر به صورت حضوری به روانشناس بالینی مراجعه نمائید و در جهت درمان خود اقدام اساسی نمائید.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا