بیوگرافی حسین سحرخیز
یک نت ـ حسین سحرخیز در۲۵ تیرماه سال ۱۳۳۷ در تهران زاده شد. از سال ۱۳۵۴ بعنوان بازیگر وارد عرصهٔ هنر تئاتر شد. از سال ۱۳۵۸ به جمع بازیگران تلویزیونی پیوست و از سال ۱۳۷۲ به سینما راه یافت. حسین سحرخیز از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۷۲ برای معالجات خود در خارج از کشور از صحنهٔ فعالیت های هنری به دور افتاد. او در سال ۱۳۶۷ موفق به کارگردانی سریال تلویزیونی به نام آخرین روز تابستان گردید و در طول فعالیت خود در عرصهٔ تئاتر کارگردانی چندین نمایش را به عهده گرفت. سحرخیز در چندین جشنوارهٔ تئاتر فجر به عنوان داور و کارشناس نیز حضور داشته است.همسر حسین سحر خیزهمسر حسین سحرخیز خانم نرگس راسخ، نویسنده رمان های طنز است. حسین سحرخیز می گوید که روی کارهایی که همسرم می نویسد کار می کنیم تا در صورت نتیجه بتوانیم با دراماتیزه کردن و اقتباس از داستان ها، فیلمنامه هایی در قالب تله فیلم، سریال و حتی فیلمنامه سینمایی بنویسیم.
بخشی از گفتگوی حسین سحرخیزشما گروه بندی و تعریف خاصی از بازیگری و اشخاصی که در این حوزه فعالیت می کنند دارید؟بازیگری یک دایره المعارف دارد و من آنرا در یک مخروط رسم می کنم که در طبقه تحتانی آن کسانی هستند که در هر نقشی خودشان را بازي می کنند و صرفا لباسشان تغيير می کند، زیرا قابلیت تحلیل و اساسا دانش این کار را ندارند. در طبقه بالاتر بازیگرانی هستند که تیپ اجرا می کنند و بالاتر از آن کسانی هستند که با دانش و تحلیل و توجه به سبک یک کاراکتر را بازي می کنند. بعد از اینها باید به کمدین ها اشاره کرد که در تمام سبک ها بخوبی میتوانند ایفای نقش کنند و برای این که حق کسی ضایع نشود مصداق نمی آورم. در انتها در رأس این هرم آرتیست ها هستند که شاید در جهان به اندازه انگشتان یک دست باشند که یکی از آن ها چاپلین است.
با توجه به اینکه تئاتری هم هستید و عرصه های گوناگون هنر بازیگری را تجربه نموده اید ، کدام یک را ترجیح می دهید؟به عنوان بازیگری که در هر سه بستر سینما، تلویزیون و تئاتر حضور داشتم، به نظرم تئاتر، فضایی فرهنگی تر و هنری تر و بحث ادبیات در آن خيلي اهمیت دارد و بحث فرهنگی در تئاتر بیشتر دنبال می شود. عواملی که در تئاتر کار می کنند، دغدغه بیشتری به مبحث فرهنگ دارند.در سینما به علت اینکه یکی از خصوصیاتشاین است که صنعت است و اقتصاد در آن خيلي مهم است از این لحاظ باید به آن پرداخت و همین مسأله است که تئاتر را از دیگر هنرها جدا می کند.
اگر بخواهم به صورت مشخص توضیح بدهم این است که بیننده تئاتر هنگامی که می خواهد نمایشی را ببیند، اول به دنبال این است که نویسنده کار کیست، بعد کارگردان و در انتها به دنبال این است که بازیگران نمایش چه کسانی هستند. در حالیکه این مسأله در سینما برعکس است و مخاطب اول به سر در سینما نگاه می کند تا ببیند که بازیگران فیلم چه کسانی هستند، بعد به کارگردان توجه می کند و نویسنده چندان برایش مهم نیست چنانچه برای تعداد معدودی اهمیت داشته باشد، در مرتبه بعدی است. در حالیکه در تئاتر کاملاً نقطه مقابل هم هستند.در واقع برای بیننده تئاتر نویسنده، مهم است و اینکه متن یک اثر از چه جهان بینی و اندیشه ای تراوش می کند ولی در سینما بعد تفریحی مهم است و متأسفانه مسائل فرهنگی و هنری دستخوش مسائل اقتصادی و دیگر مسائل حاشیه ای می شود.با توجه به این که شما سابقه حضور در آثار سینمایی را هم داشته اید، وضعیت سینمای ما را در این ایام چگونه ازیابی می کنید؟سینما هم شرایط مناسبی ندارد و در واقع بارور و تاثیرگذار نیست و بیشتر جنبه صنعتی آن مدنظر است و بار فرهنگی کمی دارد. تنها در مقاطعی جرقه ای از طرف آدم هایی که دغدغه دارند را شاهد هستیم، ولی در اکثریت جریان بار فرهنگی وجود ندارد و حتی گاهی اوقات ضد فرهنگ هم شده. بعضی مواقع جریان ها مباحثی را در فرهنگ و ادبیات و زبان ما رواج می دهد که مخرب هم هست.
با توجه به تسلطی که در بازیگری دارید، چرا کم کار هستید؟چند سالی است که به طرف کارگردانی گرایش پیدا کرده ام و چند فیلم تلویزیونی هم برای شبکه های تلویزیون ساخته ام. چند برنامه هم دارم که باید تولید شود ولی از بازیگری دور نشده ام چون بازیگری کار اصلی من است و دوست دارم آن را انجام بدهم ولی تلاش می کنم تن به هر کاری ندهم حتی یک رستوران هم راه اندازی کرده ام و از طریق آن ارتزاق می کنم تا ناچار نباشم هر کاری را قبول کنم درواقع کاری را قبول می کنم که دوست داشته باشم و ارزش داشته باشد.
آثار سینمایی حسین سحرخیز۱۳۹۰- قلاده های طلا( در نقش سردار طاهریان)۱۳۸۷- چشمک( در نقش منوچهر)۱۳۸۷- کارناوال مرگ۱۳۸۲- دوئل۱۳۷۹- شب های تهران۱۳۷۵- اسکادران عشق۱۳۷۵- در سرزمینی دیگر
افزودن دیدگاه جدید