آیا امام حسین (ع) قصد بازگشت از کربلا را داشتند؟
یک نت ـ امام حسين (عليه السلام) به دنبال استقبال عظيم مردم كوفه پسر عمويش (مسلم بن عقيل) را براي سامان دادن اوضاع كوفه روانه عراق كرد و خود پس از چندي در روز سه شنبه نهم ذيحجه سال (نهم يا هشتم) از مكه خارج شد. [1]زمانی كه خبر حركت امام به يزيد رسيد نامهاي به ابن زياد نوشت و با آگاه كردن وي از اين دشواري كه براي كوفه پيش خواهد آمد دستور داد كه شهر را به شدت كنترل نمايد. ابن زياد به دستور يزيد، مسلم بن عقيل را دستگير و به شهادت رساند، خبر شهادت مسلم و هاني مهمترين خبر ناگوار از وضعيت كوفه بود كه به امام رسيد. اما حضرت هنوز به نامهها و دعوتها و بيعتهاي كوفيان اميدوار بود زيرا شيعيان زيادي در اين شهر بودند و اميد آن بود كه امام را ياري كنند.
امام حسين (عليه السلام)، همچنان به حركت خود به مقصد كوفه ادامه داد تا اينكه به سپاه حربن يزيد رياحي كه به قصد كنترل منطقه و مانع حركت امام به سمت كوفه بود مواجه شد وقتي سپاه حر به امام رسيد حضرت كه اميد به حمايت كوفيان داشت از حر پرسيد كه به كمك آنان آمده يا بر ضدّ آنهاست. حر گفت: بر ضدّ شما. [2]پس از آن بود كه امام درباره دعوت كوفيان و نامههاي آنان سخن گفت و اينكه اگر مردم از دعوت خود برگشتهاند حاضر است از راهي كه آمده برگردد حر پاسخ داد:كه وي از نامهها بيخبر است و مأموريت دارد كه وي را به كوفه نزد عبيدالله بن زياد ببرد، حضرت حاضر به حركت به سمت كوفه نشدند و به جِدّ قصد بازگشت كردند و به طرف حجاز به راه افتادند. [3]
صحبت از بازگشت يكي از اساسيترين نكاتي است كه امام از اين پس تا زماني كه فرصت طرح آن را دارد بيان ميكند. پس از رسيدن دشمن و حركت به سمت كربلا امام بارها در سخنرانيهاي خود در هر فرصت روي نامههاي اهل كوفه تكيه دارد به علاوه درباره ماهيت حكومت اموي سخن ميگويد و امامت را از آن خود ميداند و پس از آن ميفرمايد اگر ما را نميخواهيد و حق ما را نميشناسيد از همين جا باز ميگردم. [4]دو سپاه امام و حر بن يزيد رياحي در عرض هم در حال حركت بودند و حر مراقب امام بود تا به حجاز باز نگردد. در اين مسير بود كه امام ميكوشيد تا از كوفه دور شود و به سمت باديه حركت كند اما حر ممانعت ميكرد تا به كربلا رسيدند. عبيدالله بن زياد براي مجبور كردن امام به بيعت با يزيد يا جنگ كردن با وي عمر بن سعد را با سپاهي روانه كربلا كرد. گفتگوهاي چندي ميان امام حسين ـ عليه السلام ـ و عمر بن سعد در روزهاي حضورش در كربلا صورت گرفت كه همه روي مسأله بازگشت تكيه داشت و بر آن بود كه وضعيت به گونهاي درآيد كه بتواند از حيطه قدرت ابن زياد خارج شود.
در منابع درباره محل پيشنهادي امام براي بازگشت مطالب مختلفي آمده است تقريباً در همه منابع كهن اين خبر آمده است كه يا اجازه دهيد به جايي كه از آنجا آمدهام بازگردم يا آنكه به يكي از مناطق مرزي دنياي اسلام بروم.[5] بلاذري اين خبر را هم آورده است كه او فقط درخواست بازگشت به مدينه را داشت. [6]
پس نتيجه ميگيريم كه امام بعد از بيعت شكستن مردم كوفه قصد بازگشت را داشت و اين حاكمان جور بودند كه مانع حركت امام شدند و امام را به شهادت رساندند.
نکته مهمي که بايد بدان توجه داشت اين است که اين درخواست برگشت،به هيچوجه به معناي کنار گذاشتن فريضه امر به معروف و ترک مبارزه با يزيد نيست،چرا که امام حسين (عليه السلام) فقط با اطلاع از بي وفايي و عهد شکني مردم کوفه قصد برگشتن از مسير کوفه را دارند نه تسليم شدن و کنار آمدن با يزيد.بررسي عوامل و زمينه هاي قيام امام حسين(عليه السلام) اين واقعيت را ثابت مي کند که سه عامل بعنوان عوامل قيام امام حسين(عليه السلام) مطرح بوده است:عامل تقاضاى بيعت،عامل دعوت مردم كوفه،عامل امر به معروف و نهى از منكر.
از ميان اين سه عامل،عامل دعوت مردم کوفه در پايين ترين مرتبه است،چرا که اين عامل چند ماه بعد از امتناع امام حسين(عليه السلام) از بيعت و خروج از مدينه و رفتن به مکه خودنمايي کرده بود.لذا با عهد شکني مردم کوفه،فقط اين عامل از بين رفته بود نه دو عامل اصلي ديگر،لذا امام(عليه السلام) فقط درخواست برگشت از مسير کوفه را نمودند و اين به معناي سکوت در مقابل يزيد و يا قبول خلافت او نمي باشد.چرا که امام(عليه السلام) از زماني که کوفيان هنوز از مرگ معاويه مطلع نشده بودند مخالفت خود و مبارزه بر عليه يزيد را شروع کرده بودند.لذا دعوت کوفيان در اصل قيام و مبارزه امام حسين(عليه السلام) تأثيري نداشته است تا درخواست امام(عليه السلام) از برگشتن و نرفتن به کوفه خدشه اي در قيام آن حضرت وارد کند. امام حسين(عليه السلام) از همان زمان شروع دعوت کوفيان معلوم بود كه مردم كوفه را آماده نمىبيند، مردم سست عنصر و مرعوب شدهاى مىداند. در عين حال جواب تاريخ را چه بدهد؟ قطعاً اگر امام حسين(عليه السلام) به مردم كوفه اعتنا نمىكرد، همين ما كه امروز مىگفتيم: چرا امام حسين جواب مثبت نداد.-------------------پي نوشتها:[1] . بلاذري، انساب الاشراف، تصحيح محمدباقر محمودي، بيروت، 1379، ج3، ص160.[2] . ابن اعثم كوفي، الفتوح، بيروت، حيدرآباد، دائرة المعارف العثمانيه، ج 5، ص 136 ـ 138.[3] . دنيوري، اخبار الطوال، تصحيح عبد المنعم احمد، قم، افشار، چاپ 1960، ص247.[4] . تاريخ طبري، بيروت، مؤسسه اعلمي، ج 5، ص 402.[5] . انساب الاشراف، پيشين، ص 225، و تاريخ طبري، پيشين، ص 389.[6] . همان،ج 3، ص 182.
منبع : انجمن گفتگوی دینی
افزودن دیدگاه جدید