جنایت به خاطر دختر مورد علاقه
یک نت ـ «حالا مگه چه اتفاقی افتاده است؟» امین با خونسردی این حرف را زد و با تغییر مسیر حرکت، سعی کرد از کنار پژمان عبور کند. اما پژمان دست بردار نبود، از کاری که امین انجام داده بود ناراحت بود. دست او را گرفت و با حالتی تند گفت: «با توام، چرا دست از سرش برنمیداری؟» درگیری لفظی آنها خیلی زود به جدال تبدیل شد و دو پسر با هم دست به یقه شدند. ناگهان امین دست به جیب برد و چاقو را داخل آن لمس کرد. دقایقی بعد پژمان بیحال روی زمین افتاده بود و آخرین نفسهایش را کشید. پسر جوان که تازه متوجه شده بود دست به چه کاری زده است، به کمک دوستانش پژمان را سوار خودرواش کرد تا به بیمارستان انتقال دهد.
چندی پیش کارآگاهان جنایی استان لرستان در تماس تلفنی از سوی یکی از بیمارستان ها در جریان مرگ مشکوک پسر جوانی قرار گرفتند. به دنبال این تماس اکیپی از کارآگاهان جنایی استان لرستان وارد عمل شده و راهی بیمارستان مورد نظر شدند. با حضور در بیمارستان با جسد پسر جوانی مواجه شدند که لحظاتی قبل وبه رغم تلاش کادر درمانی جان خود را از دست داده بود. در تن پیمایی متخصصان پزشکی تیم بررسی صحنه جرم علت اولیه مرگ اصابت جسمی نوک تیز مانند چاقو به قفسه سینه و بازوی قربانی اعلام شد.
سرنخ هایی برای جنایت
جنازه پسر جوان با دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات از کادر درمان آغاز شد. در تحقیقات یکی از پرسنل کادر درمان اطلاعاتی را در اختیار کارآگاهان قرار داد: «زمانی که مقتول را به بیمارستان انتقال دادند هنوز زنده بود. خون زیادی از او رفته بود و به سختی می توانست نفس بکشد. لحظاتی قبل از مرگ درحالی که به سختی می توانست صحبت کند گفت درگیری روبه روی دانشگاه بوده است. او می خواست اسمی را بگوید اما فرصت نکرد.» در بازرسی بدنی از مقتول هویت او به دست آمد؛ قربانی پسر 22 ساله ای به نام پژمان بود.
هویت عامل جنایت
بررسی ها نشان می داد که قربانی این پرونده توسط سرنشینان خودروی 405 به بیمارستان انتقال داده شده و سرنشینان خودرو که پسران جوانی بودند به طرز مرموزی از بیمارستان متواری شده اند. با آن که هیچ ردی از متهمان در دست نبود، کارآگاهان جنایی در تحقیقات میدانی از شاهدان ماجرا موفق شدند شماره پلاک خودروی 405 را به دست آورند و به این ترتیب هویت متهم این پرونده به نام امین به دست آمد.
در بررسی ها مشخص شد که امین در کار خرید و فروش مواد مخدر است. با به دست آمدن هویت متهم بررسی ها برای دستگیری تنها مظنون پرونده ادامه داشت تا این که مخفیگاه پسر جوان شناسایی و در عملیاتی ویژه امین دستگیر شد.
کارآگاهان جنایی در بازرسی از خودروی متهم، موفق شدند چاقوی آغشته به خونی را کشف کنند. چاقو به آزمایشگاه جنایی ارسال شد و آزمایشات نشان می داد که خون موجود روی چاقوی کشف شده متعلق به قربانی پرونده است. ازسوی دیگر در مواجهه شاهدانی که در بیمارستان حضور داشتند با امین؛ آنها اظهار کردند که پسر جوان یکی از سرنشینان خودروی پژو 405 بوده است.
امین که در مراحل اولیه تحقیقات منکر جنایت بود، زمانی که برای تحقیقات در مقابل افسر پرونده و با مدارک به دست آمده پلیسی در مراحل تحقیقات مواجه شد به ناچار لب به اعتراف گشود و از انگیزه خود درخصوص قتل پژمان پرده برداشت.
او به پلیس گفت: «مدتی بود که با پژمان اختلاف داشتم و هر دفعه که همدیگر را می دیدیم باهم کل کل می کردیم. تا این که روز حادثه پژمان سراغم آمد و باهم به قهوه خانه رفتیم. بعد از کشیدن قلیان از قهوه خانه بیرون آمدیم. او سر صحبت را باز کرد و به من گفت چرا برای دوست پنهانی اش مزاحمت ایجاد می کنم. من هم به او گفتم تعصبت الکی است و اگر نامزد یا همسرت بود حرفت را قبول داشتم اما سهیلا تنها دوستت است و دلیلی ندارد خودت را ناراحت کنی.»
پسر جوان ادامه داد: «پژمان دست بردار نبود، او مدام به من گیر داد و باهم درگیر شدیم. نمی دانم چه شد که دست به جیب شدم و با چاقویی که همراه داشتم به پژمان چند ضربه زدم. به خودم که آمدم متوجه کاری که انجام داده بودم شدم. به کمک دوستانم او را سوار ماشین کرده و به بیمارستان انتقال دادیم. قصد من کشتن نبود به همین دلیل هم بعد از درگیری او را به بیمارستان بردیم. اما متاسفانه او جانش را از دست داد. با این کار زندگی خودم و پژمان را نابود کردم، آن هم به خاطر موضوعی که واقعا مهم نبود.»
در تحقیقات مشخص شد که محل درگیری مقابل دانشگاه بوده و قربانی پرونده زمان مرگ با اعلام این مطلب قصد داشته سرنخ هایی در اختیار کارآگاهان قرار دهد. متهم جوان پس از اعتراف به قتل با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.
دیدگاهها
متاسفانه دردرگیری دچارجنون انی میشن وناخاسته طرف رو میکشن
افزودن دیدگاه جدید