نشانههای جهاد در سیرهی امام سجاد
یک نت ـ نشانههای جهاد در سیرهی امام سجاد (علیهالسلام) به خوبی مشهود است.کسانی که به همراه امام حسین (علیهالسلام) در سرزمین کربلا باقی ماندند، درک کردند که اقدامات امام چیزی جز فداکاری و از خود گذشتگی نیست، زیرا اسلام به جان فشانی، انقلاب به فتیله و سوخت، بیداری به زنگ و صدا، جنبش به پشتوانه و تکیهگاه، قیام به فرمانده و رهبر و زندگی آزاد و شرافتمندانه به جان و خون نیاز دارد.
اینک امام حسین(علیهالسلام) آماده است خونش را در راه همهی این چیزها بریزد تا به نتیجه برسند.این حقیقت، از علی بن الحسین امام سجاد (علیهالسلام) که در آن زمان در سن بزرگسالان بود و بیست و سه سال از عمرش میگذشت و از آغاز تا پایان آن حرکت، پدرش را همراهی میکرد، پنهان نبود. بنابراین، حضور آن حضرت در کنار پدر، به تنهایی دلیلی قانع کننده بر اثبات وجود روح مبارزه و شجاعت بینظیری است که این دلاوران از آن برخوردار بودند و تا آخرین لحظه از حسین(علیهالسلام) دست برنداشتند.
همچنین کسی که پیش از حادثهی کربلا دارای روحیهی مبارزه است، امکان ندارد که پس از مشاهدهی جان فشانیها و فداکاریهای پدر، برادران، خویشاوندان و پیروانش و نیز دیدن آن همه مصیبت و رنج و ریخته شدن خونهای پاک، آرام و بیاعتنا بماند و یا سکوت اختیار کند و در صدد انتقام خون پدر خویش که خون خداست، بر نیاید. میدانیم که او حتی در لحظهای از زندگیاش آنان را از یاد نبرد، بنابراین، چگونه ممکن است شخصیتی چون امام سجاد (علیهالسلام) تسلیم شود، آرام بنشیند و یا سازش کند و اجازه دهد که خون پدر و خاندانش به هدر رود؟ چرا که پس از امام حسین(علیهالسلام) کسی جز او باقی نمانده بود که انتقام آن خونهای پاک را بستاند.
شجاعت امام سجاد(علیهالسلام) در کوفه و در مجلس ابن زیاد ملعون و در شام در مجلس یزید(لعنهاللهعلیه) از لحاظ سیاسی، کمتر از شجاعت در میدان نبرد نبود. و حداقل قضیه این است که کسی که هالهای از کشتارهای خونین او را در برگرفته و یا مصیبت آن همه شهید را پیش روی خود دیده است، چنان مواضع شجاعانهای را نمیگیرد و اینگونه موضعگیریهای قهرمانانه از کسی که عافیت طلبی را بر همه چیز ترجیح میدهد، سر نمیزند.
آری، چنین دلاوریهایی تنها از کسی امکان بروز دارد که دارای قلبی نیرومند و استوار باشد و بتواند تمامی رنجها را تحمل کند و برای تحقق تمامی اهدافی دست به مبارزه بزند که به خاطر آنها انسانهای بزرگی در صحنهی کربلا حضور یافتند، جانفشانی کردند و به شهادت رسیدند؛ اینک کسی که در شمار اصحاب کربلاست و زنده مانده است هر چند در اسارت باشد، باید بایستد و نقش دیگری از مبارزه را ایفا کند.
نقشی که امام سجاد(علیهالسلام) ایفا کرد، این بود که با بیان و بلاغتی معجزهآسا حق را آشکار ساخت و به روشنی حجت را بر همگان تمام کرد و نیرنگ حاکمان ستمگر را کاملا بر ملا نمود و پرده از روی فساد، ستمگری و انحرافشان از اسلام برداشت. اثر این نقش بر ضد فرمانروایان تبهکار به مراتب از اثر شمشیر برندهای که امام حسین(علیهالسلام) آن را در برابر ستمگران از نیام برمیکشید، بیشتر بود، چرا که آن حضرت در آن شرایط سخت یاور و مددکاری نداشت.
امام سجاد(علیهالسلام) در برخورد با مردم شامحضرت در برخورد با مردم شام فرمود: «ای مردم! هر سکوتی که در آن اندیشه نباشد، درماندگی است و هر سخنی که در آن یاد خدا نباشد، گرد و غباری است که در هوا پراکنده میشود. هان، آگاه باشید که خداوند، اقوامی را به وسیلهی پدرانشان گرامی داشته است. بنابراین، فرزندان به وسیله پدران محفوظ ماندهاند، زیرا خدا میفرماید: «وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً[کهف/۸۲] پدر آن دو صالح بود» و لذا خداوند، آن دو را گرامی داشت.به خدا سوگند، ما عترت پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) هستیم. از این رو، ما را به خاطر پیامبر گرامی بدارید، زیرا جدم پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله)در منبرش میفرمود: «منرا در وجود عترت و خاندانم نگهدارید که هر کس منرا نگهدارد، خدا او را نگه میدارد و هر کس منرا آزار دهد، لعنت خدا بر او خواد بود». حتی سه بار این سخن را تکرار کرد. به خدا سوگند، ما خاندانی هستیم که خداوند پلیدیها و گناهان زشت و آشکار و نهان را از ما زدوده است...».[۱]امام سجاد (علیهالسلام) با صراحت، قدرت و بلاغت تمام، خود و کاروان اسیران را که به مردم خارجی معرفی شده بودند، معرفی و تبلیغات دروغین آنان را بر ملا کرد و بدین ترتیب، آشکار ساخت که این کاروان، همه از خاندان پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) تشکیل شده است؛ نیز با تلاوت آیات و احادیث، روشن کرد آن کاروان، حامل قرآن و سنت است، تا فریب خورده شدگان بدانند که کاروان از راه دو منبع اسلامی یعنی کتاب و سنت، رابطهای بسیار محکم با اسلام دارد.
موضعگیری دیگر امام زینالعابدین(علیهالسلام) در مجلس یزید است. او در این مجلس، هویت شخصی خویش را برای همگان روشن ساخت و برای هیچ فرد ناآشنایی، بهانهای باقی نگذاشت. این روشنگری در مجلسی صورت گرفت که یزید به منظور جشن و شادمانی پیروزی برپا کرده و سران و اشراف را در آن گرد آورده بود.امام سجاد (علیهالسلام) خطبهی رسا و زیبایش را با هیجان ایراد کرد و پیدرپی میفرمود: «انا انا یعنی من من...» و همچنان که خویشتن را معرفی و از افتخارات پدرانش یاد میکرد صدای مجلسیان به گریه و زاری بلند شد.[۲]
پس با توجه به سیره امام سجاد (علیهالسلام) به خوبی میتوان فهمید که آن حضرت در تمام حالات زندگیشان از تبلیغ دین اسلام دست برنداشتند و همیشه به فکر روشن و آگاه ساختن مردم بودند.------------------------------------------------پینوشت[۱]. بلاغه علی بن الحسین ۴ / ۹۵، منتخب طریحی.[۲]. خوارزمی، مقتل الحسین علیهالسلام ۲ / ۷۱.[۳]. استفاده شده از کتاب «جهاد سیاسی امام سجاد(علیهالسلام)» نوشته محمدرضا حسینی جلالی.
منبع: رهروان ولایت
افزودن دیدگاه جدید