چگونه دختر مورد علاقه مان را بدست بیاوریم
یک نت ـ دختری۲۴ ساله هستم. با پسری دوست شدم كه یك سال از خودم كوچكتر است و از اول هم مرا برای ازدواج میخواست.
خودش میگوید: از چند سال قبل مرا زیر نظر داشته است. پدر و مادرِ من از این دوستی خبر ندارند؛ ولی خانواده او خیلی روشنفكر هستند و در جریان تمام ارتباطهای ما هستند و خیلی دوست دارند من عروسشان شوم؛ اما چند مسئله هست كه مرا نگران كرده است. اول اینكه: او سربازی نرفته و میگوید: نمیروم و هرچیزی که قرار باشد قانوناً ثبت سند کنم، به نام همسرم ثبت سند میکنم. دوم اینكه: خانوادهِ من خیلی پایینتر از خانواده آنها هستند و خیلی قدیمی و سنتی فكر میكنند؛ ولی طرزِ فكرِ من، اصلاً مثل خانوادهام نیست. البته از لحاظ مادی ما بالاتریم؛ ولی از لحاظ اجتماعی آنها بالاتر هستند و این اختلاف در حد كم نیست. خیلی با ما فرق دارند. میترسم این موضوع، بعدها باعث حقارتم شود. این مطلب را به دوست پسرم گفتم. او میگوید: من كاری با خانوادهات ندارم، خودت را میخواهم. من كه نمیخواهم با آنها زندگی كنم. از طرفی خیلی به من حساس است كه با مرد غریبه، بگو و بخند كنم. همیشه به آن توجه كنم. با هركسی رفت و آمد نكنم و هرجایی كه میروم وهر موضوعی که پیش میاید به او بگویم. میترسم او که اینقدر حساس است، بعد از ازدواج به من بگوید: از كجا معلوم با فرد دیگری دوست نبودی، اگر با من دوستی كردی؛ یعنی ممكن است با صد نفر دیگر دوستی كنی؛ در صورتی كه من قبل از او فقط با یك نفر بودم که آن را هم به او گفتم، در حالی که او با خیلی از دخترها دوست بوده و او هم همه چیز را گفته است، حتی گفته كه رابطه جنسی هم داشته؛ اما الان آدم شده و میخواهد ازدواج كند. در این ۶ ماه كه با هم دوست هستیم، هیچ چیزی از او ندیدم كه بخواهم فكر كنم، سر و گوشش میجنبد. دوستش دارم؛ ولی نمیخواهم احساسی تصمیم بگیرم ویك عمر خودم را بدبخت كنم.
جواب:سلامنسبت به اینکه میگویید: نمیخواهد سربازی برود. عرض میکنم: مشکلات سربازی نرفتن، فقط آن چیزی نیست که ایشان گفته است؛ بلکه مثلاً کسی که سربازی نرفته از کشور نمیتواند برای سفر تفریحی، کاری یا زیارت مکه و کربلا خارج شود.به هر حال این به شما بستگی دارد که با مشورت خانواده، تصمیم بگیرید که آیا سربازی نرفتن ایشان را - علی رغم این موارد- قبول دارید یا نه؟نسبت به اختلاف مالی و فکری دو خانواده عرض میکنم: اگر دو خانواده همدیگر را همین طور که هستند قبول کنند و بنا بگذارند که به عقاید و افکار همدیگر احترام گذارند و عملاً هم مراعات همدیگر را بکنند، معمولاً مشکلی ایجاد نمیشود. بنابراین شما بررسی این مسأله را به دو خانواده و زمان خواستگاری موکول کنید.در زمینه اینکه گفتید: نسبت به ارتباط شما با نامحرم حساس است و میترسید که بعداً به خاطر دوست شدن با خودش، شما را به ناپاکی متهم کند، عرض میکنم:اگر دوستی با نامحرم - با هدف ازدواج- را بد نمیداند، در این صورت بعد از ازدواج مشکل پیدا نمیکنید. البته به شرط اینکه بعد از ازدواج رفتارتان طوری نباشد که به شما شک کند.اما اگر هرگونه دوستی با نامحرم را حتی اگر به قصد ازدواج باشد، بد میداند و الان استثنائاً شما را قبول کرده، ممکن است بعد از اینکه به شما رسید و هیجاناتش فرو نشست، به خود بیاید و فکر کند که از کجا معلوم شما که - با خودش که نامحرم بود- دوست شدی، با نامحرمهای دیگر دوست نشده باشی؟در صورتی که این طور است مسأله را با او مطرح کنید و به او بگویید که درست فکر کن. فردا نگویی که چون با من دوست بودی، پس اهل دوستی با نامحرم هستی و در نتیجه پاک نیستی. بنابراین خوب فکر کن، اگر امکان دارد بعداً چنین حرفی بزنی، بهتر است که الان تمامش کنیم؛ چون اگر بعداً به شک بیفتی، در صورتی که ادامه بدهیم، دل چرکین بودن، تو را اذیت خواهد کرد و اگر هم بخواهیم جدا شویم، خسارت بزرگی خواهیم کرد و آبروی خانوادههایمان لطمه خواهد دید.اگر در جوابی که به شما میدهد به شما اطمینان داد که چنین حرفی نخواهد زد و شما هم یقین کردید که از ته قلب به پاکی شما اطمینان دارد و به خاطر عشق نیست که از این مسأله صرف نظر کرده، میتوانید به او بله بگویید. البته به شرطی که در آینده طوری رفتار کنید که این اطمینان لطمه نخورد؛ یعنی حتی تا حد امکان ارتباط معمولی هم با نامحرم کمتر داشته باشید.موفق باشید
افزودن دیدگاه جدید