رفتن به محتوای اصلی

پسري رو برا ازدواج پسنديدم اما پدر مادرم راضي نيستند

تاریخ انتشار:
اگر دختري پسري را براي ازدواج پسنديده باشد ولي پدر و مادرش راضي نباشند آن دختر بايد چه گونه به والدينش بگويد كه او را پسنديده است؟
پسري رو برا ازدواج پسنديدم اما پدر مادرم راضي نيستند

یک نت ـ اگر دختري پسري را براي ازدواج پسنديده باشد ولي پدر و مادرش راضي نباشند آن دختر بايد چه گونه به والدينش بگويد كه او را پسنديده است؟

در ارتباط با اين سوال ابتدا نظر شما را به نكات زير جلب مي کنيم:

نكات:

1. از آن جا كه ازدواج منشأ ارتباط جمعي دو خانوادة زن و شوهر است، به پسران و دختران، هر دو توصيه مي‌شود كه در انتخاب همسر از پدر و مادر خود نظر خواهي و با آنها مشورت كنند. اين نظر خواهي و مشورت هم نوعي احترام و محبت نسبت به پدر و مادر و هم باعث كمك به افزايش تفاهم و پيوند خانوادگي ميان بستگان نزديك دو همسر است. و بالاتر از همه راهي مناسب براي استفاده از تجارب شخصي و اطلاعات اجتماعي آنها در انتخاب همسر و رفتار صحيح زناشويي است.

2. پدرها و مادرها در راهنمايي فرزندان شان خواسته‌هاي صحيح آنها و شرايط نوي را كه آنها بايد در آن زندگي كنند در نظر بگيرند و توجه داشته باشند كه ازدواج و همسرگيري در درجه اول مربوط به فرزند آنها و آيندة او و فرزندان آيندة اوست، نه به خود پدر و مادر.

3. نظر خواهي از پدر نوعي احترام و قدرشناسي از اوامري لازم است زيرا دختر عمري را در كنار پدر گذرانده و رشد و پرورش يافته است. اينك كه قصد تشكيل خانواده، جدايي از والدين، و ورود به امر و برنامه جديدي مي‌شود، و خود مي‌خواهد در نقش آنها انجام وظيفه كند بايد از باب حق شناسي از پدر و احترام به مادر از آنان اجازه بگيرد و زمينة استفاده از تجارب پدر را فراهم نمايند.

از آن جا كه در نظام حيات اجتماعي اسلام، دختر برخلاف پسر كمتر در اجتماع حضور دارد و با مردان اجتماع كمتر تماس دارد و با مسايل گوناگون اجتماعي، با حيله‌گري‌ها، با نيرنگها، فريب، سوء نيت‌ها، كمتر مواجه است. لذا هر چند كه او خردمند و نيك انديش باشد، در اين زمينه آن چنان مجرب نيست كه بتواند راه زندگي خود را از چاه بشناسد. او نيازمند به راهنماي مجرب‌تر و دلسوزي است كه نقش هدايت او را به سوي زندگي سعادتمند داشته باشد، راهنمايي كه سرد و گرم چشيده، پاك نيت و خيرخواه باشد. در چنين صورت چه كسي بهتر از پدر؟[1]

4. در مورد شرط دانستن اجازه پدر تا وقتي است كه او به راستي در راه تأمين مصالح فرزندش بكوشد، نه در راه تحميل نظر و خواستة خود بر او، هر چند برخلاف مصلحت او باشد. هر جا تشخيص داده شود كه پدر بر خلاف مصلحت فرزند و به زيان او، دنبال تحقق بخشيدن به خواسته‌هاي خويشتن است، دختر مي‌تواند با مراجعه به دادگاه تقاضاي رسيدگي به اين امر را نمايد. و حاكم شرع با توجه به مصلحت دختر اجازة ازدواج دختر را صادر مي‌نمايد.

به متن توضيح المسائل توجه کنيد:

دختري كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است، يعني مصلحت خود را تشخيص مي‌دهد، اگر بخواهد شوهر كند، چنان چه باكره باشد، بنابر احتياط بايد از پدر يا جد پدري خود اجازه بگيرد، ولي اگر همسر مناسبي براي دختر پيدا شود و پدر مخالفت كند اجازه او شرط نيست، همچنين اگر به پدر يا جد پدري دسترسي نباشد و دختر هم احتياج به شوهر كردن داشته باشد، امّا اذن مادر و برادر شرط نيست.[2]

راهکارهايي براي برون رفت از مشکل

در مورد اين بخش از سؤال كه چگونه به والدين خود بگويد كه طرف مقابل خود را پسنديده است؟ با توجه به آن چه در قبل گفته شد، اگر دختري بر اساس تحقيق به اين نتيجه رسيد كه پسر خواستگارش همه شرايط مورد نياز را دارا مي‌باشد و از هر جهت كفو او و همسر مورد قبول او مي‌باشد. بهترين راه براي رساندن موافقت خود به والدين مادر است.

دختر بايد سعي كند با ظرافت نظر خود را به مادرش بيان نمايد از آن جا كه رابطة دختر با مادر معمولاً نزديك است مادر با صبر و حوصله بيشتري به سخنان دختر خود گوش خواهد داد. و اگر شما براي خواسته خود داراي منطق قابل قبولي باشيد يقيناً مادر هم خواهد پذيرفت. پذيرش مادر راه را براي اجازة پدر و رضايت او همواره خواهد كرد.

اگر در بعضي از موارد از گفتگوي رو در رو با مادر خود معذوريد و نمي‌توانيد به طور مستقيم نظر خود را با مادرتان بيان نماييد. مي‌توانيد با نوشتن يك نامه محبت آميز و تشكر از آنان كه نسبت به سرنوشت شما احساس مسئوليت كرده‌اند. با بياني گرم و صميمي نظر خود را به آنان ابلاغ نماييد و تقاضا نماييد كه به شما كمك نمايند.

در بعضي از خانواداه‌ها پدر بزرگ و يا مادربزرگ در بين اعضاي خانواده موقعيت خاصي دارند و نوه‌ها با آنها احساس راحتي و صميميت بيشتري دارند و راحت‌تر مي‌توانند خواسته‌هاي خود را با آنان مطرح كنند. شما هم مي‌توانيد در صورت حيات پدر بزرگ و يا مادر بزرگ نظر خود را با آنان مطرح نماييد و با وساطت آنان رضايت پدر و مادر خود را حاصل نماييد.

و در صورت عدم حيات پدر بزرگ و يا مادر بزرگ يكي ديگر از بستگان كه با او راحت وصميمي هستيد مانند خواهر بزرگتر، دايي، عمو، عمه و يا خاله صحبت كنيد و از طريق آنان پدر و مادر را از رضايت مندي خود به فرد مورد نظرتان آگاه كنيد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. تشكيل خانواده در اسلام، نوشته دكتر علي قائمي، انتشارات اميري، چاپ هشتم، 1372.2. اسلام و تربيت دختران، نوشته دكتر علي قائمي، انتشارات امين و اميري، چاپ هفتم، 1367.

پي نوشت ها:[1] . قائمي، علي، تشكيل خانواده در اسلام، تهران، انتشارات اميري، 1372، ص 100.[2] . بني هاشمي خميني، محمدحسن، توضيح المسائل مراجع عظام، قم، انتشارات اسلامي، 1378، ج2، ص388.

 

دیدگاه‌ها

پری 1393/10/15 - 22:01

گریه کن بگومیخوامش

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا