بخشش قاتل 2 کودک، ثانیهای قبل از مرگ
یک نت ـ جوان 26 ساله که به اتهام قتل پسر خردسالی، قرار بود در میدان شهرستان خوی مقابل دیدگان مردم به دار مجازات آویخته شود، یک ثانیه مانده به مرگ توسط والدین مقتول بخشیده شد.
به گزارش جام جم، محرم سال 85 خانواده پسر شش ساله ای به نام شاهین زمانی که او از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت، موضوع را به پلیس آگاهی گزارش دادند و با ارائه آخرین تصویر وی از پلیس برای یافتن او کمک خواستند.
ماموران انتظامی جستجو برای یافتن این پسر خردسال را آغاز کردند، اما موفق به یافتن وی نشدند تا این که با گذشت دو سال از وقوع این حادثه، ماموران ردپای پسر 19 ساله ای را در گم شدن آن کودک به دست آوردند و او دستگیر شد.
متهم با انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شد و راز مرگ پسر شش ساله را فاش کرد.
اعتراف به جنایت
متهم به قتل در اظهاراتش گفت: شب حادثه با دیدن پسر شش ساله که به خانه اش در روستا بازمی گشت او را تعقیب کرده و ربودم. سپس با انتقال وی به مزرعه ای خارج از روستا او را خفه کرده و جسد را در همان مزرعه متروکه دفن کردم. نمی دانم چه شد این تصمیم هولناک را گرفتم. در ادامه کارآگاهان جنایی متهم را به محل دفن جسد پسر شش ساله منتقل کردند و به این ترتیب جسد کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد. پسر جوان به قتل پسر هفت ساله ای هم اعتراف کرد.
متهم به قتل پس از بازسازی صحنه جنایت روانه زندان شد. مدتی بعد در دادگاه محاکمه و به دو بار قصاص در ملأعام محکوم شد که حکم صادره پس از تائید توسط قضات دیوان عالی کشور به واحد اجرای احکام دادگستری شهرستان خوی ارسال شد. پس از مدتی خانواده پسر هفت ساله رضایت خود را اعلام کردند، اما اولیای دم شاهین خواستار قصاص قاتل شدند.
شمارش معکوس برای قصاص
شمارش معکوس برای اعدام حامد آغاز شد. او که در زندان ارومیه به سر می برد چهار روز پیش و با گذشت هفت سال از دستگیری به زندان شهرستان خوی منتقل شد تا روز یکشنبه پانزدهم شهریور امسال در فلکه مدرس این شهر و مقابل دیدگان مردم به دار مجازات آویخته شود.
مدتی پیش از اجرای این حکم، خانواده قاتل و تنی چند از مسئولان شهری و قضایی از جمله حجت الا سلام اسماعیل علیزاده، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان خوی با تشکیل چند جلسه هیات صلح و سازش، با خانواده مقتول صحبت کردند تا شاید رضایت آنها را برای بخشش قاتل 26 ساله کسب کنند اما خانواده مقتول همچنان برای اجرای این حکم پافشاری می کردند.
شبی میان مرگ و زندگی
او فقط ساعاتی تا مرگ فاصله داشت. تمام امیدهایش را بر باد رفته می دید. آخرین وصیتش را کرد و از خدا خواست بابت گناهی که از روی جهل و نادانی مرتکب شده است، او را ببخشد. کنج سلول نشسته بود و تا صبح خوابش نمی برد و به سقف سلول زندان چشم دوخته بود. صبح که شد ماموران زندان سراغش آمده و او را با خود بردند. دقایقی بعد در فلکه مدرس شهر خوی از خودرو پیاده شد. مرد اعدامی آرام و بی صدا در حالی که دست و پایش با دستبند و پابند بسته شده بود روی سکوی جرثقیل رفت و طناب دار بر گردنش آویخته شد.
فریاد بخشش مادر داغدیده
در همان موقع والدین مقتول خود را به سمت جرثقیل رساندند. آن طرف تر صدای شیون زن و مردی بلند شده بود، آنها کسی جز والدین حامد نبودند. در این واپسین لحظات دوباره مسئولان قضایی و تنی چند از مسئولان شهر به گفت و گو با خانواده مقتول پرداختند تا شاید حامد بخشیده شود، اما این تلاش ها نتیجه نداد تا این که فقط چند ثانیه مانده به اجرای حکم قصاص، مادر داغدیده مقتول فریاد زد: برای رضای خداوند و در آستانه ماه محرم از خون فرزندم گذشتم.
این جوان را می بخشم، باشد که راه راست را در زندگی اش پیدا کند. اعدامش نکنید او را بخشیدم. در دین اسلام از واژه بخشش بسیار یاد شده و خداوند بخشنده است و بندگان را به بخشش و عفو سفارش کرده است.
مادر شاهین، سپس طناب دار را از گردن قاتل فرزندش بیرون آورد. همان موقع پدر مقتول هم اعلام کرد پسرم در ماه محرم کشته شد. با توجه به این که در آستانه ماه محرم هستیم به حرمت امام حسین (ع ) و 72 شهید کربلا از قاتل فرزندم گذشت کردم. قاتل جوان که در پای چوبه دار بخشیده شده بود، شوکه شده و باورش نمی شد به زندگی بازگشته است. دست و پایش قدرت حرکت نداشت. ماموران حاضر در محل اجرا او را از روی جرثقیل پایین آوردند. او با دیدن خانواده مقتول به دست و پایشان افتاد و بابت این همه لطف از آنها تشکر کرد و در حالی که بسختی حرکت می کرد و اشک می ریخت به زندان بازگردانده شد.
افزودن دیدگاه جدید