روز و شب در بهشت و جهنم به چه صورت است؟
روز و شب در بهشت و جهنم به چه صورت است؟
برخی از آیات قرآن، با اشاره به عذابها یا نعمتهای بعد از مرگ، آنرا در ظرف روز و شب قرار داده است. در آیهای چنین میفرماید: «النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا»؛[1] عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند. و درباره نعمتهای بهشتی نیز چنین فرموده: «وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیها بُکْرَةً وَ عَشِیًّا»؛[2] هر صبح و شام، روزى آنان در بهشت مقرّر است. با اینکه طبق سخن قرآن، در بهشت آفتابی وجود ندارد، با این حال، برخی با استفاده از این آیات چنین برداشت کردهاند که در قیامت و بهشت و جهنم نیز روز و شب وجود دارد.
و با کم و زیاد شدن نور، آندو از یکدیگر تشخیص داده میشوند.[3] ولی برخی دیگر از مفسران، روز و شب را مخصوص عالم برزخ دانسته و برای قیامت و بهشت و جهنم روز و شبی قائل نیستند.[4] و اینکه گفته شده روزیشان شب و روز فراهم است را به معنای پی در پی بودن نعمتهای بهشتی و عدم توقف در برخورداری از آن دانستهاند.[5]
در تفسیر علی بن ابراهیم درباره آیه دوم آمده است: اینکه خدا فرمود «روزی آنها روز و شب میرسد»، منظور از بهشت، بهشت دنیایی است؛ یعنی آن بهشتی که قبل از قیامت در عالم برزخ قرار داد و روح مؤمنان، بعد از مرگ به آنجا منتقل میشود. در این بهشت، ماه و خورشید وجود دارد، ولی در آخرت و بهشت خلد، شب و روزی وجود ندارد.[6]
در روایتی، امام صادق(ع) درباره آیه اول فرمود: «اینکه خدا درباره فرعون فرموده: شب و روز بر آتش عرضه میشوند، این درباره دنیا (یعنی همان برزخ) است. اما به عذاب آنها در آخرت که دچار جهنم جاویدان خواهند بود، در ادامه آیه اشاره کرده و چنین فرموده: و روزی که قیامت برپا میشود، دستور داده میشود که آل فرعون را وارد شدیدترین عذابها کنید[7]».[8] این سخن امام صادق(ع) بدین معنا است که بخش اولیه آیه، مربوط به عذاب برزخی آل فرعون و بخش دوم آیه، مربوط به عذاب روز قیامت دارد.
با توجه به این توضیحات؛ چنین به دست میآید که به دلیل وجود ارتباط بین دنیا و برزخ، در بهشت و جهنم برزخی شب و روز حاکم است. این ارتباط به گونهای قوی است که در روایت، به بهشت و جهنم برزخی؛ بهشت و جنهم دنیایی گفته شده است. همانطور که در روایت آمده در این دو بهشت و جهنم، خورشید و ماه وجود دارد. اما روز قیامت، شب و روزی وجود ندارد و از این لحاظ، شرایط یکسانی در آنجا حاکم است. [1]. غافر، 46.[2]. مریم، 62.[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 13، ص 107، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.[4]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 52، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق.[5]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 97، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.[6]. تفسیر القمی، ج 2، ص 52.[7]. غافر، 46.[8]. تفسیر القمی، ج 2، ص 258.
دیدگاهها
عالی بود . مرررررررررسی
جالب بود مرسی
افزودن دیدگاه جدید