بیوگرافی غلامرضا نیکخواه
یک نت ـ غلامرضا نیکخواه بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است.
غلامرضا نیکخواه دانشآموختهٔ رشتهٔ علوم سیاسی است و کار بازیگری را با ایفای نقشی در تئاتر در سال ۱۳۴۵ و در زادگاهش بوشهر آغاز نمود و سپس در سال ۱۳۶۷ با یک نقشِ کوتاه در شبکه ۲، بازیگری در تلویزیون را نیز تجربه کرد.
غلامرضا نیکخواه سالها ساکن شهر بوشهر بوده و فارغالتحصیل رشتهٔ علوم سیاسی میباشد. او با بازی در سریالهای مهران مدیری یعنی جنگ ۷۷ ، سریال مرد هزار چهره ، مرد دوهزار چهره، قهوه تلخ به شهرت رسید.
مصاحبه و گفتگوی خواندنی با غلامرضا نیکخواه
غلامرضا نیکخواه: غلامرضا نیکخواه با نقشی که در سریال «نوروز 77» داشت به مردم معرفی شد. سالها در بوشهر زندگی میکرد، اما چون شرایط کاری هنری در آنجا رضایت بخش نبود، به تهران آمد و حالا در زمینه بازیگری فعالیت میکند. غلامرضا نیکخواه علوم سیاسی خوانده و برعکس این رشته که فضای کاملا جدی دارد، روحیه او کاملا طنز است.
مصاحبهمان را با این سوال آغاز میکنیم که چه دلایلی باعث شد به فعالیت در حوزه طنز علاقهمند شوید؟غلامرضا نیکخواه: من در ابتدا کارم را با بازی در آثار جدی آغاز کردم. مانند برنامهای که در سال 67 به اتفاق اسماعیل پوررضا آن را ساختیم که یک کار مناسبتی برای مخاطب کودک و نوجوان بود. تا این که در سال 71 با معینی یاسینی کاری انجام دادیم که آن هم مناسبتی بود و با علی عمرانی و مهران مدیری در آنجا آشنا شدم تا این که قرار شد آقای خسروی و داریوش کاردان یک برنامه مناسبتی برای ایام نوروز بسازند که فکر میکنم برنامه نوروز 72 بود. علی عمرانی از من برای بازی در این کار دعوت کرد و مهران مدیری هم از طریق داریوش کاردان دعوت شد. من تا آن روز کار طنز نکرده بودم و هیچ طنازیای هم در خودم نمیدیدم، اما وقتی چند قسمت از کار را ضبط کردیم متوجه شدم که شخصیت من جلوی دوربین و پشت دوربین خیلی با هم متفاوت است. به هر حال نوروز 72 در زمان خودش خیلی گل کرد و جالب است همان سال محمود شهریاری هم برنامهای داشت که در آن برنامه با نوروز 72 شوخی میکرد و ما هم با او شوخی میکردیم که این مساله با استقبال خوبی از طرف مخاطبان روبهرو شد و دیگر از همان زمان جذب کارهای طنز شدم و هر وقت هم که یک کار جدی میکردم ناخودآگاه یکجورهایی طنز میشد.
پس در آن سالها به یکباره به کشفی تازه درباره خودتان رسیدید؟غلامرضا نیکخواه: بله شاید. اما اگر شرایط برایم مهیا نمیشد شاید هرگز به این سمت نمیآمدم و هنوز هم در کارهای جدی بازی میکردم.
حالا پس از این همه سال بازی در کارهای طنز، آیا این مساله برایتان عادت شده یا آن را دوست دارید؟هنوز هم برایم لذتبخش است و به نظرم یکی از آرزوهای هر کسی این میتواند باشد که وقتی دیگران او را میبینند با لبخند با او برخورد کنند.
عکسالعملهای مردم که با خنده هم همراه است، همیشه انرژی مضاعفی به من بخشیده است و همین مساله اشتیاقم را برای ادامه این راه صد چندان میکند.
آقای نیکخواه یک زمانی خیلی کمکار شدید، چرا؟غلامرضا نیکخواه: کمی دچار مشکل بودم. آن هم به لحاظ مالی. چون حقوق ما در ابتدا زیاد نبود مثلا برای 2 ماه کار در نوروز 72، تنها 20 هزار تومان گرفتیم و برای این که بتوانم از عهده مخارج زندگی بربیایم مجبور شدم به کار اولم برگردم، یعنی بازرگانی. مدتی به این کار مشغول بودم تا بالاخره خرج و دخلم به هم نزدیک شد و دیگر مشکل زیادی به لحاظ مالی نداشتم و بعد دوباره مشغول به کار شدم.
خب از این مساله نگران نبودید که در شروع دوباره موفق به جذب مخاطب نشوید؟خب چرا، ولی زندگی با آدم شوخی ندارد. من باید جوابگوی خانوادهام میبودم، البته عشق به بازیگری در من همیشه وجود داشته و در این مدت هم بیاطلاع از اوضاع نبودم.
با چه کاری دوباره فعالیتتان را آغاز کردید؟با سریال مرد هزار چهره. در این سریال نقش کوتاهی داشتم، اما خوشبختانه حرکت و آغاز خوبی برایم بود.
آقای نیکخواه چرا در کارهای طنزتان بیشتر درگیر تیپ، تکیهکلام یا حرکت خاص میشوید؟چون اینها اساس کار طنز هستند و همیشه هم جواب دادهاند.
کار جدیای که انجام دادید و از آن لذت بردید؟فیلم سینمایی طهران تهران به کارگردانی داریوش مهرجویی. این فیلم را خیلی دوست دارم. باور کنید در این فیلم یک جاهایی از دست در میرفت و لحظات طنزی را ایجاد میکرد.
نمیخواهید این مسیر را جدیتر دنبال کنید؟خیر. چون حالا مردم هم من را با کارهای طنز میشناسند و خودم هم احساس میکنم در طنازی پیشرفت بهتری دارم.
راستی هنوز هم شما را نوروزی صدا میزنند. چرا؟چون این تیپ در بین مردم بسیار جا افتاده بود و خودم هم آن را خیلی دوست داشتم و دیگر اسم نوروزی روی من ماند. جالب است بداند این تیپ را از روی یکی از دوستانم گرفتم. او بسیار آدم شیرینی است و نزدیکان بسیار دوست دارند که وقتشان را با او بگذرانند. من هم فکر کردم که نوروزی شبیه به این دوستم باشد و خوشحالم که این اتفاق افتاد.
افزودن دیدگاه جدید