نقشه مرگبار دختران برای پدر سختگیر
یک نت ـ خبر قتل مردی میانسال دیسال٩٢، به ماموران پلیس داده شد. این گزارش نشان میداد مرد میانسال، با ضربات چاقوی دومرد کشته شده است. دختر مقتول به ماموران گفت: «فردی زنگ در خانه را زد و گفت با پدرم کار دارد بعد از اینکه پدرم بیرون رفت، صدای فریاد او را شنیدیم و وقتی بیرون رفتیم دیدیم او با ضربات چاقو به قتل رسیده است.»
بررسیهای پلیس نشان داد مقتول با دخترانش اختلاف داشت و احتمالا آنها در قتل نقش دارند. بازداشت دودختر مقتول این فرضیه را تایید کرد. دودختر مهندس که برای رفتن سرکار و مسایل مربوطبه زندگی خصوصیشان با پدرشان مشکلی داشتند، از مردی بهنام حمید خواسته بودند پدرشان را گوشمالی بدهد، اما این گوشمالی به قتل انجامید.
بعد از بازداشت فرناز و فریبا، حمید-مردی که توسط دوخواهر اجیر شده بود- و همچنین دومرد دیگر که با حمید همدست بودند، دستگیر شدند. بهاینترتیب کیفرخواست علیه فرناز و فریبا و حمید به اتهام معاونت در جرم، سعید شروع به قتل و کریم مباشر قتل صادر شد. روز گذشته در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه٧٤ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان درخواست صدور حکم قانونی کرد. در ادامه فرزندان مقتول ازجمله فریبا و فرناز خواستار صدور حکم قصاص برای قاتل شدند. همچنین رییس قوهقضاییه از سوی فرزند معلول مقتول نیز درخواست قصاص کرد.
سپس همسر مقتول در جایگاه حاضر شد. او درباره اینکه چرا دخترانش با پدرشان اختلاف داشتند، گفت: «هردو دخترم مهندس هستند و در شرکتی کار میکردند. فرناز که ازدواج کرده است در حاشیه تهران زندگی میکرد. شوهرم مدام به او میگفت جایی که برای کار میروی بسیار دور است و نباید یکزن در چنین جایی کار کند.
مرتب به او میگفت شوهرت مرد بیعار و تنبلی است و باید از او جدا شوی. دخترم بهخاطر این مسایل خیلی ناراحت بود. فریبا هم که مجرد بود، سر مسایلی مشابه با پدرش درگیری داشت. پدرش با کارکردن او هم مخالف بود و مرتب میگفت چرا ازدواج نمیکنی.» سپس نوبتبه کریم رسید. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: حمید که حالا متهم به معاونت در قتل است از ما خواست آن مرد را بکشیم، حمید فردی معتمد برای ما بود و یکروز به من و سعید گفت مقتول برای تامین هزینههای موادمخدر، فرزندانش را وادار به کارهای نادرست میکند و باید از بین برود. ما هم نفری ٢٠٠هزارتومان پول گرفتیم تا دستکش و کلاه تهیه کنیم. وقتی مقابل خانه مقتول رفتیم، اول سعید یکضربه با قمه به او زد. مرد گیج و بیحال شد و ضربات بعدی را من به او زدم.»
او انگشت اتهام را بهسمت حمید گرفت و گفت: «اگر حمید واقعیت را به ما میگفت، این کار را نمیکردیم، چون حمید بسیار آدم خوبی بهنظر میرسید، بدون هیچ اعتراضی حرفش را قبول کردیم.»
سپس فرناز و فریبا اتهام معاونت در قتل پدرشان را رد کردند. فرناز گفت: پدرم مرتب در زندگی من و خواهرم دخالت میکرد. من و خواهرم تصمیم گرفتیم پدرمان را گوشمالی بدهیم تا بفهمد نباید در کار ما دخالت کند. موضوع را با حمید در میان گذاشتیم، البته هیچحرفی از قتل در میان نبود. به حمید گفتیم پدرمان از اینکه کار میکنیم ناراحت است و خیلی آزارمان میدهد، میخواهیم او را گوشمالی بدهیم. حمید هم قبول کرد این کار را بکند. باتوجه به اینکه فرد بانفوذی بود فکر میکردیم میتواند در حدی که پدرمان را کتک بزند، کمکمان کند.
او برای این کار از من و خواهرم ٤٠٠هزارتومان پول گرفت و گفت شخصی را پیدا کرده که حاضر است این کار را بکند، اما برای خرید کلاه و دستکش پول نیاز دارد. ما وقتی نیت حمید را متوجه شدیم که پدرمان کشته شده بود. ما هیچ دستوری در مورد قتل نداده بودیم و حالا هم از او شکایت داریم.
وقتی نوبت به حمید رسید او اتهام را رد کرد و گفت: من نه پولی از این دختران گرفته و نه گفته بودم کسی را بکشند.
سپس سعید متهم دیگر پرونده در جایگاه حاضر شد او اتهام شروعبه قتل را قبول نکرد، اما گفت: من یکضربه قمه بیشتر نزدم، آنهم برای اینکه بتوانم مقتول را کنترل کنم. حمید به ما گفته بود این کار را بکنیم. هیات قضات با پایان جلسه رسیدگی برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
منبع: شرق
افزودن دیدگاه جدید