شب یلدا را چگونه بگذرانیم؟
یک نت ـ شب یلدا را چگونه بگذرانیم؟
در بین ایرانیان، بلندترین شب سال، که به شب چله معروف بوده و به آن یلدا هم میگفتند: طبق آئین و سنت قدیمیان رسم بر این بوده که در چنین شبی که برابر با آخرین شب آذر ماه است، بستگان به دیدن هم میرفتند، و بلندترین شب سال را با صلهرحم و دید و بازدید، و شب نشینی، یلدا را به شبی خاطرهانگیز و بیادماندنی مبدل میکردند. و با گرفتن فال حافظ و خواندن شاهنامه و قرائت قرآن، این شب را به خوشی سپری میکردند و با خوردن تنقلات و میوههای خاصی مثل هندوانه و خربزه و انگور و انار، و برخی با پختن کدو تنبل و ریختن شکر بر آن، این شب را بسیار اهمیت میدادند. و برخی هم با خواندن اشعار طنز و زیبا کام دیگران راشیرین میکردند.
شب یَلدا یا شب چلّه یکی از قدیمیترین جشنهای ایرانی است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته میشود. شب یلدا نکات اخلاقی هم دارد که، اگر با دید ظریف و دقیق به آن بنگریم، میبینیم که ما برای یک دقیقه بلندتر بودن این شب، به جشن و شادی میپردازیم، درحالی که ساعتها وقت تلف شده داریم و کمترین غصهای نمیخوریم. یلدا با ما حرف میزند که برای یک دقیقه بلندی شب، برنامه بریز و به عبادتت بیافزا، نه اینکه بیشتر بخوابیم، و یا اینکه بیشتر دور هم نشسته و خدای ناکرده، به گناه سپری کنیم.
در اسلام سنتهایی را که ارزشمند بود را پیغمبر مکرّم تایید میکرد و سنتهای خلاف ارزش را نفی مینمود. مثلاً نوروز از عیدهای سنتی ایرانیان بوده که وقتی از این رسم ایرانیان، برای پیغمبر گفتند رسول گرامی اسلام نکات خوب آن را تایید کرد. مثل پوشیدن لباس نو و صلهرحم و عیدی دادن بزرگترها به کوچکترها و سنتهای بد آن را نفی میکرد.
یلدا هم گرچه سنت ایرانی باستانی است ولی نکات بسیار ارزنده و خوبی دارد که به آن اشاره شد و در هر شهر و مکانی، این سنت طبق رسوم خود اجرا میشود.
شب یلدا ز راه آمـــــــد دوبــاره بگیر ای دوست! از غمهـــــــا کنارهشب شادی وشـــور و مهربانی است زمـــــــان همدلی و همزبانی استدر آن دیدارهـــا تا تــــــازه گردد محبت نیـــــــــز بیاندازه گـرددبه هرجا محفلی گرم و صمیمی است که مهمانی در آن رسمی قدیمی استبه دور هم تمــــام اهـــــل فامیل شده بر پا بســــاط میــــوه ـ آجیلز خـــوردن خوردنِ این شـــام چلّه شود مهمان حسابی چاق و چلّه!!همـــــه با انتظاری عاشقــــــانه نظــــــر دارند ســـــوی هندوانه!نشسته با تفاخــــــر تــوی سینی کنارش چاقــــــویی را هم ببینیچو گـــردد قــاچ قــــاچ آن هندوانه شود آب از لب و لوچـــــه روانه!بســــاط خنده و شادی فراهـــــم اس ام اس می رسد پشت سر همجوانان آن طرف تـــر جـــوک بگویند دل از گرد و غبــار غــم بشویندکسی را گـــر صدایی نیم دانگ است در این محفل پی تولید بانگ است!!زند بــــا «ای دل ای دل» زیـــر آواز ز بعد آن «هاهاها»یی کند ســـاز!ببندد چشـــــم و جنباند ســـرش را بخواند شعـــــــــرهای از برش را!چنین با شور و نغمه ـ شعر و دستان خرامان میرســــــد از ره زمستانشمردم مــــن ز چلّــــه تا به نـــوروز نمانده هیچ؛ جز هشتاد و نه روز !کنــــون معکــــــوس بشمارید یاران که در راه است فصــــل نوبهاران….____________________________پینوشت:[۱]. مفاتیحالحیاه، ص ۷۶۸
منبع:welayatnet.com
افزودن دیدگاه جدید