به دختری كه ۱۶ ساله است علاقمند شدهام
یک نت ـ تقریبا ۲۵ سال دارم و به دختری كه ۱۶ ساله علاقمند شدهام. حدود يكسال هست از این قضیه می گذرد و من موضوع را با یكی از نزدیكانم كه دوست او بود مطرح كردم و قرار شد نظرشان را در مورد بنده بپرسند. وی نیز گفته كه باید قضیه را به مادرش بگوید.
اول گفتند كه باید خواستگاری کنید. بعد كه در محل پیچید گفتند نه. احساس میكنم همه ی اهل محل با من یک جوری رفتار میكنند. برای همین زیاد تو محل نمیروم. ولی موضوع اصلی این است كه مادرش تلفنی گفته كه دخترش جواب رد داده است.
شرایط اینكه خودم با آنها صحبت كنم را ندارم. خودم چند باری كه ایشان را دیدم احساس میكردم جوابش مثبت باشد. فكر میكنم از همه نظر مناسب من باشد. از نظر بلوغ فكری هم در سطح بالایی هست. ولی تا حالا خودم با ایشان صحبت نكردم. در ضمن ایشان خواهری دارند كه ۲ سال بزرگتر است. لطفا راهنمایی کنید؟
اولا که اصولا عشق و علاقه از نظر روان شناسان چیز پیچیده ای نیست و ناشی از اصل مجاورت ذهنی و یا بیرونی است. بنابراین شما نباید در این موقعیتی که هنوز مشخص نیست که به ایشان خواهید رسید یا خیر؟ و آیا اصلا از نظر منطقی پیوند شما باعث موفقیت در زندگی خواهد بود یا نه، سرمایه گذاری روانی و عاطفی داشته باشید. بلکه باید با خویشتن داری و خودکنترلی منتظر وضعیت آینده باشید.نکته دیگر اینکه مشخص نیست منظورتان از فهمیدن دیگران چیست در حالی که مراحل قبل از خواستگاری و بعدی آن از مسایل ممنوعه نیست و همه خانواده ها با این موضوع دست و پنجه نرم می کنند و یک موضوع غیر عادی نیست.نکته بعدی اینکه هیچ انسانی توانایی خواندن ذهن دیگران را ندارد و از طرفی بسیاری از احساسات ما با واقعیت فاصله دارد، چطور شما ذهن های دیگران را می خوانید و برداشت های بدبینانه و منفی از نگاه دیگران دارید. از طرفی دیگر احساس می کنید که طرف مقابل به شما علاقه دارد؟ در حالیكه مادر ایشان گفته اند، شما را برای همسر آینده انتخاب نمی کنند.
در حال حاضر شما با چهار مشکل روبرو هستید:۱- تفاوت سنی ۹ سال: حداکثر تفاوت سنی، ۵ سال بیشتر نمی باشد در صورت اختلاف سنی بالا شرایط روحی، انتظارات، خواسته ها، نیازها و... دو طرف فاصله بسیار بالایی داشته و اگر با سایر فاکتورها و ملاک جمع شود ناسازگاری تصاعدی خواهد شد.۲- عدم اطلاع دقیق و شفاف: اطلاع دقیق از وضعیت خانوادگی و زندگی، رابطه والدین، رضایت والدین در این ازدواج به صورت کلی و یا به دلیل ازدواج نکردن دختر بزرگ تر و اطلاع از شخصیت اصلی و درونی و یا اجتماعی دختر و... که این گونه عدم اطلاع ها باعث افزایش ریسک در انتخاب می شود که چیزی جز پشیمانی برای شما نخواهد داشت.۳- عدم اطلاع کامل از احساس درونی طرف مقابل نسبت به شما یا اصل ازدواج.۴- وجود خواهر بزرگتر: در فرهنگ ما متأسفانه اگر دختر کوچکتر ازدواج کنند نگرش ها نسبت به دختر بزرگ منفی شده و باعث ماندن دختر بزرگتر می شود. لذا ممکن است این موضوع مانعی برای شما در رسیدن به طرف مورد علاقه تان باشد.
برای حل مشکل اول، باید مهارت های زندگی خود را افزایش دهید که در صورتی که این وصلت صورت گرفت راهکارهایی برای درک و تفاهم شما ارایه خواهد شد.در مورد مشکل دوم، شما باید بعد از اینکه رسماً به خواستگاری رفتید با خویشتن داری و خود کنترلی به تحقیقات دقیق و جزیی محلی اقدام کنيد. وضعیت طرف مقابل و خانواده اش را با افرادی که با آن ها سرو کار دارند را جویا شوید.در مورد مشکل سوم هم، با توجه به جلسات خواستگاری و صحبت های رسمی با طرف مقابل بدون برداشت های شخصی و احساسی از ایشان درباره موضوعاتی مانند انتظارات، موضوعاتی که مهم است، علاقه های شخصی، احساسشان در باره شما و... صحبت به میان می آید.در مور د مشکل چهارم شما باید به صورت محدود و نیمه پنهانی با رضایت والدین طرف مقابل، عقد کرده و یک دوره نامزدی داشته باشید تا در طول این دوره یکی دو ساله، برای خواهر بزرگتر هم خواستگاری بیاید.
خوب با توجه به مطالب شما ابتدا باید با وارد کار کردن پدر و مادر خود و ارتباط دادن آنها با خانواده طرف مقابل و یا افراد ذی نفوذ از خویشاوندان و بزرگان طرف مقابل مراحل مقدماتی را فراهم کنید و در صورت اصرار در عدم قبول شما، باید با ارزش قایل شدن برای خود برای انتخاب همسر، در مورد فرد یا افراد دیگری فکر کنید. البته شما باید از این موضوع درس گرفته و تا پایان مراحل خواستگاری و اطمینان منطقی نسبت به پیوند قطعی به هیچ وجه وابستگی نسبت به طرف مقابل در خود بوجود نیاورید.
افزودن دیدگاه جدید