توهین های بی پایان به آزاده نامداری +عكس

توهین های بی پایان به آزاده نامداری,آزاده نامداری این روزها مورد شدیدا ترین توهین ها قرار دارد. این بار در یک خبرگزاری با انتشار تصاویر خصوصی انگ افترا و نفاق به چادر او بسته شده است.

آزاده نامداری

یک نت ـ آزاده نامداری و باز هم توهین و افترا... خبرگزاری دانشجو در اقدامی انتقادی علیه آزاده نامداری، متنی حاوی شدید ترین مطالب و بعضا توهین ها را نسبت به ایشان منتشر کرده است. در این نوشته که به قلم خانم سارا توانگر از نویسندگان سرویس فرهنگی این خبرگزاری منتشر شده است، نسبت به حجاب و رفتار و عملکرد خانم آزاده نامداری در ماه های گذشته و پس از جدایی از فرزاد حسنی انتقاد های بسیار تندی مطرح شده است.

پایگاه اطلاع رسانی شبنم ضمن انتقاد از رفتار غیر حرفه ای همکاران خود در عرصه رسانه در خبرگزاری دانشجو، که بعضا حتی تصاویر خصوصی و خانوادگی خانم نامداری را نیز منتشر کرده اند، تنها برای اطلاع رسانی به کاربران خود متن منتشر شده توسط این خبرگزاری را با عنوان " خانم نامداری! چادر شما بوی نفاق می دهد" منتشر می کند.

پایگاه اطلاع رسانی شبنم در راستای رسالت مطبوعاتی خود جوابیه خانم نامداری را نیز با عنوان " پاسخ و جوابیه آزاده نامداری به انتقادات و تهمت ها "منتشر کرده است. برای قضاوت عادلانه توصیه به مطالعه این متن می شود.


متن خبرگزاری دانشجو : آزاده نامداری اولین دختر جوانی بود که در تلویزیون چادر ملی به سر داشت و چادر روی سر او آن قدر خاص بود که نگاه خیلی‌ها به او متوجه شد. و آزاده نامداری معروف شد...

اولین تصاویری که از برنامه‌های آزاده نامداری به ذهن‌ها ماند اما آن چنان اتفاقات خوبی نبود. مثل آن باری که موضوع برنامه تفکیک جنسیتی بود و آزاده نامداری که صراحتاً از اختلاط دختر و پسر حمایت می‌کرد به خواجه سروی، معاون وقت وزیر علوم حتی اجازه نداد که با او مخالفت کند! یا برنامه‌هایی که در آن سراغ خانم راننده تریلی می رفت و می گفت او الگوی خوبی برای زنان مملکت است! یا مثلاً چند بار دیگر که رفتارهای زننده و بیش از خودمانی او برای همه عجیب بود. حالا فرقی نمی‌کرد مهمان خانم باشد یا آقا یا حتی روحانی. آزاده آزاد بود و با همه صمیمی ‌می‌شد!

موضوع دیگر در "تازه‌ها" به وجود آمد. تازه هایی که در تمام مدت فتنه تا بهمن ماه 88 آنتن ثابت داشت. فتنه شد، 29 خرداد و آشوب‌های تلخ آن گذشت، عاشورا و شمر گری های جماعت بی‌خدا هم آمد و رفت و حتی حماسه نه دی هم خلق شد. اما هیچ کدام از این ها برای آزاده خانم مهم نبود و او هیچ‌وقت درباره فتنه موضع گیری نکرد. البته بعد‌ها که سید حسن خمینی عاقد عقدش بود خب خیلی چیزها مشخص شد...!

بمب دیگر خبری خانم چادری، چادر‌های رنگی‌ش بود. هیچ کس نمی‌توانست باور کند. چادر قهوه‌ای روی آنتن زنده تلویزیون. نه یک بار حتی. دختر جوان شبکه دو هر شب به رنگی روی آنتن ظاهر می‌شد و حتی عکسهایش با چادر بنفش در مکه معظمه را هم در‌اینترنت منتشر کرد!

البته هیچ وقت معلوم نشد مدیران سیما با کدام خط‌کش اعتقادی اجازه ‌این کار را به ‌این دختر جوان و جسور دادند و ‌این چادر‌ها با کدام یک از شئونات و آداب و آیین ‌ایرانیان و مسلمانان هم‌راستا بود. اما مردم مثل همیشه از مدیران سیما منطقی‌تر بودند و ‌این خیل اعتراضاتی بود که بانوان محجبه ‌این سرزمین به دختر چادر رنگی پوش گسیل داشتند. که شأن چادر را حفظ کن. و حرمت چادر به ناپختگی جوانی‌ت نفروش و...

و جنجال های خانم خاص هم چنان ادامه داشت. مانند آن باری که با اجرای برنامه سال تحویل 91 در کنار احسان علیخانی و راحتی های زیادی که احسان و آزاده با هم داشتند جنجال آفریدند. خیلی ها بعد از آن برنامه صدای اعتراض شان در آمد. که این چه وضع صحبت کردن و رفتار با نا محرم روی آنتن پربیننده شب عید است؟ و دلیل خنده های بی شمار این دو در کنار هم چیست؟ همان روزها حتی شایعه ممنوع التصویری چند مجری جوان از جمله آراده نامداری و احسان علیخانی هم آمد. و همه می دانستند دلیل انتشار این خبر چیست: همان اجرای دو نفری پر قهقهه و کم حیا...

گذشت. تا اردیبهشت 92. و خبری که مثل بمب صدا کرد: آزاده نامداری و فرزاد حسنی ازدواج کردند. حالا ‌این دو تا، با ذوق و شوق توی مراسم مختلف ظاهر می‌شدند و برای هواداران‌شان دست تکان می‌دادند. حتی روی آنتن تلویزیون می‌آمدند و برای هم عاشقانه می‌سرودند و همه چیز گل و بلبل بود...!

بمب خبری بعدی خیلی زود ترکید: مرداد 93. حالا خبر طلاق آزاده خانم و آقا فرزاد بود که تمام رسانه‌ها را پر کرد. و ‌این، سرنوشت زندگی بود که حتی یک سال هم دوام نیاورده بود...

باورش سخت بود اما فرزاد حسنی تمام مدت درباره طلاقش سکوت کرد. و هیچ نگفت. و با کنایه به ملت رساند که اتفاقی بود که افتاد. کسی کاری به من نداشته باشد. اما آزاده...

اصلاً انتشار خبر طلاق کار نامداری بود! و او بود که در مصاحبه‌ای مفصل با روزنامه صبا برای اولین بار خبر طلاقش را رسانه‌ای کرد. البته هیچ کس نفهمید دلیل‌این کار چه بود و اگر نامداری هم مثل حسنی سکوت می‌کرد چه فاجعه‌ای رخ می‌داد؟!

اما نامداری حالا شده بود یکه تاز میدان...

حالا او هر روز در یک مراسم حضور می یافت. از خیریه فروش سه تار فلان نوازنده تا اکران خصوصی فلان فیلم و فلان همایش و فلان جشن. حالا آزاده هر چند روز یک بار مصاحبه می‌کرد و از حال خوب و بدش می‌گفت. از عشق. از فلسفه زندگی. از شیدایی. از روشنایی. علاقه اش به مادر شدن و 5-6 تا بچه. خودخواهی در عشق. از تنوع طلبی در عشق، از فمینیسمی که بدان معتقد است، از این که مجری بودن برایش از همسر بودن مهم تر است، از اولویت تلویزیون بر خانواده، ریزترین خصوصیات اخلاقی و از هرچیز دیگری به ذهنتان می‌آید. برای همه عجیب بود. کسی که الان باید دوران سرخوردگی بعد از طلاق را سپری کند به جای‌اینکه گوشه خانه بنشیند، اما هر روز با یک روزنامه و مجله مصاحبه می‌کند و حتی به شبکه‌های استانی هم نه نمی‌گوید!

از قضا بلافاصله بعد از رسانه‌ای شدن خبر طلاق، صفحه‌ای در ‌اینستاگرام باز می‌کند. و از غصه‌هایش و حال بدش برای هوادارانش می‌گوید. عکس‌هایی از خودش می‌گذارد و متن‌هایی عجیب و غریب و بیش از حد عاشقانه می‌نویسد. متن‌ها آن قدر عجیب است که حتی هواداران خانم مجری می‌پرسند که نکند دارد منت کشی فرزاد حسنی را می‌کند؟! و اگر نه پس‌ این عاشقانه ها برای چه کسی است؟!

اینستاگرام می شود محل جدید بازی. آزاده می نویسد. هوادارانش با او همدردی می کنند. همین اینستاگرام حاشیه سازی می کند. آزاده از اینستاگرامش قهر می کند! بلافاصله قهرش را پس می گیرد و برمی گردد! و حاشیه، و مظلوم نمایی و باز حاشیه...

اتفاقا در همه ‌این مدت هم همه جا از مظلومیت خودش می‌گوید و‌این که حاشیه‌های خبر طلاقش چقدر او را آزرده می‌کند. عجب! کسی که خودش هر روز به نوعی دارد در ‌این مورد حاشیه سازی می‌کند از حاشیه‌های خودساخته خودش ابراز ناراحتی می‌کند. یکی نیست بگوید که خانم جان! خبر طلاق را خودت به رسانه‌ها دادی. خودت آمدی در اینستاگرام حضور بیش فعال بهم رساندی. بعدش هم کسی نمی‌توانست مصاحبه‌های بی شمارت را بشمارد؛ حالا تو مظلومی‌و رسانه‌ها حاشیه درست می‌کنند؟! خواهر جان تو ساکت باش؛ به خدا اگر کسی چیزی بگوید!

اما‌ این‌ها همه ماجرا نیست. اوضاع تلخ تر است و عمیق تر...

شکی نیست که اگر نامداری چادر به سر نداشت یقینا‌ این قدر برای جامعه مهم نمی‌شد. یعنی مردم او را بعنوان یک دختر چادری پذیرفته‌اند. و ‌این یعنی مردم از او انتظار چادری بودن دارند. مثال بزنیم. مادر خیلی از ماها چادری هستند. حالا تا به حال از مادر خودمان عکس عمومی به یاد داریم که بدون چادر باشد؟ نه. چون چادر توی خون مادرها جاری است و جلوی هیچ نگاه غریبه‌ای بدون چادر حاضر نمی‌شوند. حالا چه آن نگاه کوچه و خیابان باشد و چه لنز دوربین.

آزاده خانم اما اصلا ‌این طور نبوده و نیست. اگرچه جلوی دوربین چادر روی سر دارد اما خودش به دست خودش عکسهایی منتشر می‌کند که نه تنها بدون چادر است. که حجابش هم محل بحث است. آرایش‌های غلیظ با رنگ‌های تند. آستینی که تا آرنج برهنه است. و تحیر آور‌ این که ‌این عکس‌ها را خود نامداری منتشر می‌کند. یک دختر چادری که چادری بودن جزو اوصاف اصلی او در نظر مردم است با آرایشی غلیظ و حجابی ناقص و بدون چادر حتی...

تلویزیون مجری زن چادری کم ندارد. از مجریان اخبار مختلف تا شبکه‌های قرآن و استانی و... از هیچ کدام از ‌این‌ها اما عکس‌های بدون چادر منتشر نشده است. چون خودشان نخواسته‌اند. چون خودشان منتشر نکرده‌اند...!

کار به جایی می‌رسد که صدای هواداران خانم نامداری هم در می‌آید. کاربری به نام پریناز زیر عکس خانم می‌نویسد:‌ "این چادرت چی میگه آخه لاک که داری پاتم که جوراب نداره ول کن دیگه." کاربر دیگری به نام سارا کامنت می گذارد: "شما چرا چادر سر می کنید؟ ایناز دستاتون که همیشه بیرونه اون از پای بی جوراب. این از چادر روی شونه. خجالت نمی کشین؟"

و به همین سادگی جلوی دوربین و پشت دوربین آزاده خانم با هم متفاوت می‌شوند...

اوضاع بدتر می‌شود! نامداری در مصاحبه‌هایش می‌گوید چادر به او ارث رسیده. و همه خانواده اش چادری هستند. بلافاصله اما در صفحه شخصی خودش عکس‌هایی منتشر می‌کند که نه تنها خبری از چادر نیست، که درباره خانواده اش کلا حجابی در کار نیست. عکسهایی خانوادگی، بی حجاب یا کم حجاب، از خانواده‌ای که گفته شده همه چادری‌اند. دوباره یاد جمله خانم چادری می‌افتی: «چادر به من ارث رسیده. همه خانم‌های خانواده من چادری هستند. » عجب! کدام را باور کنیم؟ قسم حضرت عباس یا دم خروس؟!

و داستان ادامه دارد...

این که از یک بانوی چادری که از قضا الگو شده و روی دخترهای نوجوان و جوان مملکت تأثیر گزار است، توقع داشته باشیم با چادر درست برخورد کند، چادر را عین خواهرها و مادرهای ما، درست و تمام سر کند، و شأن حجاب فاطمه سلام الله علیها را رعایت کند توقع زیادی است؟

اینکه از او که در مصاحبه هایش از علاقه به اجرای برنامه های مذهبی سخن می گوید، توقع داشته باشیم عکس‌های بدون چادر، اداها و ژست‌های عجیب و غریب، لاک و آرایش‌های تند و غلیظ، و ساق دست برهنه خود را در شبکه‌های "اجتماعی" انتشار "عمومی" نکند زیاده خواهی است؟

اینکه از خانمِ جلوی دوربین چادری توقع داشته باشیم پشت دوربین هم چادر روی سرش داشته باشد توقع بیجایی است؟

اینکه از یک خانم مجری که مدام در مصاحبه‌هایش از صداقت و راستگویی حرف می‌زند توقع داشته باشیم که دروغ نگوید انتظار زیادی است؟

این حرف‌ها و‌ این رفتارها با هم تناقض ندارند واقعا؟ خانم نامداری! به نظر خودتان اسم‌این‌ها دروغ و نفاق نیست؟!

همه‌این‌ها به کنار. شخصیت خانم نامداری مثل بی‌شمار هنرمندان دیگری که جلوی دوربین و پشت دوربین شان زمین تا آسمان با هم فرق می کند، اساساً اهمیتی ندارد که روی آن بحثی کنیم، مهم چادری است که حالا دارد با آن بازی می‌شود. مهم شأنی است که از حجاب حضرت زهرا سلام الله علیها دارد زایل می‌شود. و مهم جوان‌هایی هستند که ‌این تناقض رفتاری پشت دوربین و چلوی دوربین برایشان عادی می‌شود. جوان و نوجوان این مملکت اگر تا دیروز با پدیده مرسوم و تلخی به نام بدحجابی روبرو بود، حالا با معضلی تلخ تر و خطرناک تر به نام بدحجابی با چادر روبرو می شود.

این‌ها مهم است. به خاطر خونهایی که برای حرمت چادر رفته. به خاطر وصیت نامه‌های‌این همه شهیدی که نوشتند خون سرخ شان را می‌دهند تا سیاهی چادر ناموس‌این مملکت شیعه حفظ شود. به خاطر شهادت علی خلیلی که به خاطر همین عفت و ناموس شیعه جان داد؛ همین چند ماه پیش...

چادری های واقعی نه بد حجابند، نه جلوی چشم نامحرم آرایش غلیظ می کند، نه عکسهای بدون چادرشان را منتشر می کنند، نه درباره خانواده بد حجابشان دروغ می گویند و نه خیلی چیزهای دیگری که این دختر جوان دارد و خواهران و مادرهای ما ندارند.

ختم کلام: خانم نامداری! چادر شما عطر یاس فاطمه سلام الله علیها نمی دهد، بوی نفاق می‌دهد...

بدون شرح

توهین های بی پایان به آزاده نامداری و جوابیه او+ تصویر

این عکس ها از یک مهمانی خانوادگی با حضور خواهر نامداری و خود او گرفته شده؛ همانطور که می بینید هر دو با چادر هستند! دقت کنید این تصویر را خودِ نامداری منتشر کرده است.

توهین های بی پایان به آزاده نامداری و جوابیه او+ تصویر

هم پوشش خانم چادری جالب است و هم کامنتی که زیر آن آمده.

توهین های بی پایان به آزاده نامداری و جوابیه او+ تصویر

توهین های بی پایان به آزاده نامداری و جوابیه او+ تصویر

نامداری می‌گوید خانواده‌اش چادری هستند؛ بعد این تصاویر را یکی از اعضای خانواده، از مهمانی‌های خانوادگی شان منتشر می‌کند. جالب اینکه آزاده نامداری نه تنها از این اتفاق ناراحت نمی‌شود بلکه آن را می پسندد و کامنت هم زیر آن می‌گذارد!

توهین های بی پایان به آزاده نامداری و جوابیه او+ تصویر

این هم شاهکار منحصر به فرد آزاده خانم است؛‌ چادر بنفش در مکه معظمه و در کنار غار حرا!

توهین های بی پایان به آزاده نامداری و جوابیه او+ تصویر

امتیاز: 
هنوز رایی ثبت نشده

دیدگاه‌ها

من ازشما میپرسم 50 هزار نفر یعنی حریم خصوصی? حرف مفت نزنید
یعنی نویسنده این متن جهنم رو برای خودش خرید. واقعا متاسفم
متاسفم برای نویسنده این متن
من همشهری آزاده نامداری هستم ،درشهرما هم نژاد ترک وجود دارد وهم نژاد کرد،اما این خانم نامداری ترکه !
درود بر خمینی,درود بر یادگاران خمینی و لعنت خدا بر مخالفان ایشان و افراطیون!
همیشه آدمای مهم، حسود زیاد دارن. خانم نامداری، تنها زن محجبه ی تلویزیون ایرانه. حفظ شأن این جور آدمها، بسیار سخته. کمتر کسی میتونه درک کنه
میشه بپرسم چادر بنفش چه مشکلی داره؟خدا و پیغمبر گفتن چادر بنفش سرتون نکنید فقط مشکی خوبه اره؟ واقعا متاسفم برا کسی که این متنو نوشته
بهتر است دیگران را به این سبک نقد نکنیم مگر همه ما وشما نویسنده محترم دارای رفتارها و منش هایی هستیم که همه می پسندن در حالی که پوشیدن چادر رنگی یا نپوشیدن ان ودیگر موارد چه تاثیری روی مخاطب دارد که شما اینگونه ایشان را نقد میکنید
متأسفم سركار خانم سارا توانكر كي كفته كه زن جادري اجازه نداره لاك بزنه يا جادر رنكي سر كنه يا تو مهموني خصوصي لباس راحت ببوشه؟؟؟؟؟؟؟متأسفم كه خيلي راحت قضاوت ميكنيد......بد نيست اول از همه خود شما يه سر به سيره و رفتار خانووم فاطمه زهرا بندازيد بلكه منقلب شيد و بيرحمانه نقد نكنيد...من هم يك دختر جادري هستم و خداوند به من قدرت انتخاب داده همينطور به ازاده نامداري
خیلی برای نویسنده متاسفم آزاده چیکار میکنه و نمیکنه به ما ربطی نداره زندگی خصوصی دیگران به ما ربطی نداره چه برسه به این که بیایم نقدش کنیم و ازش انتقاد کنیم آخه آدم چقدر میتونه وقیح باشه که درباره دیگران این طور صحبت کنه
براي نويسنده اين متن بسسسسيارمتاسفم.قضاوت کردن خيلي سخته؟ ميخوام بهش بگم يعني خودت هيچ عيب وايرادي نداري وياراحتتربگم خودت خيلي معصومي که اينجوري باتيشه به ريشه ديگران حمله ميکني؟مگه چادر بنفش چه اشکالي داره؟
برای نویسنده متن واقعا متاسفم چقدر راحت تونسته توهین کنه حسادت تا چه حد
خانم محترم نویسنده شما اگه قصدتون نقد یک نفر هست حداقل تا این حد تابلو با غرض ورزی شخصی قلم نزنید چون این خانم چادر می پوشند پس حق انتخاب برای پوشش خودشونم ندارند و من و شما و جامعه باید تصمیم بگیره که چ رنگی را برای پوشش خود انتخاب کند ختم کلام: خانم توانکر! نقد شما بیشتر بوی نفاق می‌دهد ...
خیلی تابلو با غرض ورزی نوشته شده بود، افتضاحه که از دین مردم برای هر منظوری سواستفاده میشه
زندگی مردم نمیدونم به ما چه ربطی داره ما باید بریم زندگی خودمون رو درست کنیم
واقعامتاسفم نقدبی معنی
متاسفم خانم نویسنده ! چون چادر رنگی پوشیدن مانند موهای رنگی بیرون انداختن شماست! تفاوتش بین مو و چادر هست شما راحتی موی رنگی بندازی بیرون،ایشون راحتن چادر رنگی بپوشن،هر دو یجوری پوشش هستش پس حق نظر دادن درباره چادر رنگی پوشیدن ندارین وقتی خودتون موی رنگی داری عزیزم!