چند وقتی هست که به یک نفر علاقه پیدا کردم
یک نت ـ من 18 سالمه و موضوعی که میخوام مطرح کنم هم در رابطه با ازدواجمه چند وقتی هست که به یک نفر علاقه پیدا کردم که احساس میکنم این علاقه کورکورانه نیست و عشق در یک نگاه هم نیست وتقریبا یک ساله که فهمیدم ایشون هم به من علاقه دارن وما اصلا با هم ارتباط نداریم و هر دو مذهبی هستیم و توی این یکسال کلی اذیت شدیم بابت ازدواجمون ومشکل اینجاست که پدر و مادر من خصوصا مادرم زیاد مایل به این وصلت نیستن ومن به نطرشون موقعیت های بهتر از این دارم در حالی عقیده و خط فکری من کلا با خانواده ام فرق میکنه اونها موقعیت بهتر رو توی شغل و میزان درامد میدونن و من توی تفاهم و علاقه و مهمتر از همه ایمان واین آقا پسر هم فامیلمون هستند وحتی پدر و مادرمم هم میدونن و اقرار کردن که ایشون خیلی پسر خوبی هستن ولی به خاطر عقیده ی سیاسی وشغل ایشون که طلبه هستن زیاد رضایت نمیدن البته پدر من وکیل هستن وخودشون مشاوره میکنن و من رو زیاد تو منگنه نزاشتن و هفته بعد هم با هزار تا بد بختی قرار ازدوج رو گذاشتن اما متاسفانه چن روز پیش بدون اجازه دفتر خاطرات من رو خوندند و به میزان علاقه من پی بردن!! و پدرم هم طی این فهمیدن به من گفتن که "مارو مسخره نکن اگه میخوایش همه چی رو تمومش کنیم ولی بعدا اگه مشکلی پیش اومد نگو که ما نگفتیم!!"من اصلا دوس نداشتم یه همچین چیزایی رو سر ازدواجم از پدرم بشنوم ولی خب...
الان موندم که چیکار کنم به پدرومادرم بگم هر چی شما بگین من به خاطر شما پا رو دلم میزارم یا با ایشون ازدواج کنم و کار رو بسپارم به خدا که به مرور زمان درست شه...نکته ای که خیلی منو ازار میده اینه که اگه ایشون رو رد کنم بعدها چه طوری باکسی ازدواج کنم که هم عقیده اش با من جور باشه هم خانواده من راضی باشن!!در حالی که اصلا نمیشه!!حداقل ایشون رو میشناسم و خانوادشون رو هم همینطور و میدونم که قابل اعتمادن و پسر خوبی هستن...نمیدونم چه طوری پدر و مادرم ر راضی کنم لطفا زود تر راهنماییم کنید ممنون
باعرض سلام و تشکر و عذرخواهی از بابت تأخیر
همانطور که پیگیر یک پاسخ مناسب برای حل مسأله هستید ، پیگیر برآورده کردن انتظارات مشاوره بعد از پاسخ هم باشید و علاقه نسبتا شدید شما باعث مخفی شدن حقیقت نشود.
خدمت شماعرض کنم گزاشی که فرد از احساسش نسبت به جنس مخالف خودش می دهد معمولا مثبت و به ظاهر منطقی است تا مبادا افرادی که نظاره گر و قضاوت گر این وابستگی هستند فکر کنند که یک هوس و یا وابستگی بین دو نفر ایجاد شده که بعدا کم شده و پشیمانی در پی خواهد داشت به عبارتی دیگر همه افراد همین عبارت شما را تکرار می کنند که عشق و علاقه ما کورکورانه و در یک نگاه نیست اصلا ملاک احساسی و وابستگی و به قول معروف هوسی بودن عشق به چیزهایی که شما نوشته اید یعنی سال و احساس متقابل طرف مقابلتان نیست
خیلی ها از عاشق های به تعبیر شما کورکورانه و در یک نگاه عشق های متقابل با مدت زمان طولانی دارند. آنچه عشق را به کورکورانه و احساسی و به وابستگی تبدیل می کند عجله کردن ، نادیده گرفتن ملاک های افرادی است که حمایت آنها و رضایت آنها مایه دلگرمی شما در زندگی است .حمایت و پشت گرمی خانواده سرمایه ای است که با هیچ یک از حمایت های دیگر در زندگی قابل تعویض نیست و شما بهتر بود قبل از شکل گیری این احساس با خود کنترلی و خویشتن داری به رضایت خانواده فکر می کردید و قبل از رضایت آن ها به خود اجازه این وابستگی و علاقه نمی دادید یکی از نشانه های وابستگی شما به طرف مقابل عدم توجه به رضایت و شرایط بیرونی ازدواجتان بوده است.
در یک فرایند استاندارد احساس داشتن به جنس مخالف ابتدا به ترتیب آشنا شدن ، رضایت والدین ، شرایط مثبت بیرونی و درونی فرد مقابل ، علاقه مند شدن و شدید شدن علاقه که این فقره اخیر بعد از عقد بهتر است اتفاق بیافتد، ضامن زندگی کم خطر خواهد بود. به نظر بنده باید علت ممانعت والدین شما از این ازدواج باید بیشتر بررسی شود و منطقی بودن آن توسط یک فرد سوم به نام مشاور تأیید ویا رد شود.
اقتصاد یکی از موضوعات مهمی است که والدین شما مطرح می کنند و اگر از نظر رفاهی و اقتصادی شما در سطح بالایی هستید قطعا بدانید که دچار خطرهایی در زندگی با یک فرد طلبه خواهید شد به هر حال خواسته یا ناخواسته شما رفاه بیشتر از طرف مقابل خواهید خواست و طرف مقابل هم به دلیل عدم کفویت در اقتصاد و شرایط زندگی دچار افسردگی ، سردرگمی و یا ناسازگاری خواهد شد .
اگر چه عشق و علاقه در زندگی مشترک نیاز ضروری است اما وجود رفاه و آسایش و احساس امنیت اقتصادی و مالی باعث تقویت روابط عاطفی خواهد شد یکی از شرایط والدین شما تفاوت های جهت گیری های سیاسی است در ایشان و خانواده شما که این موضوع باید بشتر بررسی شود .
بنابراین اینکه شما متفاوت تر از خانواده فکر می کنید باید ریشه یابی شود اگر چه به ظاهر به دلیل این عشق و علاقه فکر می کنید متفاوت از خانواده هستید ولی شخصیت شما و استخوان بندی و اسکلت شخصیت شما در کنار والدین شکل گرفته است و الان به دلیل این احساسات این شباهت ها و همخوانی ها را نمی بینید در حالی که در آینده وقتی این احساسات کمتر بشود آن شباهت ها و توافق ها با والدین در خلق و خوی شما بیشتر احساس خواهد شد .
در کل نظر بنده این است که شما به یک مشاوره پیش از ازدواج و انجام تست شخصیت اقدام کنید و از مشاور بخواهید که با یک داوری صحیح بین شما و والدینتان شما را از این تعارض و تقابل خلاص کند از طرفی باید هدف و انگیزه شما توسط مشاوره بررسی شود چون خیلی از افراد به دلیل کمبودهای اخلاقی و معنوی در زندگی خانوادگی صرفا به دلیل اینکه طرف مقابل در حوزه مشغول تحصیل هستند اقدام به ازدواج می کنند کم نداریم افرادی که با نیت های کمال گرایانه و معنویت خواهانه با طلبه ها ازدواج می کنند و بعد از اینکه طرف مقابلشان را که قبل از ازدواج در عرش برین مشاهده می کردن الان بعد از ازدواج و گذشت دو سه سال این طلبه را در زیر زمین نظاره می کنند البته این تفاوت دو دید صرفا به خود فرد برمی گردد و یک طلبه حوزه علمیه مانند سایریین ویژگی های مثبت و منفی را باهم دارد و در همین کره زمین مانند همه بزرگ شده است و نباید اول احساس کنیم که امام زاده است و بعد از فروپاشی آن اعتقاد اولیه احساس کنیم که از افراد عادی هم پایین تراست پس نیاز به واکاوی شخصیت و بررسی هدف و انگیزه در شمااز طرف مشاور، بسیار ضروری است .
موفق باشید .
افزودن دیدگاه جدید