وقتی شکست عشقی به جنون میکشد
یک نت ـ مدتي پیش آقایی همراه خانواده برای خواستگاری آمده بودند و من و ایشان نزديك ۲ ساعت با هم صحبت كردیم. و در این زمان هیچ موردی از تضاد و عدم تفاهم وجود نداشت. ایشان فردي مومن و مقید بودند و اعتقاد به ساده زیستی و ... كه در تمام موارد با هم موافق بودیم. من هم دختری هستم كه مقید بودن فرد از ملاك های اصلی در ذهنم هست و تا حال از مواردی كه برايم پیش آمده بود چون از نظر اعتقادی با من تناسب نداشتند، صرف نظر می كردم. ولی ایشان كاملا با ملاك های من جور بودند. ولی نمی دانم چرا فردای روز خواستگاری منصرف شدند، بدون اینكه دلیلی داشته باشند. این مسئله از نظر روحی خیلی روی من اثر كرده و خیلی مشتاقم دلیلش را بفهمم. و نمی توانم به خانواده ام بگویم باید با این آقا حرف بزنم. بنظر شما چیکار کنم ؟ آنقدر هم سنم پائین نیست كه بشود گفت بچه است و احساساتی شده چند روز بعد فراموش می کند. من به ایشان بعد از اینكه با هم صحبت كردیم علاقه پیدا كردم؟ تحصیلات من فوق لیسانس هست و تحصیلات ایشان لیسانس، با خودم گفتم شاید به خاطر این مسئله است كه من حتی این فرصت رو ندارم كه به ایشان بگویم من می توانم از تحصیلاتم صرف نظر كنم. الانم در فصل امتحانات خیلی ذهنم مشغول شده و صبح با یک چرا از خواب بیدار میشوم و شب با همان چرا به خواب میروم. چرایی كه جوابی ندارد! لطفا راهنماییم كنید.
برای اینكه به پاسخ مناسب خودتان دست پیدا كنید به توضیحات زیر دقت فرمایید؛بهتر بود شما قبل از اینكه كاملاَ مطمئن نشده اید كه ایشان همسر شما خواهند بود سرمایه گذاری روانی و عاطفی نمی كردید. زیرا در بعضی مواقع ممكن است همه شرایط همخوانی داشته باشد ولی به دلایل مختلف این ازدواج صورت نگیرد.نكته دیگر اینكه شما نباید عدم ادامه مراحل بعدی خواستگاری را برداشت شخصی كنید. زیرا ممكن است تردید ها و دودلی های ایشان باعث عدم ادامه شده باشد پس باید با افكار منفی و سرزنش آمیز علیه خودتان پرهیز كنید چرا كه باعث افزایش افسردگی شما خواهد شد و موقعیت های بعدی ازدواج را از دست خواهید داد.
مطلب دیگر اینكه شما چه بخواهید و چه نخواهید، موضوع تفاوت های تحصیلی شما و ایشان ممكن است مشكلاتی را در طرف مقابل در صورت زندگی مشترك ایجاد كند معمولا مشاهده شده است مردهایی كه از نظر تحصیلات از همسرشان پایین ترند با اندك پیشنهاد و یا انتقاد همسرشان؛ احساس حقارت كرده و فكر می كنند كه به دلیل تحصیلات بالایی كه همسرشان دارند تسلط، قدرت و مدیریت مردانه شان كه جز نیازهای ذاتی هر مردی به شمار می رود در حال از دست رفتن است و برای اثبات مرد بودن و تسلط داشتن شروع به تحقیر كردن؛ مسخره كردن و امر و نهی ها و محدودیت های نامناسب می كنند كه باعث ناسازگاری های شدید خانوادگی می شود از طرفی اگر این مردان مقداری دهن بین هم باشند و اطرافیان هم اختلاف تحصیلاتی را به رخ ایشان بكشند به تدریج زده شده و از ادامه زندگی پشیمان می شوند.پس به طور كلی از آنجا كه همه خوشبختی های آسمان و زمین در ازدواج خلاصه نشده است و عدم تمایل به ادامه خواستگاری ممكن است هزار و یك دلیل داشته باشد و از طرفی به دلیل مشكلاتی كه به دلیل تفاوت در سطح تحصیلات ممكن است در زندگی زناشویی رخ دهد شما در صورت اطمینان از عدم ادامه مراحل بعدی سعی كنید به تدریج با این مسأله كنار آمده و بعد از گذشت مدتی به موقعیت های بعدی فكر كنید ولی در موقعیت های بعدی تا زمانی كه سر سفره عقد حضور نیافتید سرمایه گذاری عاطفی و روانی نداشته باشید و با خویشتن داری و خودكنترلی منتظر شوید.
منبع : شهر سوال
افزودن دیدگاه جدید