اهداف سخنان اوباما و کري
یک نت ـ
انتظارات بهسختي به پايان رسيد و ايران با گروه ١+٥ بالاخره به توافق اولیه دست يافت و اصول کار و راهحلها براي نگارش متن «برنامه جامع اقدام مشترک» مطرح شد. در تاريخ روابط بينالملل و سابقه ديپلماسي، هيچ معضل جهانيای تا اين حد مورد توجه قرار نگرفته بود و در اين حد براي حل آن از سوي قدرتهاي بزرگ سرمايهگذاري نشده بود و ضمنا در اين فاصله کوتاه به نتيجه نرسيده بود.
درست است که از ابتداي ورود جمهورياسلاميايران به پروسه مذاکرات ديپلماتيک در دولت جديد تاکنون، حدود ١٨ماه سپري شده، ولي طبق عرف بينالملل، حل چنين معضلي معمولا به چندينسال و حتي يکدهه براي رسيدگي و پاياندادن به آن نياز دارد. برخي موارد مورد توافق در اين مذاکرات؛ استثنايي بوده و ازجمله هيچ صاحبنظري تصور نميکرد قطعنامههاي شوراي امنيت که در ششسال بهتدريج عليه ايران به تصويب رسيده، بتواند در مدت کوتاهي ملغي شود. معمولا چنين قطعنامههايي عمری طولاني داشته و بهسختي و پس از سالها ميتوانند منسوخ شوند. پرونده هستهاي ايران از نظر داشتن دشمنان و بدخواهان فعال و صاحبنفوذ در سطح جهان هم استثنايي است.
تاريخ معاصر به ياد ندارد در مورد معضلي بينالمللي اينهمه صفآرايي و لشکرکشي صورت گرفته باشد و ازجمله بين دولتمردان آمريکا تا اين حد اختلاف و فاصله افتاده باشد. نمونه موجود در تاريخ سياسي آمريکا، دوران «مککارتي» بود که در اثر جنگ کره پيش آمد و وي شخصا به همه اعمال دولت آمريکا مظنون بود و دچار توهم شده بود که دولتمردان آمريکا همگي براي گسترش کمونيسم بهطور مخفيانه دارند کار ميکننداما صفآرايي دولتمردان آمريکا در دوره مککارتي بههيچوجه قابل مقايسه با صفآرايي کنوني جمهوريخواهان در قبال پرونده هستهاي ايران نبوده و نيست.
سناتور مککارتي با همه تلاشي که کرد نتوانست جامعه سياسي آمريکا را به اين شکل پولاريزه کند، به ترتيبي که رييسجمهور آمريکا آن اندازه در موضع ضعف قرار گيرد که مجبور شود براي حفظ خودش و حفظ حقوق و اختيارات رييسجمهور آمريکا به هر وسيلهاي متوسل شود.
ازسويديگر اين اولينبار بود که بين دولت آمريکا و اسراييل درگيري بهوجود آمد و طرفين يکديگر را به باد انتقاد و سرزنش گرفتند. درحالي که طي ٧٠سالي که از تاسيس اسراييل ميگذرد، همواره دولت آمريکا حامي و پشتيبان اسراييل و بالعکس دولت اسراييل همواره در انتخاب رييسجمهور آمريکا دخيل بوده است. اين عوامل و بسياری عوامل ديگر به ما ميآموزد پرونده هستهاي به لطف پروردگار دارد به شکلی استثنايي حل ميشود و آنچه دکتر ظريف در ميدان ديپلماسي بعد از تلاشها و سختيهاي فراوان به دست آورده، بسيار ارزشمند است و اين تبريکي کاملا واقعبينانه دارد که به مردم و کشور ايران گفته شود.
اما شرايط بينالمللي همانطور که گفته شد بهدليل وجود تندروها و بدخواهان متعدد و پرنفوذ در سرتاسر جهان و بهدليل اهميت استراتژيک ايران آنقدر مسموم است که آهنگهاي متفاوت و متضادی در برخي نقاط جهان نواخته ميشود و احيانا ميتواند مردم ايران و حتي برخي از مسوولان را دچار اشتباه محاسبه کند. برای مثال، رييسجمهور آمريکا بلافاصله بعد از تفاهم پنجشنبه به ايراد سخنراني پرداخت و عمدتا به پاسخگويي به شبهات تندروهاي جمهوريخواه و لابي اسراييل پرداخت.
آنها که بر محيط پرتنش بين جمهوريخواهان و دولت آمريکا احاطه داشتند و بر تاثير لابي اسراييل بر تخريب دستاوردهاي بهدستآمده ظرف سهماه آينده، واقف بودند، بهخوبي ميدانستند بيش از ٨٠درصد از سخنراني اوباما براي پيشيگرفتن بر مخالفان داخلي آمريکا بود. اگر جناحهاي داخلي بر اين امر وقوف داشته باشند و بدانند سخنرانيهاي اوباما و کري براي مصرف داخلي آمريکا بوده، ايران را مرجع و مخاطب اين سخنرانيها نميدانند و از امروز شروع به ايجاد شبهه و ترديد در دل مردم و مسوولان نمیکنند و برعکس، از اين فرصت سهماهه استفاده کرده تا توافقي وزين و پايدار براي جمهورياسلاميايران به دست آورند. آنچه در تفاهم «برنامه جامع اقدام مشترک» به دست آمده، تامينکننده امنيت ملي و منافع ملي کشور است.
يادمان نرود برخي سادهانگاران در پاييز و زمستان١٣٨٤ بهراحتي پرونده هستهاي را بهسوي شوراي امنيت سوق دادند و تصور ميکردند هيچ خبري نميشود و قطعنامهها صرفا «کاغذپاره» هستند. ازهمینرو در چنين شرايطي آنچه مورد تفاهم بين ايران و گروه١+٥ قرار گرفته، آبرومندانهترين و شرافتمندانهترين نوع توافق است که هم صنعت هستهاي ايران حفظ شده و هم بدون تحريم يا درگيري نظامي، کشور توانسته از مهلکه قطعنامهها بيرون آمده و در همکاري بينالمللي با ساير کشورها قرار گيرد.
اخبار سیاسی - شرق
افزودن دیدگاه جدید