بیوگرافی جهانبخش سلطانی
یک نت ـ جهانبخش سلطانی (زاده ۱۳۳۰ خورشیدی در اصفهان) یک هنرپیشه ایرانی است. وی دارای مدرک تحصیلی دیپلم است.
جهانبخش سلطانی فعالیت هنری اش را از دوران دبستان و با نویسندگی و بازیگری شروع کرد و بعد در سال 1345 فعالیت در تئاتر را آغاز کرد و در سال 1367 با ایفای نقش در فیلم «افق» به کارگردانی رسول ملاقلیپور، قدم به عرصهی سینما گذاشت.
جهانبخش سلطانی بیشتر با سریال مردان آنجلس در سال ۷۷ شناخته شد و شهرت او با بازی در این سریال به اوج رسید.
جهانبخش سلطانی به جز بازیگری، نویسنده و کارگردانی تئاتر هم انجام داده است و حالا استاد دانشگاه است.ازدواج جهانبخش سلطانی:جهانبخش سلطانی در سال ۱۳۵۸ وقتی ۲۸ ساله بود با زهره طاعی ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه فرزند می باشد، دو پسر و یک دختر بنام سارا دارد. فرزندم اولش سارا در زمینه بازیگری در سینما تا به حال ده ها نقش اول را بازی کرده است.
زهره طاعی همسر آقای سلطانی متولد ۱۳۳۹ در اصفهان است. او فارغ التحصیل لیسانس ریاضی و کامیپوتر است که مدتی در مرکز کامپیوتر بیمارستان الزهرا مسئول بخش کامپیوتر واحد درمانی بود که حالا بازنشسته شده است.دلیل کم کاری جهانبخش سلطانی در سینما و تلویزیون:کلاً سینما، تئاتر و تلویزیون خودش یک مافیا است باید عضو یک گروه و باند قوی و ریشهدار باشی تا دائم در تلاش باشی. از وقتی خودم را شناختم نمیخواستم سیاسی باشم و عضو یک حزب و گروه و دسته باشم چرا؟ زیرا در سینما، تئاتر و تلویزیون آنچه را انتقال میدهم که حزب و گروهم میگوید نه آنچه که با آن بزرگ شدهام.
هنرمند باید هنرمند باشد و هنرمند بماند نه اینکه صرفا با سیاست، برای چی ما سیاسی باشیم چکار داریم ما که عضور گروه و دسته نیستیم باید خالصانه و مخلصانه به اندازه فهم شروع کنیم. در مورد کار نیز پیشنهاد شده، اگر بیکار باشم متن را میخوانم و اگر دوست داشتم قبول باشم اما نباید سطحی نگری بود، مردم این را از من نمیپذیرند نه خودم.
کیفیت کار مهم است. حتی در اصفهان به من پیشنهاد کار تلویزیونی دادند اما وقتی کار را دیدم خیلی پایین بود گفتم نه. خودم یک سریال 17 قسمتی با عنوان "که عشق آسان نمود اول" را داشتم که تهیهکنندگی، نویسنده، کارگردان و بازیگر نیز با خودم بود کار قشنگی بود یک کار دیگر بود به نام "زمانی برای شکفتن" که رضا رویگری بعد از کار ما فلج شد و کار "خدا هم اینجا هست" را نیز ساختم.گلایه جهانبخش سلطانی:سلطانی اما گلایه دارد؛ به قول خودش، نه گلایههایی از جنس نان و گیشه و فروش و بیتوجهی به رفاهیات و مادیات. گلایههایی از جنس محتوای تئاتر. از جنس بیتوجهی به کارهای خوب و از جنس دیده نشدن کارهایی که به مشکلات مردم اشاره دارد. اعتقادش بر این است که حوصله مردم برای دیدن کارهای فاخر و بلند، کم شده، اما نباید به هر قیمتی، دست به کارهای سطحی و سلبریتیمحور برای فروش در گیشههای تئاتر زد. سلطانی اما، هنوز هم به طنزهای فاخر سینما اعتقاد دارد و میگوید، باید برای خنداندن مردم کار ساخت اما نه کارهای سطحی و لهو و لعب!فیلمشناسی جهانبخش سلطانی:فیلم های سینمایی:- دل بیقرار (۱۳۹۱)- شانهٔ دوست (۱۳۹۰)- کودکانه (۱۳۸۱)- نوروز (۱۳۸۰)- افسانه پوپک طلائی (۱۳۷۷)- باشگاه سری (۱۳۷۷)- سرعت (۱۳۷۵)- آخرین مرحله (۱۳۷۴)- بازگشت از بوداپست (۱۳۷۴)- شیرین و فرهاد (۱۳۷۴)- گروگان (۱۳۷۴)- مهریه بیبی (۱۳۷۳)- پرتگاه (۱۳۷۲)- حماسه مجنون (۱۳۷۱)- حمله خرچنگها (۱۳۷۱)- سفرنامه شیراز (۱۳۷۱)- صبح روز بعد (۱۳۷۱)- شرم (۱۳۷۰)- عملیات کرکوک (۱۳۷۰)- الماس بنفش (۱۳۶۸)- بچههای طلاق (۱۳۶۸)- شب دهم (۱۳۶۸)- افق (۱۳۶۷)
فیلم های تلویزیونی:- سر دلبران (محمدحسین لطیفی ۱۳۹۶)- یوسف پیامبر ( فرجالله سلحشور ۸۸–۱۳۸۷ )- چشمهای آبی زهرا ( علی درخشی ۱۳۸۰)- آتش و شبنم ( ۱۳۸۲–۱۳۷۹ )- سواران جنوب (جهانگیر جهانگیری ۱۳۷۷)- مردان آنجلس (فرجالله سلحشور ۱۳۷۷)- سرنخ (کیومرث پوراحمد ۱۳۷۵)- فرار (رحیم رحیمیپور ۱۳۷۴)- قصههای مجید (کیومرث پوراحمد ۱۳۶۹)
افزودن دیدگاه جدید