رفتن به محتوای اصلی

يكي از همكارانم به من ابراز علاقه می كند

تاریخ انتشار:
در حدود یک سال قبل در محل کارم پی به علاقه یکی از همکارانم بردم .
يكي از همكارانم به من ابراز علاقه می كند

یک نت ـ در حدود یک سال قبل در محل کارم پی به علاقه یکی از همکارانم بردم . ابتدا هیچ احساسی به ایشان نداشتم اما رفته رفته و با آن دید مثبتی که به ایشان داشتم به وی علاقه مند شدم اما در برخورد با وی جدی بودم. بعد از چند ماه به من پیشنهاد ازدواج داد و من هم موضوع را باخانواده مطرح کردم. طی جلسات خواستگاری، او موضوعی را مطرح کرد که من نمی‌توانستم ایشان را بپذیرم با وجود علاقه‌ای که داشتم برایم سخت بود، اما بالاخره تصمیم خود را گرفتم و او را فراموش کردم.

حال خواستگاری دارم که شرایط خوبی دارد اما چیزی که ذهن مرا به شدت درگیر نموده است این است که احساساتم نسبت به این آقا ضعیف می‌باشد و این موضوع مرا نگران کرده که چرا در آن زمان نسبت به آن اقا احساساتم متفاوت‌تر بود و با دیدنش دست و پایم را گم میکردم و... اما نسبت به ایشان این حالات بسیار کم است. احساسات بنده نسبت به ایشان چقدر باید باشد و آیا نگرانی من درست است؟ نکند در بعد ازدواج همچنان به ایشان علاقه مند نشوم ،آیا اگر به ایشان جواب مثبت بدهم، بدلیل صداقت خواستگار قبلی ام (همکارم در بیان مشکلش) نباید عذاب وجدان بگیرم؟

در حال حاضر به دلیل احساس ضعیفم، نسبت به این آفا تردید دارم و از طرفی شاید بگویید که چرا به خواستگار قبلی (همکارم) فکر نمی کنی اما باید بگویم که پذیرش مشکل ایشان نیز برایم سخت است. بسیار سردرگمم...

- پاسخ:

سلام. اصل در ازدواج بر این است که یک پسند اولیه و یک علاقه حداقلی از طرف در شخص به وجود آید و بدون این پسند حداقلی ازدواج ریسک است چون معلوم نیست این علاقه‌ای که اکنون به وجود نیامده در آینده به وجود آید، ولی لازم به توجه است که همین پسند اولیه کفایت می‌کند و بیشتر از آن لازم است. چون چیزی که باعث ایجاد علاقه روز افزون بین زن وشوهر می‌شود و ضامن خوشبختی و بقای زندگی است نه علاقه فراوان قبل از ازدواج بلکه برخوردار بودن طرفین از تناسب‌های لازم ازدواج یعنی تناسب‌های فکری اخلاقی رفتاری و اعتقادیست.

چون وقتی دو نفر وارد زندگی مشترک می‌شوند و می‌بینند که دارای آرمان‌های مشابه و افکار و رفتارهای هم سو هستند روز به روز بهم نزدیک‌تر و علاقه‌مند‌تر می‌شوند پس اگر شما انتخاب درستی داشته باشید و بتوانید طرف مقابل را قلبا به عنوان همسر قبول کنید جای نگرانی نیست و در آینده علاقه شما به ایشان بیشتر می شود اما اگر از هر جهت خوب است ولی قلبا نمی توانید ایشان را به عنوان همسر قبول کنید ازدواج شما ریسک دارد.

اما اینکه نسبت به این خواستگار حس خواستگار قبلی را ندارید، عرض می کنم نباید انتظار داشته باشید این علاقه هم مثل قبلی باشد بلکه همین که ایشان را بتوانید بپذیرید کافی است.

در مورد عذاب وجدانی که دارید نیز باید بگویم هر فردی این حق را دارد که آزادانه همسر دلخواه خود را انتخاب کند و شما با توجه به شناختی که از خود داشته‌اید به این نتیجه رسیدید که با مشکل ایشان نمی‌توانید کنار بیایید و ایشان را رد کرده‌اید، فلذا این کار درست و عاقلانه‌ای بوده و دیگر جایی برای عذاب وجدان ندارد، اگر همکارتان هم صداقت به خرج داده به نفع خودش عمل کرده چون اگر شما ناآگاهانه قبول می‌کردید بعداً به مشکل بر می‌خوردید و شاید کارتان به جدایی می‌کشید که این به ضرر خود او هم بود.

دیدگاه‌ها

AlireZa 1393/07/13 - 02:25

خوب چون اونو میشناختینو باهاش برخورد داشتین کم کم بهش علاقمند شدین اگه از نطر ارزشی و فکری با هم میسازین فک نکنم مشکلی براتون پیش بیاد

زهرا 1393/12/02 - 00:21

خوب بود

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا