چرا روز قیامت از هم فرار می کنیم؟
یک نت ـ یکی از وعدههای الهی، این است که در روز قیامت، همه انسانها محشور شده و حتی یک تن از آنان جا نمیماند.[1]طبیعتاً جمعیت بسیار زیادی گرد خواهند آمد؛ زیرا از زمان حضرت آدم تا روز قیامت، انسانهای بسیار زیادی زندگی کرده و از دنیا رفتهاند و خواهند رفت.عملاً وضعیت یک فرد در میان این همه جمعیت سرگردان و نگران مانند انسانی است که در دریایی سهمگین غرق شده و جز نجات خویش، اندیشهای دیگر در سر ندارد.
روز قیامت روز حسابرسی است. در آن روز، آنقدر بر انسانها سخت میگذرد و افراد نگران عاقبت خود و اعمالشان هستند که از غیر خود غافل میشنود و تنها نگرانیشان سرنوشت خود است. خداوند در قرآن میفرماید: «در آن روز هر کدام از آنها وضعى دارند که او را کاملاً به خود مشغول میسازد».[2]بر خلاف زندگی دنیایی که انسان در آن کمتر به آخرت و اعمال خود توجه دارد و اهمیت میدهد، در آخرت، وضعیت به کلی تغییر یافته و تنها چیزی که برای انسان مهم خواهد بود، تعیین سرنوشت نهایی او در حسابرسی دقیق پروردگار است.در این روز، انسان نزدیکترین نزدیکانش را که برادر و پدر و مادر و زن و فرزند هستند نه فقط فراموش کرده، بلکه از آنها فرار میکند،[3] و این نشان میدهد هول و وحشت محشر آنقدر زیاد است که انسان را از تمام پیوندها و علائقش جدا میکند.بعضى گفتهاند منظور فرار از برادران و پدران و مادران و همسر و فرزندانى است که راه ایمان و تقوا و اطاعت خدا را نپیمودند، او از آنها فرار میکند که مبادا به سرنوشتشان گرفتار شود.بعضى نیز گفتهاند این فرار از آنرو است تا مبادا این افراد حقوقى به گردن او داشته باشند و از او مطالبه کنند، و او از اداى آن عاجز باشد.در میان این سه تفسیر، تفسیر اول مناسبتر به نظر میرسد، اگرچه جمع میان آنها نیز بیمانع است.[4]پیامبر اسلام(ص) در اینباره فرمود: «در سه جا، هیچکس، به یاد دیگران نیست؛ هنگام میزان؛ تا اینکه ببیند که آیا ترازویش سنگین است یا سبک. هنگام صراط، تا اینکه ببیند از آن عبور خواهد کرد یا نه، و هنگام دریافت نامه اعمال، تا اینکه ببیند به دست راستش داده میشود یا دست چپش. در این سه موضع، کسی حتی به یاد دوست صمیمیاش یا محبوبش یا نزدیکانش یا دوست و فرزندش و والدینش نخواهد بود ... به خاطر صحنههای بسیار هولناک قیامت این اتفاق خواهد افتاد».[5] [1]. کهف، 47.[2]. عبس، 37.[3]. عبس، 34 - 36.[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 26، ص 157، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.[5]. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 586، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق.
افزودن دیدگاه جدید