رفتن به محتوای اصلی

شوهرم دست بزن داره با كمربند ميفته به جوونم و كلي كتكم ميزنه

تاریخ انتشار:
یک نت ـ من شوهرم دست بزن داره نه یه سیلی نه با اینکه لاغره از لحاظ جسه ولی چنان قدرت دستی داره که نمیتونید تصور کنید کاش فقط دست بزن بود با کمربند هم میزنه سر موضوعاتی که خیلی پیش پا افتادست
شوهرم دست بزن داره با كمربند ميفته به جوونم و كلي كتكم ميزنه

یک نت ـ من شوهرم دست بزن داره نه یه سیلی نه با اینکه لاغره از لحاظ جسه ولی چنان قدرت دستی داره که نمیتونید تصور کنید کاش فقط دست بزن بود با کمربند هم میزنه سر موضوعاتی که خیلی پیش پا افتادست

به خدا زنی که محکوم به خیانت هست هم اینطور نمیزنن دو باری که منو با کمربند زد تمام پشت بازوهای کبود شد شاید گفتنش جایز نباشه ولی درهر دو زمان کمربند باسن من به طور مستقیم برخورد میکرد به هیچ کس نمیتونم بگم هر کی که پرسید گفتم تصادف کردم

چنان با لغت به پاهایم میکوبه که سیاه کبود میشه 'اینارو گفتم که به اینجا برسم کجای قران کجای اسلام به مرد اجازه اینکاره میده 'شوهر من به خدا خیلی اعتقاد داره تو خونه ما اول خدا بعد نون سفره بعدم خود سفره خیلی منزلت داره اگه احیانا موقع پهن کردن سفره به طور تصادفی پای من گوشه ای از سفره رو لمس کنه این جمله رو می‌شنوم)بیشعور احمق پاتو از رو برکت خدا بردار

(به نظر شما من به عنوان یه موجود زنده به عنوان یه زن برکت یه خونه هستم یا یه شیع به اسم سفره 'منم به حرمت نون سفره اعتقاعد دارم 'چرا هرچی تو رسانه و شبکه های اجتماعی میگن فقط به زن هاست ?چرا حرمت یه زن رو به مرد یادآوری نمیکنن؟

چرا مردها متوجه نیستن که برکتی که بعد از ازدواج به زندگیشان وارد میشه به خاطر وجود زناشون ؟

من انقدر خدا رو صدا کردم انقدر دست به دامنش شدم چرا جواب نمیده چرا رفتار شوهرم بهتر نمیشه ؟

چرا خدا شوهر منو می‌بینه ولی کاری نمیکنه؟

بعضی وقتا کفر میگم اخه این چه خدایی هست که شوهر من بهش اعتقاد داره ولی با بندش چنین رفتاری داره به چه گناهی من باید این زجر تو زندگیم تحمل کنم اگه خودکشی گناه نبود مطمئن باشید که این کارو میکردم 'ته این همه کتک زدن بد دهنی بهم میگه تو تمام داشته من تو زندگی هستی !!!!!

چرا اینو میدونه که حضرت محمد فرموده زن به مردش باید خدمت کنه ولی از سفارشات ان حضرت به مردان در مورد زنان چیزی نشنیده ؟

چرا خدا فقط خدای مرداست؟

چرا به شوهر من نمیفهمونه با نشونه ای چیزی ؟

بعضی وقتا با خدا قهر میکنم فکر میکنم خدای شوهرم با من فرق میکنه حسابی همه اعتقادات و افکارش به هم ریخته واقعا نمیدونم چیکار کنم

دیدگاه‌ها

نازی 1395/07/21 - 02:32

خب برو پیش دکترروانشناس

رضا 1395/07/21 - 16:09

مرد ها باید زن هارو تا حد مرگ بزنن چه هالی داره

سحر 1395/07/22 - 20:12

مرسی عسل جون..سر اینکه داشت با کل فامیلش ورق بازی میکرد من از اشپزخونه اومدم بیرون دیدم ..گفتم ک من خیلی ورق بازی کردم پسرخاله هاش بهم گفتن الان بیا بازی کن باهامون منم رفتم نشستم کنارشون...از اولش همش اخم کرده بود منم از بس این مدت متشنج بود زندگیم توجه نکردم گفتم یه روز خوش باشم.. وسط بازی پسرخاله کوچیکش حواسش نبود دستمو گرفت..اینم یهو سرم داد زد گفت برو گمشو بازی بلد نیستی گند زدی به بازیمون (داشتم میمردم از خجالت) وقتی رفتیم اتاقمون اخر شب اومد درو قفل کرد کلی کتکم زد..انقد ضایع بود همه فهمیدن داداشش اومد درو زد ارومش کرد اونم با برادرش دعواش شد...خیلیییییی بد بود..کل شبو گریه کردم..درحدی بود که خواهرشوهرام فرداش زنگ زدن دلداریم دادن..مادرشوهرم با شوهرم دعوا کرد بعدش . اره عسل جون حق با توعه من شبش که برگشتیم باهاش حرف زدم دوباره سیلی خوردم.. خیلی خسته شدمممممممم البته از اون شب به بعد بهتر شدیم ولی خیلی عصبیه دارم ازش میترسم!
آقا رضا درباره ی خواهر و مادر خودتونم همچین چیزی حاضرین بگین؟؟؟

عسل 1395/07/22 - 23:14

خداروشکر ک بهترشدین سحرجونم
شوهره منم شدید عصبیه
خیلی جالب ک دقیقا دقیقا دقیقا ی بار مثله قضیه ای ک تعریف کردی واسه من پیش اومده ولی ما داشتیم از این بازی ها میکردیم ک رو کاغذ ی چیزی مینویسن میچسبونن ب پیشونی طرف باید حدس بزنه ...
من داشتم پسرخالشو راهنمایی میکردم شوهرم عصبانی شد بازی رو بهم زد بعدم دعوامون شد......
زندگی اینجوریه عزیزم بیخیال زندگی تو وابسته ب شوهرت نکن ک وقتی اون خوب باشه شاد باشی وقتی بده ناراحت باشی واسه خودت زندگی کن بخند...برقص شاد باش.....خودتو داغون نکن

سحر 1395/07/23 - 16:37

آره عسل جون حق با توئه.. من اگ بخوام به اون وابسته باشم باید کل زندگیم ترس داشته باشم که نکنه الان چیزی بشه عصبانی بشه..الان خودم کلاسایی که دوست دارمو میرم سرم شلوغ تر شه ولی اصلا نمیذاره با دوستام زیاد در ارتباط باشم..قبلا مامان بابام بهم گیر میدادن فک میکردم ازدواج کنم ازاد تر شم ولی شوهرم از خونوادم خیلییییییی بدتره ..کلا با دوستام شاید چندین ماه یه بار برم بیرون..خونه اشون که اصلااااا نمیذاره برم.. عه چه جالب عزیزم خیلی رفتار شوهرت شبیه شوهر منه ! امیدوارم یکم هردوشون یاد بگیرن عصبانیتشونو کنترل کنن..شوهر من قبول کرده عصبیه و داره مقاله های کنترل خشم میخونه .. ایشالا که اثر کنن دیگه لازم نشه بریم مشاوره چون براش سخته خرج مشاوره بده .

نازی 1395/07/24 - 01:18

درظلم کردن،فقط ظالم نیست که مقصره،بلکه مظلوم هم مقصره که ظلم رو میپذیره.مثل همین رفتارهایی که نسبت به این خاتما میشه ،اما همشون به بهانه های غیرمنطقی که خودمون مقصریم،شوهرمون رو دوست داریم،دیگران دخالت میکنن وگرنه خودش خوبه،بدون اونانمیشه زندگی کنیم وسخته تنهایی وهزار بهانه مزخرف دیگه.دراین که همه این افراد دچار مشکل روانی هستن،شکی نیست وقطعا همشون از خانواده هایی بودن که تنبیه بدنی در اوناوجود داشته و همین موضوع ملکه ذهنشون شده واونا در هر زمانی ازهمین شیوه استفاده میکنند.وقطعا وصددرصد باید به روانشناس مراجعه کنند ودرمانشون هم کاریک روز ودو روز و همسرانشون نیست.

عسل 1395/07/26 - 08:51

سلام بچه ها
با شوهرم دیشب بحثم شد سره ی چیزه ساده ک میخواست بره هیئت گفت تو رو ببرم خونه مامانت بذارم تنها نمون منم گفتم نمیرم میخوام بمونم خونه از این جا الکی الکی بحث شروع شد کلی کتکم زد بعد من داد زدم بهش میگفتم نامرد..اونم چاقو برداشت کشید رو سینش زنگ زدم با برادرشوهرم بردیمش بیمارستان انقدر جیغ زدم و گریه کردم صدام گرفته...سره پایی بخیه زدن اوردیمش خونه ..حالا ک دارم مینویسم میبینم باورش سخته ولی ب خدا قسم با همچین دیونه ای دارم زندگی میکنم....مادرشوهرم میگه رفتی رو اعصابش این کارو کرده گفتم همه اعصابشون خورد میشه ولی کسی این کارو نمیکنه از اونور پدرشوهرمم بیمارستان خوابیده ناراحتی قلبی داره اگه بفهمه حالش خیلی خراب میشه

سودا 1395/07/26 - 21:49

سلام بچه ها
عسل جون بخدا وقتی این پیاماتون میخونم خیلی ناراحت میشم و غصه می خورم چون مامانمم خیلی خیلی کتک خورده و سختی کشیده.
عزیزم شوهرت نمیتونه خشمشو کنترل کنه و مثل اینکه این اتفاف تو خونواده اونا طبیعیه مثل برادر شوهرت. عزیزم اون حتما باید به روان پزشک و روانشاس ماهر مراجه کنه همراه با شما. شما الان جوونید اگه الان جلوی این خشونتو نگیرین فقط شما ضربه می بینین قبلنم یه بار گفتم الان مامانم بر اثر کتکا و سختیایی که کشیده سلامتیشو از دست داده. خواهشا یه کاری بکن.

حنانه 1395/07/29 - 12:26

سلام بچه ها من و شوهرم کارمون داشت به طلاق میکشید :'( ولی پدر شوهرم شوهرمو راضی کرد که بیاد بریم پیش مشاور....حالا تا الان چن جلسه رفتیم پیشش ببینم چی میشه ولی اصلا باهم حرف نمیزنیم شدیم مث غریبه ها:'(خیلی بده...اخی بچم انقد این چن روزه گریه کرده و ترسیده دعواهامونو دیده.....ادم دلش اتیش میگرفت واسش

سحر 1395/07/29 - 19:37

وااااای عسل جون عزیزم وااااقعا متاسفم... تو خیلیییییی باید مراقب رفتارت باشی با این وضع اعصاب شوهرت... به نظرم یه جوری راضیش کن بره به پپزشک مراجعه کنه شاید قرص اعصاب مصرف کنه بهتر بشه چون قطعا عصبانیتاش نرمال نیس... شوهر منم وقتی عصبی میشه نمیفهمه چکار میکنه ولی اونقدی حواسش هست که فقط منو بزنه و به خودش اسیبی نمیرسونه...اسون از این ماجرا نگذر... خدایی نکرده ممکنه تو یکی از این دعوا ها کار احمقانه ای بکنه که واس خودش بد بشه و پشیمونی بیاره

عسل 1395/07/30 - 12:48

تو مجردی هاش هم با خانوادش ک دعواش میشد از این کارای خطرناک میکرد مامانم همش میگفت این دیوانه ست ...من تورو بهش نمیدم ولی با پافشاری های من مامانم اینا ب زور راضی شدن....
شوهرم فوق العاده مهربونه ولی وقتی عصبانی بشه دیگه هیچی نمیفهمه میشه ی آدم دیگه....
حنانه جان سره چی عزیزم میگی داشت کارمون ب طلاق میکشید؟؟

سودا 1395/07/30 - 15:59

حنانه جون خیلی خوبه که پیش مشاور میرین. فقط حتما توجه کن که مشاورت تخصص زوج درمانی داشته باشه. تا بتونه خوبتر راهنماییتون کنه.

ناشناس 1395/08/01 - 16:52

بچه ها لاریسا نیست چرا؟؟؟؟؟

حنانه 1395/08/01 - 17:02

درباره یه چیز مسخره مزاحم تلفنی من...اتفاقا سودا جون تخصص زوج درمانی داره حالا داریم کم کم پیش میریم دیگه ولی الان دیگه دیر شده واسه این چیزا انقد گریه کردم چشام همش میسوزه میگه تو باهام راه نمیای واسه همینه که فقط ما تو زندگیمون دعوا داریم خب چیکار کنم هر چی گفته گفتم باشه...

طناز 1395/08/03 - 02:35

اتفاقا مرد غلط ميكنه اونم از نوع ده هزار بارش همينطور امثالي مثل جنابعالي ايشالا مردايي مثل شما زير ماشين له شن به حق علي كه انقدر ظالميد

عسل 1395/08/05 - 08:03

اول ک بگو همه تو زندگیشون مشکل دارن بعدم ازش سوال کن وقتی ک آروم هستید بگو من چیکار باید میکردم ک نکردم ازش بخواه بهت بگه از نظرش زنه خوب یا زنه دلخواهش چ ویژگی هایی باید داشته باشه
گاهی ما فکر میکنیم زنه خوبی هستیم ولی میبینیم از نظره شوهرمون زن خوب ی ویژگی های دیگه ای داره یا برعکس شوهرمون فکرمیکنه خیلی خوبه ولی ما خوب بودن رو تو چیزای دیگه ای میبینیم.......ازش بخواه برات نام ببره ویژگی های ی زنه نمونه رو و سعی کن تا حدی ک امکانش برات هست خودتو ب اون خصوصیاتی ک میگه نزدیک کنی .....
عزیزدلم امیدوارم همه ی مشکلاتت ب زودی حل بشه....
عاشقتم.....میبوسمت

حنانه 1395/08/05 - 08:37

عزیزم دیگه گریه نکن ان شاالله با مشاوره زندگیتون شیرین میشه و این دعواها کم و کمتر میشه.

ترلان 1395/08/06 - 02:19

من سه روز پیش از شوهرم کتک خوردم تمام بدنمو با کمربندش کبود کردولبامو با دندوناش جرداده الانم سه روزه تواتاق زندانیم فقط بهم یه تیکه نون خشک میده میگه تا یه ماه سه روز یه بار میخواد کتکم بزنه من خیلی داغونم لطفا کمکم کنید

هانیه 1395/08/09 - 16:57

سلام بچه ها من 23 سالمه سه ساله ازدواج کردیم همسرم منو تا حد مرگ کتک میزنه من هیچکسی رو هم ندارم فقط یه پسر 1ساله دارم یه دفعه منو بقدری با کمربند و لگد زد که بی هوش شدم وقتی میره بیرون درو روم قفل میکنه همیشه تحقیرم میکنه مگیه تو ارزش نفس کشیدن هم نداری بعضی وقتا هم شده تف کرده رو صورتم خواهشا بگید چیکار کنم

عسل 1395/08/09 - 21:38

ترلان جان چندسالته
چ جوری با شوهرت آشنا شدی
اولین بارشه کتک زده سره چی؟؟
عزیزم این چیزا رو میپرسم تا بهتر بتونم راهنماییت کنم گلم

عسل 1395/08/10 - 08:59

هانیه جان ازش جداشو چرا داری باهاش زندگی میکنی
وقتی هیچ لذتی تو زندگیت نداری عزیزم
مهریه تو بذار اجرا خودتم وابسته ی پسرت نشون نده تا نتونه از اون راه اذیتت کنه بگو بچه هم ماله خودت
ی مقدار اول بگیر از مهریت ی خونه واسه خودت جفت و جور کن
بقیه مهریت رو هم قسط بندی کن ماه ب ماه ازش بگیر و زندگی کن راحت ....

سودا 1395/08/10 - 12:23

هانیه جون عزیزم لطفا لینک زیر رو مطالعه کن:
ضمنا شماره 148 مشاوره رایگان میده که از طرف دولته زنگ بزن شرایطتو بگو ببین چی میگن. ضمنا حتما برای اینکه شوهرت متوجه نشه که میای کمک میخوای حتما history رو پاک کن. یه سایتیم هست به نام همدردی مشاوره ازدواج میده خیلی خوبه به اونجام سر بزن ببین اونا چی میگن. راهنمایی خوبی می کنن.

حنانه 1395/08/10 - 13:45

مرسی بچه ها از راهنماییتون.....عسل جون الان به هانیه میگی جداشو فقط حرفه نمیشه بخدا تازه نقطه ضعف شوهرمو پیدا کردم موقع دعوا بهش بگم طلاقم بده مهریمم نمیخوام ساکت میشه حرفوعوض میکنه:-):-)

عسل 1395/08/10 - 17:16

آخه حنانه جون وقتی هیچ دلیل دل گرم کننده ای نداشته باشه واسه موندن بهترین راه جداییه

مونا1 1395/08/10 - 19:20

سلام من مونا هستم که بالاتر کامنت گذاشته بودم.
پریروز سر اینکه چرا ژنج دور بهم زنگ زده جواب ندادم دوباره تو خونه دعوامون شد گلوی منو گرفت نزدیک بود خفم کنه با مشت میکوبید شکم و صورتم نزدیک بود خون بالا بیارم شب که خوابید بلاخره به دادام گفتم وای همون شب داداشم اومد خونمون گلاویز شد با شوهرم و زدش دسنت منم گرفت گت بریم خونه و الان اصرار داره بریم پزشکی قانونی و طلاق منو از شوهرم بگیره خیلی وضع بدیه کاش بداداشم زنگ نمیزدم و کتکارو باز هم تحمل میکردم نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنمایی کنید

یکتا 1395/08/11 - 13:56

بچه ها چرا پیام من گذاشته نمیشه
حتی اینجاهم شانس ندارم
بچه ها من خودم 19 سالمه شوهرم 48سالشه ب خاطر پول زنش شدم ولی بعد فهمیدم همه چی پول نیست همش تو این رویا بودم ک هرچی میخوام واسم بخره بهترین خونه و ماشین رو داشته باشم الان همه رو دارم تو این چندماه زندگی 3بار سفر خارج از کشور برده منو همه جوره خرجم کرده ولی حالا میبینم دوسش ندارم یعنی من باید ی شوهری داشته باشم 24.25 ساله ن ک یکی از بابام بزرگتر خانوادم ب خاطر این ازدواج قیدمو زدن چون راضی نبودن مامانم بیمارستان خوابید ولی من این ازدواج و خواستم چیکار کنم بچه ها خسته ام خیلی خسته ام بابای من 40سالشه اونوقت شوهرم 48
خسته ام

حنانه 1395/08/11 - 20:36

وای عسل جون مادر شوهرم با شوهرم دعواشون شده بود دیگه قهرن بخدا راحتم پدر شوهرم خیلی کمکمون میکنه ارتینم برداشته برده بزا تنها باشیم:-Dحالا نمیدونه این کلا تو فاز دیگست به هر چی فکر میکنه الا اون خخ

سحر 1395/08/11 - 21:59

مونا جان عزیزم خیلیم خوب شد ، وضعت خوب بود که میگی کاش نگفته بودم ؟ منم تا حالا درباره ی کتکای شوهرم به خانوادم نگفتم ولی شوهر تو خیلییییی دیگ زیادی رفتار میکنه باید یه جوری این کاراشو بس کنه .. نکنه دلت میخواست تا اخر عمرت روزی سه بار کتک بخوری؟ بالاخره که باید این اوضاع تغییر بکنه ... یکتا جان عزیزم هم خدا هم خرما که نمیشه ، تو خودتو باید بشناسی ، ببین میتونستی با یه پسر 24 ساله که ثروت شوهرتو نداره حس خوشبختی کنی؟ من قبول دارم اختلاف سنی زیاد شاید باب میل همه نباشه ، ولی این به اون مهنا نیس که تو نمیتونی کنار همسرت ارامشو عشقو تجربه کنی ، یکم به قشنگیای زندگیت بیشتر فکر کن . ادما باید واس چیزی ک میخوان بجنگن ، میتونی تلاش کنی که عشقو تو زندگیتون بیشتر کنی .

یه زن 1395/08/12 - 11:35

زندگی از هم پاشیده ام را چگونه سرو سامان دهم!
صورت بی رنگم را با سیلی های چه کسی سرخ نگه دارم!
دستهای هوشیار دیگر سرخی ندارد فقط درد دارد!
دردی عمیق ،آنقدر عمیق که جگرم را پاره کرده!
چه کسی میگوید شوهر همه کس است زندگیست!
شوهر من فقط کتک دارد فش بلد است
نمیگویم خوبی بلد نیست ولی بدیهایش همه را پوشانده
وقتی صورتم را لمس میکند یاد سیلی های گاهو بیگاهش می افتم.
وقتی مرا میبوسد یاد فش هایی که با همان دهان میگوید می افتم.
با کدام حس زندگی ام را سرو سامان دهم!
عشق یا نفرت...

یه زن 1395/08/12 - 12:12

زندگی از هم پاشیده ام را چگونه سرو سامان دهم!
صورت بی رنگم را با سیلی های چه کسی سرخ نگه دارم!
دستهای هوشیار دیگر سرخی ندارد فقط درد دارد!
دردی عمیق ،آنقدر عمیق که جگرم را پاره کرده!
چه کسی میگوید شوهر همه کس است زندگیست!
شوهر من فقط کتک دارد فش بلد است
نمیگویم خوبی بلد نیست ولی بدیهایش همه را پوشانده
وقتی صورتم را لمس میکند یاد سیلی های گاهو بیگاهش می افتم.
وقتی مرا میبوسد یاد فش هایی که با همان دهان میگوید می افتم.
با کدام حس زندگی ام را سرو سامان دهم!
عشق یا نفرت...

یکتا 1395/08/12 - 16:39

سلام سحرجان شوهرم مهربونه خوبه خرج میکنه همه اینا هست ولی اون بچگی ها و شیطنت ها رو نداریم
من یه کار اشتباهی کردم که شوهرم فهمید و واسه اولین بار کتکم زد با یه پسر دوست شدم و شوهرم فهمید گریه کرد در حال عصبانیت هم نمیتونست منو محکم بزنه چون از دلش نمیاد من کتک بخورم.ولی دیگه باهام حرف نمیزنه

عسل 1395/08/12 - 16:43

حنانه جون چقدر خوب ک با شوهرت قهره راحت شدی....
الهی آرتین بدونه تو میمونه اونجا؟؟؟

حنانه 1395/08/13 - 19:55

اره واقعا راحت شدم…چرا لج میکنه زنگ میزنم صداش میکنم هیچی نمیگه فقط بغض میکنه باهام قهره خخخ پشلم اقایی شده واسه خودش عسل جون خبری از نی نی نیست :-)

حنانه 1395/08/13 - 19:55

اره واقعا راحت شدم…چرا لج میکنه زنگ میزنم صداش میکنم هیچی نمیگه فقط بغض میکنه باهام قهره خخخ پشلم اقایی شده واسه خودش عسل جون خبری از نی نی نیست :-)

سحر 1395/08/13 - 21:15

یکتا جون من خودمم دخترم اتفاقا هم سن و سال خودتم هستم میفهمم حرفتو .. بعضی وقتا دلت میخواد شیطنت کنین ، لوس بازی درارین و اینجور رمانتیک کاریا ولی این چیزی که تو داری حسرتشو میخوری تو زندگی خیلی از اونایی که اختلاف سنی کمی دارن هم وجود نداره ... لذت بردن از زندگی و عشق بیشتر مهارت میخواد تا جوونی ...تو توی خونه ات عشق داری ، از شوهرت داری محبت میگیری ، این خودش ارزوی خیلیاس . خیلی از همین پسرای جوون و عاشق پیشه نمیتونن مث شوهر تو خوب باشن . شوهر خود من نسبتا جوونه (البته ما هم 7 سال اختلاف سن داریم ) ولی کافیه کاری کنم که باب میلش نباشه ، جوری میفته به جونم و کتکم میزنه انگار دشمن خونیشم ، بهت غبطه خوردم وقتی گفتی شوهرت حتی بعد از اون کار اشتباهت تونسته ببخشتت و دلش نیومده ازار ببینی ، زندگیت قشنگه حتی با کمبودای کوچیکش ... خرابش نکن ... دلت شیطنت و شوق میخواد ؟ خودت این حسو به شوهرت بده ... باور کن ادما به همدیگه انرژی میدن ، اگ تو صادقانه و از صمیم قلب به شوهرت عشق بدی اونم شوقش بیشتر میشه!

عسل 1395/08/14 - 14:10

الهی عزیزم حنانه جون حتما آرتین و از طرف من ببوس
ن عزیز هنوز خبری از نی نی نیست شرایطش نیست فعلا

یکتا 1395/08/14 - 14:23

سحرجون راست میگی حرفات منو تو فکر برد یکی از دوستام هم همیشه میگه قشنگی های زندگی تو ببین قدر زندگی تو بدون.
الان شوهرم باهام حرف نمیزد منم شب ی شبه اول نرفتم تو اتاقمون بخوابم ولی دیشب رفتم تو اتاقمون پیشش اونم هیچی نگفت فقط نگاهم میکرد اصلا حرف نمیزنه

عسل 1395/08/14 - 15:08

بچه ها لاریسا نیست میگم حتما درگیره اومدنه نی نی شه

حنانه 1395/08/14 - 20:06

حتما گلم…ولی واقعا حاملگی خیلی بده هر کاری میکنم هنوز یه کوچولو شکم دارمB-)

عسل 1395/08/15 - 08:22

آره عزیزم اون شکم ب وجود میاد ولی با ورزش ممکنه ب مرور زمان شکمت از بین بره

عسل 1395/08/21 - 23:54

بچه ها چرا کسی نیست؟؟
حنانه انقدر خسته شدم کلی مهمون داشتم مامانه شاهین فامیلاشو جمع کرده بود آورد خونمون
خیر نبینه بی شرف فقط میخواد اذیت کنه

Fatemehk 1395/08/23 - 00:18

سلام دوستان خوبین من پیام هاتونو خوندم برام جالب بود منم نامزدم شوهر من خوبه خوش اخلاقه البته من اصلا گیر نمیدم بهش یا وقتی ناراحت باشه گیر نمیدم که چی شده خودش حل میشه به مرور

حنانه 1395/08/23 - 13:51

الهی عزیزم....خب نمیخواستی اصلا از جات تکون بخوری بزا حالیش شه مهمون سر خود خودش نیاره...ارمین هم ک اصلا یه کلمه هم باهام حرف نمیزنه نمیدونم چیکار کنم:'(سنگ دل شده حتی پیشش گریه هم کردم ولی همش اخم میکنه...پدر شوهرم میگه بهش برخورده ک گفتی دلت نمیخواد یه لحظه هم تحملش کنی من از ته دلم نگفتم ک:-(

مونا1 1395/08/24 - 00:59

بچه ها سلام 4 شنبه با داداشم رفتیم پزشکی قانونی برام طو درمان برید سر تا پامو کبود کرده بوده داداشم وقت دادگاه گرفته بود شوهرم هم اومده بود پزشکی قانونی که باز با برادرم درگیری لفظی پیدا میکنن و برادرم جلو همه میزنه تو گوشش غوغا میشه.خیلی ناراحتم.دلم هم برای شوهرم سوخت اونجا...داداشم میگه باید جلو همه فامیل بیاد بگه غلط کردم ... خوردم تا اجازه بدم بری خونش کتبی هم باید امضا بده دیگه ازین غلطا نمیکنه.درسته شوهرم منو بد میزده ولی داداشم هم زیادی داره شلوغش میکنه.داداشم پارسال کسی که 7 سال عاشقش بود ولش کرد رفت از نظر روحی و روانی درست نیست افسردس و به شدت هم روی من حساسه ولی داره زندگی منم از من میپاشونه.پدرم هم هیچی نمیگه.بچه ها بگین توروخدا چیکار کنم مطمئنم برگردم خونه باز هم کتک میخورم و بگوش داداشم برسه ایندفعه ممکنه خون راه بیوفته

عسل 1395/08/25 - 21:20

بچه ها از اتاق فرمان اشاره میکنن تولدمه
تولدت مبارک من ....

عسل 1395/08/25 - 21:21

مونا جان آخه چرا دوس داری برگردی ب زندگیت صادقانه بگو گلم از چیه طلاق میترسی

Fatemehk 1395/08/26 - 01:08

به نظر من با همسرت برو روان شناس خوب اول بعد تصمیم بگیر که بری خونت یا نه این بهترین راهه دست بزن شوهر اصلا خوب نیست

سودا 1395/08/27 - 08:08

سلام خوبین؟
مونا عزیزم کار درست رو برادرت انجام میده. مرد به هیچ عنوان حق نداره زنشو کتک بزنه حتی یه سیلی حتی اگه خیانتم کرده باشه و در صورت کتک خوردن زن، زن براحتی میتونه تقاضای طلاق بکنه اینا رو گفتم تا بدونی که کار شوهرت در چه حدی زشته. ضمنا اگه از الان جلوش گرفته نشه به مرور زمان خیلی خیلی بدتر میشه پس الان احساسی عمل نکن.

عسل 1395/08/30 - 14:46

سلام بچه ها من چند روز پیش پیام گذاشتم هنوز گذاشته نشده
چرا اینجا اینجوری شده

یاس 1395/09/02 - 08:33

من چهارده ساله کتک میخورم هم خودم هم دختر وپسرم باید کتک بخوریم وصدامون بالا نیاد یکبار هم شکایت کردم اما بخاطر بچهام برگشتم حالا هم دوباره شروع کرده الان31سالمه میترسم سنم هر روز بالا میره اما اخلاق شوهرم بدتر میشه لطفأ دعام کنین

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا