رفتن به محتوای اصلی

عاشق پسر نوزده ساله شده ام

تاریخ انتشار:
یک نت ـ دختری 17 ساله هستم و به پسر 19 ساله ای دل بسته شده ام . وقتی به او می گویم با هم ازدواج کنیم ، او می گوید که من الان موقعیت ازدواج ندارم ،بگذار دوستی مان ادامه داشته باشد. من خواستگاران خوبی دارم. آیا دوستی ام را با او ادامه بدهم یا خیر ؟
عاشق پسر نوزده ساله شده ام

دختری 17 ساله هستم و به پسر 19 ساله ای دل بسته شده ام . وقتی به او می گویم با هم ازدواج کنیم ، او می گوید که من الان موقعیت ازدواج ندارم ،بگذار دوستی مان ادامه داشته باشد. من خواستگاران خوبی دارم. آیا دوستی ام را با او ادامه بدهم یا خیر ؟

پاسخ – از دست دادن موقعیت های مناسب بخاطر از دست دادن وعده ای که معلوم نیست محقق بشود عاقلانه نیست. از دست دادن موقعیت ها فقط از دست دادن خواستگار نیست بلکه از دست دادن فرصت جوانی است مثل فرصت تحصیل و آرامش روانی. اگر انسان بخواهد باور کند که این ازدواج حتما محقق می شود، این فکر درستی نیست زیرا موانع زیادی در این راه وجود دارد. خیلی از افرادی که در این راه رفته اند می گویند که ما فکر می کردیم که حتما این ازدواج محقق می شود ولی بعد خود پسر گفت که من موقعیتش را ندارم یا تو به درد من نمی خوری یا مادرم مخالف است یا پدر و مادر دختر مخالفت می کند یا خود دختر می فهمد که به دردش نمی خورد.

 امام علی (ع) می فرماید: بدبخت کسی است که از نعمت عقل و تجربه محروم باشد. تجربه به شما نشان می دهد که این کار عاقبت ندارد، اگر کسی به اینها توجه نکند بدبختی خودش را رقم می زند. آقا پسری که در سن نوزده سالگی به دنبال دختر هفده ساله می رود، آیا فکر می کند که پدر و مادرش به خواستگاری این دختر می روند ؟

آیا پدرومادر دختر او را می پذیرند؟ اگر پاسخ شما به اینها منفی است، چرا ذهن خودتان و دختر را مشغول رابطه ای می کنید که تجربه نشان داده است که این رابطه موفق نیست. اگر  دختر خانم یقین پیدا کند که این پسر همان است که او می خواهد، باز باید این دختر خانم دلبستگی و احساسات را کنار بگذارد و عقل را از اسارت این دلبستگی آزاد کند، آن موقع فکر کند که با وجود تمام شناختی که از او پیدا کرده ، به درد او می خورد یا خیر.

اگر این دختر خانم مدیریت را بدست عقل بسپارد، بسیار بعید است که پای این پسر بماند و فرصت ها را از دست بدهد. در ضمن اگر این خانم به این نتیجه رسید که این آقا پسر به دردش نمی خورد نباید به سرعت به خواستگارانش جواب بدهد زیرا او هنوز دلبستگی قبلی را دارد. کسی که به خواستگاری شما می آید، اگر بداند که شما بخاطر فراموش کردن فرد قبلی با او ازدواج می کنید آیا حاضر است که با شما وارد این امتحان شود؟ اگر شما وارد این زندگی بشوید و نتوانید نفر قبلی را فراموش کنید، چه می شود ؟ پس شما باید راه کارهایی که ما برای فراموش کردن فرد قبلی می گوییم عمل کنید و وقتی احساس کردید که محبت او دیگر در دل شما نیست و دلبسته ی او نیستید، آن موقع به خواستگارتان جواب بدهید. 

اگر جوانی دلبستگی را فراموش کند و بعد فکر کند که این فرد به درد او می خورد یا خیر ، حتما بعد از فراموش کردن دلبستگی ،می بیند که به درد همدیگر نمی خورند.

 جوانی که دل می بندد آیا واقعا مقصر و گناهکار است ؟

خدا اصل گرایش به جنس مخالف را در وجود انسانها گذاشته است مثل استعداد خشم یا احساس رقابت با دیگران . و نحوه ی مدیریت آنرا هم به ما یاد داده است .وقتی خدا به ما استعداد خشم را داده است، راه مقابله با آنرا هم داده است یعنی ما باید  خشم را به سمت دشمنان هدایت کنیم. خدا به ما حس رقابت داده است ولی ما نباید با این حس حسادت بورزیم بلکه باید غبطه بخوریم و خودمان را بالا برویم .در ضمن رقابت را باید به سمت امور معنوی ببریم. در قرآن داریم که در انفاق از یکدیگر سبقت بگیرید. گرایش به جنس مخالفت باید در ازدواج صورت بگیرید. خدا فرموده است که این گرایش را طوری مدیریت کن که وقتی ازدواج کردی از آن لذت ببری. خیلی از افراد آن طوری که خدا می گوید مدیریت ازدواج نمی کنند و بعد از ازدواج شان لذت نمی برند. در مورد مدیریت ازدواج باید گفت که وقتی شما آقا پسر احساس می کنید کسی را دوست دارید، نباید به او ابراز علاقه ی مستقیم بکنید و اگر آقا پسری این کار را کرد ، دختر خانم نباید به آن توجه کند. ابرازهای علاقه مستقیم ، احساسات شخصی بوجود می آورد.

در فضاها، مواظب نگاه هایتان باشید و مراقبت از نگاه فقط مخصوص آقایان نیست و خانمها هم باید مراقب نگاه شان باشند. قرآن هم به خانم و هم به آقایان مومن توصیه می کند که مراقب نگاهشان باشند. کار دیگر این است که شما در این جریانات ،پای یک بزرگتر را وسط بکشید. اگر شما نمی توانید احساسات خودتان را مدیریت کنید، با استفاده از یک بزرگتر می توانید احساسات تان را کنترل کنید. بالاخره شما باید پدر و مادرتان را با خبر کنید. مشورت با استاد و افراد دنیا دیده خوب است ولی پدر و مادر شما در تصمیم گیری ازدواج موثر هستند. پس بهتر است که شما از ابتدا پای پدر و مادرتان را به وسط بکشید. بعضی از عشق ها شکل عاقلانه به خودش می گیرد ولی در واقع احساسات، فرد را فریب می دهد. اگر فردی احساس می کند که عاقلانه تصمیم می گیرد بهتر است که از عقل دیگری هم کمک بگیرد. و این کار ضرری ندارد.

بعضی از پدر و مادرها در مورد این مسئله منطقی برخورد نمی کنند. پدر و مادرها آرزو دارند که اولین فردی باشند که از درون فرزندان شان باخبر می شوند و دوست دارند که قبل از این که فرزندان شان مشکل شان را با دیگران مطرح کنند با آنها مطرح کنند. و اگر این اتفاق بیفتد آنها احساس می کنند که در تربیت فرزندشان موفق شده اند. شما پدر و مادر سعی کنید که با فرزندتان منطقی برخورد کنید تا آنها به ما گِله نکنند. اگر از ابتدا دختر و پسر به پدر و مادرشان بگویند که علاقمند شده اند و پدر و مادر آنرا پیگیری کنند بهتر است یا اینکه پدر و مادر بطور اتفاقی متوجه رابطه ی فرزندشان بشود ؟ آیا شما حاضر هستید هزینه ی آنرا که حلم و خوش اخلاقی است پردازید ؟

اگر پسر یا دختر شما بگوید که من به فردی علاقمند شده ام، شما چه رفتاری نشان می دهید ؟

 آیا راه کاری برای رهایی از دلبستگی رابطه های قبل از ازدواج وجود دارد ؟

برای مبارزه با محبتهایی که نباید در دل ما باشد، باید از اسلحه ی محبت هایی که به ما توصیه شده است استفاده بکنیم. باید با محبت به جنگ محبت رفت. بعضی ها فکر می کنند که با فکر کردن می توانند محبت دیگری را از دل شان بیرون کنند ولی این طور نیست زیرا شما نیاز به محبت دیگری دارید که جای خالی آنرا پر کرد. یکی از اصلی ترین محبت برای جایگزین آن، محبت به اعضای خانواده است .همه ی اعضای خانواده باید با هم رابطه ی محبت آمیز داشته باشد .پایه ی خانواده بر اساس ابراز محبت است. بعضی ها گِله می کنند که پدر و مادر به ما محبت نمی کنند. ولی پدر و مادر می گوید که من به فرزندم محبت می کنم. مادر می گوید که من صبح برای تو صبحانه تهیه می کنم و لباس تو را می شویَم و ... فرزند می گوید که اینها وظیفه است، محبت نیست ،همه ی مادرها این کار را می کنند. این فرزند اشتباه می کند ولی اگر شما به دوران جوانی خودتان برگردید، شما هم این طوری فکر می کردید ولی اگر فرزند شما دوهفته از خوابگاه به خانه نیاید شما به او تلفنی می گویید که من دلم برای تو تنگ شده است. فرزند این جملات را محبت می داند. اگر وقتی فرزند به خانه می آید ،پدر او را در آغوش بگیرد و به او خوش آمد بگوید، فرزند این محبت را دوست دارد .چرا پدر و مادر، فرزندش را نمی بوسد؟ شما باید فضای محبت آمیز در خانه بوجود بیاورید. شما باید کاری کنید که فرزند، دلش برای شما تنگ بشود و رضایت شما برای او مهم باشد. 

دیدگاه‌ها

رضا 1393/02/16 - 12:38

ادامه ندهید!!!!!بگو نامزد شیم تا شرایطط مناسب شه اگه نه گف بذار بره نمی خوادت!!!!!کاری کن که بعدا حسرت نخوری

مجید 1393/02/26 - 02:28

نه عزیز من دوستیت رو با این پسر ادامه نده من میگم خوب نیست و اون پسر افکار خوبی نداره از نظر من البته ... اگه واقا اونم دوست داره بگو نامزد بشین که حداقل بدونین که یه روزی حتما به هم میرسین و ازدواج قطعی میشه دوستی جزمعصیت و گناه هیچی دیگه نداره

رضا 1393/02/26 - 15:39

سلام ادامه نده..من هم دنبال یه دختر خوب میگردم بیا همو ببینیم و ازدواج کنیم

رسول ع 1393/04/05 - 01:25

منم همجين شرايطي دارم 20سالمه و دختري ك دوسش دارم 18 سالشه؛؛؛من عاشقشم ولي خانواده هامون مانع ادامه دوستيمون ميشن؛حتي جندبارم سر اين مسئله با خانوادم دعوام شده؛؛بايد با ذات بسره اشنا باشي؛بدونى كه واقعأ ميخوادت؟دو روز ديكه كه خرش از بل كذشت و واسه خودش كاره اي شد هنوزم دوست داره؟؟اكه نتيجه خوب بود ادامه بده؛؛

خخخ 1393/12/12 - 04:40

خخخخخ چیییی؟؟؟

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا