فرهنگ فرزند آوری راهکار برون رفت از پیری جمعیت
یک نت ـ تحریمهای ظالمانه اقتصادی، سوء مدیریت، برخی مفاسد اقتصادی و اخیرا کرونا سبب شده تا امروز مهمترین موضوعات اجتماعی مغفول بمانند. از مهمترین این موضوعات، ازدواج و فرزندآوری است که تأثیر زیادی بر بسیاری از مسائل کشور دارد، متأسفانه آنطور که باید اولویت اکثر مردم و مدیران نیست. عدم توجه به این دو موضوع مهم البته آسیبهای بسیاری را در آینده برجای خواهد گذاشت. کاهش جمعیت کشور، سالخوردگی جمعیت و برهم خوردن ساختار جمعیتی برخی از این نتایج سوء هستند. از این رو رهبر معظم انقلاب سال 1393 سیاستهای کلی جمعیت را ابلاغ کردند. نکته جالب توجه بندهای اول و دوم این سیاست است، جایی که به «1. ارتقاء پویایی، بالندگی و جوانی جمعیّت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی و 2. رفع موانع ازدواج، تسهیل وترویج تشکیل خانواده و افزایش فرزند، کاهش سن ازدواج و حمایت از زوجهای جوان و توانمندسازی آنان در تأمین هزینههای زندگی وتربیت نسل صالح و کارآمد» تأکید شده است.
متأسفانه با ابلاغ این سیاستها، تاکنون نه تنها تصمیمها و سیاستهای اجرایی در این راستا نبوده بلکه کم توجهی برخی مدیران سبب شد تا سطح جانشینی جمعیت و میزان رشد جمعیت کشور دچار کاهش شود. براساس پیشبینیهای کارشناسان و مدلهای علمی، تا سال 1429 حدود 21 درصد از جمعیت ایران سالخورده خواهند بود، همچنین ایران در سال 2050 میلادی یکی از چهار کشور پیر دنیا خواهد بود. بدون شک، سالخورده شدن و کاهش جمعیت کشور، تهدیدهای بسیاری را در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و امنیتی به دنبال خواهد داشت. چه بسا استقلال کشور را به مخاطره اندازد و وابستگی محض به خارج از کشور ایجاد کند. سیاستها و عملکرد متعارض مدیران بخش اجرایی کشور با سیاستهای کلی جمعیت در حالی است که برخی از کشورهایی که در مسیر سالخوردگی قرار داشتند با تغییر سیاستها، جمعیتشان را از سالخوردگی و کشور را از تهدید نجات دادند. بهعنوان نمونه، کشور چین که زمانی تنها یک فرزند را مجاز میدانست امروز با تغییر قوانین تنظیم خانواده، دو فرزند را الزامیمیداند.
این مسائل ما را بر این داشت تا برای کنکاش اهمیت مسئله جمعیت و مشکلات پیش روی اجرای سیاستهای کلی جمعیت، به سراغ دکتر «محمداسماعیل اکبری»، مشاور عالی وزیر بهداشت برویم. وی که دارای فوقتخصص جراحی غدد و سرطان از دانشگاه «جانز هاپکینز» است در کنار فعالیت تخصصی پزشکی خود، یکی از بنامترین و پرتلاشترین محققان مسئله جمعیت است. در کارنامه کاری دکتر اکبری عناوینی چون؛ «استادی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، مدرس موضوعات مدیریت سلامت و سلامت عمومی، ریاست انجمن آموزش پزشکی جمهوری اسلامی ایران، بنیانگذار پزشکی جامعه نگر در ایران و ریاست مرکز تحقیقات سرطان و مشاور وزیر بهداشت» به چشم میخورد. به جرأت میتوان گفت دکتر اکبری در حال حاضر یکی از دغدغهمندترین افراد در حوزه جمعیت است، بهگونهای که تحقیقات و پژوهشهای بسیاری در اینباره داشته است که یکی از آنها تشخیص «میزان باروری کل» در سرشماری آمار سال 1395 بود که نهایتا منجر به نامه افشاگرانه وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در مهرماه سال گذشته به رهبر معظم انقلاب شد. در این نامه تأکید شده بود که بر اساس پژوهشهای علمیانجام شده نرخ میزان باروری کل 1/7 است که به اشتباه 2/1 اعلام شده بود. این رقم (2/1) یعنی آنکه مسئولین نظام نباید بدین حد نگران باشند و ما به بالاتر از سطح جایگزینی رسیدهایم. در ادامه مشروح گفتوگوی کیهان با وی را میخوانید. آقای دکتر، برای شروع بحث بفرمایید که چرا اساساًً موضوع جمعیت باید دغدغه و مورد توجه باشد؟
ابتدا سپاسگزارم از روزنامه کیهان بهخاطر دغدغه با ارزشی که دارد. کیهان اولین روزنامهای است که از بنده تقاضای گفتوگوی تفصیلی در حوزه مغفول جمعیت را کرد و این جای تشکر دارد.امروز که در حال گفتوگو هستیم حدود 43 سال است که بنده در جایگاههای مختلف مسئولیت داشته ام، به جرأت میتوانم بگویم تاکنون هیچ مسئلهای به قدرت و عظمت و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری در نظام جمهوری اسلامی ایران به مانند مقوله جمعیت نبوده است. در واقع هیچ مسئلهای اورژانسیتر از موضوع جمعیت نیست، بدین معنا که منهای موضوعات حاد امنیتی، که فرضاً اگر همین حالا یک پرنده بیگانه در آسمان کشور رویت شود باید نسبت به آن واکنش سریع نشان دهیم، همه مسائل به نسبت جمعیت در جایگاه دوم قرار دارند.
علاوه بر این، در کشور ما سه مولفه مهم، اولویتها را مشخص میکنند. این سه مولفه بهترتیب ساختار ولایت فقیه، قانون اساسی و عقلانیت است. این سه مولفه البته درباره افراد چارچوبدار صدق میکند؛ متأسفانه رعایت این سه مولفه درباره موضوع جمعیت صورت نمیگیرد یا خیلی ضعیف صورت میگیرد.
رهبر معظم انقلاب درباره موضوع جمعیت فرمودهاند که وقتی به یاد موضوع جمعیت میافتم بدنم میلرزد! جالب است که ایشان هیچ وقت نگفتهاند وقتی فلان ناوهای آمریکایی در خلیج فارس است من بدنم میلرزد یا وقتی لشکر آمریکاییها در عراق حضور پیدا میکند من چنین حالتی پیدا میکنم. اما متأسفانه این مفهوم حرمت پیدا نکرده و آنطور که باید به وسیله مسئولان و رسانهها به جامعه انتقال داده نشده است. البته برخی حرفها زده شده که غالباًً آنهم برای اینکه بگویند غافل نیستیم و حتی بعضاً برای شکستن حرمت این موضوع اظهاراتی بیان شده است.
نکته مهمیکه در شرایط کنونی باید به آن توجه کرد، ایجاد نفاق و عناد در موضوع جمعیت به وسیله برخی افراد است. اخیراً یکی از مدیران ارشد دولتی درباره موضوع جمعیت از لزوم وجود منابع تجدید پذیر گفته است، این نشانی اشتباه دادن است. مگر قرار است با افزایش جمعیت درختان و گونههای گیاهی و منابع آب کشور از بین بروند؟ چنین جهلی احتمالاً از یک نفاق دانشی نشأت میگیرد. یا در برخی از رسانهها درباره مهمترین محورهای موضوع جمعیت از جمله «سالخورده شدن جمعیت»، «کاهش تعداد موالید»، «عدم توانایی جمعیت به پاسخگویی به نیازهایش»، «ایران دارای پیرترین ساختار جمعیتی در منطقه خواهد شد» و برخی دیگر از مهمترین عناوین مرتبط با موضوع جمعیت، عبارت عناوین موهوم و امثالهم را اطلاق کردند. این در حالی است که تمامی موارد مورد اشاره صحیح است و موهوم خواندن این موارد نشان از عناد با مسئله با اهمیت جمعیت دارد و میخواهند اذهان را منحرف کنند.
با این شرایط، لزوم تبیین علمیموضوع جمعیت بیش از پیش مشخص میشود. برخی مخالفان سیاستهای کلی جمعیت متأسفانه بدون توجه جامع و کافی به مبانی علمیمرتبط و با ظاهرسازیهای دروغین و مغالطههای آشکار به اظهارنظر میپردازند و این وظیفه ما را مشخص میکند. به لزوم تبیین علمی موضوع جمعیت اشاره کردید، در این راستا دقیقاً چه کاری باید انجام بپذیرد؟ و اینکه آیا پیش از این کاری صورت گرفته است؟تبیین علمی موضوع جمعیت مسئلهای است که مورد تأکید رهبر معظم انقلاب نیز واقع شده و ایشان تأکید کردهاند که «موضوع جمعیت اینگونه نیست که با شعار و صلوات بفرستید تمام بشود، میخواهیم مسئله به شکل عمیق و علمیحل بشود و گرههای ذهنی که وجود دارد باز بشود.»
در این راستا، از سال 80 که مسئولیت کشوری در حوزه سلامت را بر عهده گرفتم تحقیقاتی را درباره چگونگی توزیع جمعیت آغاز کردیم. این تحقیقات نشان میداد در برخی از مناطق کشور بر اساس شاخصهای تعیین شده، از جمعیت مناسبی برخوردار هستیم اما در برخی مناطق توزیع جمعیتی صحیحی شکل نگرفته است. بر این اساس برای اولین مرتبه در کشور بر مبنای شاخص TFR (نرخ باروری کلی) برنامهریزی و بودجهبندی انجام شد بدین صورت که در مناطقی که توزیع جمعیتی مناسب بود تأکید بر حفظ سلامت فرزندان شده بود و در مناطقی که توزیع جمعیتی مناسب نبود تشویق به فرزندآوری شده بود اما متأسفانه موضوع جمعیت آنطور که باید مورد علاقه دولت وقت نبود و سازمان برنامه و بودجه اعلام کرد که مسئله جمعیت وضعیت خوبی دارد!
پس از آن توان اینکه این موضوع را بهعنوان یک مطالبه عمومی و جدی تبدیل کنم را نداشتم تا اینکه سال 95 مجدداً این تحقیقات را آغاز کردیم. تفاوت سال 95 با سال 80 این بود که در این بازه زمانی سیاستهای کلی جمعیت (سال 93) از سوی رهبر معظم انقلاب ابلاغ شد و تکلیف مشخص بود. نکته جالب توجه و البته تأسفآور این است که در این مدت برخی آمارها و اطلاعاتی که درباره مسئله جمعیت از سوی ایران به مجامع و سازمانهای بینالمللی رفته بود، نشان از آن داشت که در ایران هیچ مشکل جمعیتی وجود ندارد. یعنی میزان باروری کلی جمعیت را بالاتر از سطح جانشینی گزارش کرده بودند بنابراین و بر اساس آن اطلاعات ناصحیح، ایران دارای روند جمعیتی مناسبی بود.
این مسئله با ابراز دغدغه رهبر معظم انقلاب درباره موضوع جمعیت همخوانی نداشت، به همین دلیل برای راستی آزمایی این اطلاعات به سراغ دادههای جمعیتی رفتیم. متأسفانه آن موقع نه در مرکز آمار ایران، نه در سازمان ثبت احوال و نه در وزارت بهداشت آمارهای مشخص و مکفی برایمان وجود نداشت. در ادامه ناچار شدیم با استفاده از آمارهایی که پیشتر به سازمانهای بینالمللی ارسال شده بود تحقیقات را ادامه دهیم. با مدلسازی و ساختارهای علمیمختلف آمارها و اطلاعات را واکاوی کردیم که متأسفانه به نتایج نگرانکنندهای دست یافتیم که خلاف برخی اطلاعات منتشر شده قبل بود. نتایج آن تحقیقات در یکی از معتبرترین مجلات علمیدنیا (لنست) به چاپ رسید. پس از این کار تحقیقاتی بزرگ چه اقدامی صورت گرفت؟موضوع را با وزیر بهداشت سابق در میان گذاشتم و ایشان کاملاً پذیرفت که مقوله جمعیت مسئله حائز اهمیتی است. به دنبال این موافقت، مسئله را در شورای معاونین مطرح کرد و همه میزان اهمیت مسئله جمعیت را پذیرفتند اما امروز میبینید که اتفاق مثبتی در حوزه سیاستهای جمعیتی رخ نداده است. در اینباره بیشتر توضیح دهید؛ چرا در حالی که مدیران نظام سلامت کشور اهمیت موضوع جمعیت را درک کردند هیچ اقدام مثبتی برای بهبود این وضعیتانجام ندادند؟جالب است بدانید شاخصها و بخشنامههای عملیاتی که در وزارت بهداشت درباره موضوع جمعیت وجود داشت غالباً غلط و غیرعلمی و به عبارتی متضاد با حائز اهمیت بودن سیاستهای کلی جمعیتی بودند.
تغییرات مدیریتی در وزارت بهداشت سبب شد تا بار دیگر نسبت به مسئله جمعیت بتوانیم هشدار دهیم به همین دلیل در گفتوگو با وزیر بهداشت فعلی، تأکید کردم که مهمترین مسئله کشور، جمعیت است. تصمیم بر این شد تا بخشنامهها مورد بازنگری قرار بگیرند تا یک تغییر مبنایی در سیاستهای وزارت بهداشت درباره موضوع جمعیت انجام شود که الحمدلله بسیاری از دستورالعملهای عملیاتی در راستای سیاستهای جمعیتی مورد بازنگری قرار گرفتند. البته توجه داشته باشید که این دستور العملها تا زمانی که به عمل تبدیل شوند زمان بر هستند و اینگونه نیست که از همین فردا تمامی بخشنامهها و دستور العملها به یک باره در دستور کار و اجرا قرار بگیرند.
راجع به غلط و غیرعلمیبودن بخشنامهها و دستور العملهای موجود در وزارت بهداشت درباره سیاستهای جمعیتی گفتید. میتوانید نمونهای را ذکر و توضیح دهید؟متأسفانه در یکی از دستور العملهای وزارت بهداشت عنوان شده بود که خانمهای بالای 40 سال نباید باردار شوند! در حالی که در بازنگری این دستور العمل سقف سن بارداری محدود نشده و تأکید داریم تا در نظام شبکه بهداشت کشور مراقبتهای ویژهای از مادران باردار با سنین بالا صورت پذیرد. جالب توجه است که سن بارداری در دنیا و بر اساس مبانی علمی10 تا 54 سال در نظر گرفته شده است در حالی که در بخشنامههای قبلی وزارت بهداشت این سن 18 تا 40 بود. البته این بدین معنا نیست که به دنبال باردار شدن دختران 10 ساله هستیم. باید بدون بغض و با دقت علمیبه موضوعات نگاه کرد. اشاره داشتید که در تحقیقاتی که انجام دادید به نتایجی دست یافتید که آمارها و اطلاعات جمعیتی ایران به اشتباه به سازمانهای بینالمللی داده شده است؛ بهنظر شما آیا این کار تعمدی بوده است یا از روی بیسوادی چنین اشتباهی رخ داده است؟بهنظر من این اشتباه هم عمدی و هم ناشی از کم سوادی بوده است. این اشتباه تعمدی چه دستاوردی برای افراد پشت پرده این ماجرا داشت؟ به عبارتی اینکه نشان دهند ایران دارای رشد جمعیتی مناسب است یا نیست چه پیامدهایی دارد؟اجازه دهید قبل از پاسخ به این مسئله توضیح کوتاهی درباره رشد جمعیت کشور ارائه دهم. اینکه امروز بیشتر کسانی که به دنبال مقوله جمعیت هستند درباره رشد جمعیت سخن میگویند به معنی این نیست که ما در حال حاضر جمعیتمان رشد ندارد، خیر. دغدغه اصلی کنونی ما ساختار جمعیت است. در حال حاضر ما رشد جمعیت داریم و حتی باوجود کاهش تأسف برانگیز درصد رشد به زیر یک درصد اما جمعیت در حال رشد کردن است، نکته حائز اهمیت اما برهم خوردن ساختار جمعیت است به این صورت که تولد کاهش یافته، جمعیت در حال سالخورده شدن است و الحمدلله نظام سلامت با افزایش مراقبت از سالخوردگان طول عمر آنها را افزایش داده است. بنابراین آنچه که مورد اهمیت است ساختار جمعیت است و رشد جمعیت به تنهایی کفایت نمیکند بلکه در مواقعی توجه صرف به آن مضر است!بهترین ساختار جمعیتی که باید داشته باشیم به این صورت است که جمعیت جوان زیر 15 سال حدود 25 درصد کل جمعیت، جمعیت مولد 15 تا 65 سال 70 درصد کل جمعیت و جمعیت سالمند بالای 65 سال حدود 5 درصد کل جمعیت را تشکیل دهند. این مطلوبترین حالت ساختار جمعیتی است که البته شاخصها اجازه میدهند جمعیت سالمند نهایتا 10 درصد کل جمعیت را باید تشکیل دهد و بالاتر از 10 درصد به دلایل متعدد برای کشور خطرناک است.
با این تعاریف وضعیت جمعیت سالمند در کشور ما اکنون چگونه است؟سازمان جهانی بهداشت دو تعریف درباره جمعیت سالمندی دارد که یک تعریف بالای 65 سال را سالمند میداند و تعریفی که سن بالای 60 سال را سالمند تلقی میکند. بر اساس تعریف دوم حدود 8/7 درصد جمعیت کشور در حال حاضر سالمند است که اگر فکری به حال ساختار جمعیتی نشود به مرز 10 درصد و بالاتر از آن میرسیم. البته در شرایط فعلی وضعیت ما مطلوب است اما تمام اظهار دغدغهها و فریادهایی که نسبت به موضوع جمعیت صورت میگیرد نسبت به آینده است چرا که با توجه به سیاستهای ضد جمعیتی در پیش گرفته شده و رها شدن این موضوع، به شرایطی خواهیم رسید که برای جبرانش باید چندین برابر وضیعت فعلی تلاش و هزینه کنیم تا به ساختار جمعیتی مطلوب باز گردیم، تازه اگر بتوانیم و بگذارند.مسئله جمعیت جدی است و باید فهمیده شود. باید مقابل منافق و معاند روشنگری کرد و با دادن اطلاعات صحیح به جامعه کمک کنیم تا آگاه شوند. موضوع سیاستهای کلی جمعیت باید مطالبه شود تا دغدغه و اولویت اول مدیریت کشور شود.
درباره اشتباهات تعمدی در ارائه اطلاعات جمعیتی ایران به سازمانهای بینالمللی میتوانید به نمونهای از این موارد اشاره کنید؟بله؛ ثابت گرفتن سطح جانشینی از بزرگترین اشتباهات رخ داده بود. آیا طبیعی است که سطح جانشینی جمعیت (سطحي از باروري مورد نیاز، که جمعیت قادر باشد خود را جایگزین کند؛ به عبارت دیگر، باروري سطح جانشیني، نشاندهنده تعداد فرزنداني است که هر زن باید به دنیا بیاورد تا به حفظ سطح جمعیت فعلي بینجامد) در ایران، سوئیس و سومالی جملگی عدد 2/1 باشد؟ یعنی فرضاً به ازای هر مادر 2/1 فرزند متولد شوند در همه جا کفایت امر میکند؟بررسیها نشان میداد که در بازههای زمانی متفاوت و با توجه به شاخصها و عوامل مختلف از جمله تعداد موالید و سالخوردگی و سالمندی جمعیت و روند جمعیتی، سطح جانشینی متفاوت است کما اینکه بهعنوان نمونه کشور انگلستان در یک بازه زمانی سطح جانشینی 1/8 را کافی دانسته بود و در زمان دیگری عنوان کرده بود که سطح جانشینی باید 2/4 باشد. به عبارت بهتر باروري سطح جانشیني در همه جاي دنیا 2/1 فرزند به ازاء هر زن نیست.
ثابت گرفتن سطح جانشینی 2/1 چه اثراتی بر کشور دارد؟این امر سبب شده است تا موضوع جمعیت از دستور کار کشور خارج شود. بر اساس سرشماری سال 95 این شاخص 2.01 درصد بوده است که با دستکاری به 2/1 رساندند! آیا میتوانیم یکی از این آثار را سیاستهای متضاد با سیاستهای کلی جمعیت اخیر دولت درباره تخصیص یارانه به نوزادان تازه متولد شده دانست؟بله؛ البته این تنها اقدامی نیست که تاکنون انجام شده و بزرگترین اقدام همان خارج شدن موضوع جمعیت از دستور کار دولت بوده است. اینکه اخیراً نسبت به مسئله عدم تخصیص یارانه حساس شدیم دلیلش این است که رسانهها نسبت به موضوع جمعیت دغدغهمندتر شدهاند. با توجه به اظهارات و تحقیقات شما، عدد صحیح سطح جانشینی در حال حاضر چند است؟ و سؤال دیگر اینکه اعلام اشتباه سطح جانشینی چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت؟سطح جانشینی اکنون برای ایران 2/54 است. به عبارت بهتر باید به ازای هر زوج 3 فرزند متولد شوند تا ساختار جمعیتی کشورمان مناسب بماند. در این حالت است که بند اول سیاستهای کلی جمعیّت ابلاغی رهبر معظم انقلاب عملیاتی میشود، بندی که در آن تأکید به «ارتقاء پویایی، بالندگی و جوانی جمعیّت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی» شده است.اما در پاسخ به سوال دوم باید بگویم که دولت بر اساس این سطح جانشینی 1/2 برنامهریزی میکند. این در حالی است که اگر بخواهد برای رسیدن به سطح جانشینی 2/54 برنامهریزی کند نیاز به تلاش بیشتر و سیاستهای حمایتی بیشتری است.
یکی از مباحثی که هر زمان درباره جمعیت صحبتی انجام میشود، از سوی مخالفان مورد اشاره قرار میگیرد، شرایط نامطلوب اقتصادی است. بهنظر شما آیا با شرایط اقتصادی موجود میتوانیم به سطح جانشینی دست پیدا کنیم؟ پیشتر نیز اشاره کرده بودید که عامل مهم در موضوع جمعیت سبک زندگی است نه شرایط اقتصادی؛ در اینباره توضیح بفرمایید.میتوانیم با گشتی در جامعه و بررسی آمارهای ازدواج و تولد فرزند در بین اقشار مختلف جامعه به این سوال تاحدود زیادی پاسخ دهیم. در حال حاضر مقولههایی چون ازدواج و فرزندآوری در بین اقشار متوسط و ضعیف به نسبت اقشار با درآمد بالا مشهودتر است. متأسفانه فرزندآوری در ثروتمندان ضعیفتر است؛ بنابراین پول و شرایط اقتصادی مطلوب سبب نشده تا سن ازدواج و فرزندآوری در اقشار ثروتمند بالا برود. این بدیهی است که مقوله اقتصاد بسیار مهم است؛ به همین دلیل باید به دنبال سیاستهای حمایتی و تشویقی باشیم. پیرامون رابطه ساختار جمعیتی و اقتصاد و به طورکلی اقتصاد جمعیت، واقعاً با کمترین امکانات و نیرو که شاید برای برخی حتی باورش سخت باشد، اقدامات بسیار خوبی را آغاز کردیم (از جمله تعامل با اساتید دانشگاه، اقتصاددانان و مدیران اقتصادی برای حل ابهامهای فکری و. ..) که متأسفانه در زمانی که من در سفر بودم، ناگهان با تزویر، عناد و برنامهریزی منظم از آن جلوگیری کردند! و چقدر جلوتر بودیم اگر آن اقدامات ادامه پیدا میکرد.نگاهی به دیگر رفتارهای تحت مدیریت مدیران در کشور نشان میدهد متأسفانه تغییر به سبک زندگی صحیح در دستور کار نیست. بهعنوان نمونه تبلیغات تلویزیون درباره انواع غذاها و پخت و پزها را که مشاهده میکنیم میبینیم که مناسب اکثر اقشار جامعه نیست و این یعنی القای ناتوانی در مدیریت زندگی به افرادی که میتوانند تشکیل زندگی دهند و صاحب فرزند شوند.
از سویی باید توجه کنیم که تا زمانی که آدم مولد نباشد اقتصاد رشد نمیکند. این جمعیت مولد و جوان است که میتواند اقتصاد را مدیریت کرده و بهبود ببخشد، اما اگر ساختار جمعیت به سمت سالمندی برود چه کسی اقتصاد را مدیریت میکند؟ باید این موارد بهصورت علمیو عمیق مورد بررسی قرار بگیرند. همانطور که رهبر معظم انقلاب تأکید دارند، باید به سوالهای مختلف و گرههای ذهنی درباره تأثیر اقتصاد بر جمعیت پاسخ داده شود. اینکه آیا جمعیت سالخورده بشود بهتر است یا جوان باشد؟ جامعه کوچک بهتر است یا بزرگ؟ فرزندآوری محقق شود خوب است یا بد؟این مواردی که مطرح کردم تنها حرف من و دغدغهمندان مسئله جمعیت نیست، بلکه اقتصاددانان مطرح و نوبل گرفته دنیا نیز به این موارد اشاره داشتهاند و نه تنها افزایش جمعیت را عاملی منفی برای اقتصاد نمیدانند بلکه معتقدند ساختار جمعیتی پویا و استاندارد است که میتواند اقتصاد موفقی را رقم بزند. (جدول)
با توجه به این مسائل برای تبدیل شدن موضوع جمعیت به اولویت اول کشور چه کاری باید انجام شود؟متأسفانه تکلیف مسئولیت جمعیت روشن نیست. رهبر معظم انقلاب تاکنون حداقل دو سه مرتبه به وزیر بهداشت و به رئیس سازمان برنامه و بودجه درباره توجه به موضوع جمعیت تذکر و تأکید داشتهاند. در اینباره قرار بود مرداد ماه 98 بسیج جمعیت را با مدیریت وزارت بهداشت راهاندازی کنیم، متأسفانه به دلایلی نشد و اکنون هم که گرفتار کرونا هستیم. با این شرایط باید یک ساختار مشخص در کشور با مدیریت یک مسئول آگاه، علمیو توانمند داشته باشیم که دارای پشتوانه حقوقی محکم باشد، تا در موضوع جمعیت جلوی دستورات و سیاستهای متعارض و متضاد با سیاستهای کلی جمعیت را بگیرد و به وزارت بهداشت و سایر دستگاههای مسئول، تذکر، اجازه و توانمندی دهد تا سیاستهای صحیح و اصلاحی را پیش ببرند. کار این مسئول واحد باید هماهنگی بین بخشی در سطوح مختلف باشد تا بتواند شرایط فرزندآوری و رسیدن به سطح جانشینی را محقق کند.
این ساختار و مسئول باید سیاستهای حاکم بر حوزههای مختلف را اصلاح کند. بهعنوان نمونه در بخش اشتغال باید اولویت با افراد متاهل و دارای فرزند باشد. باید حق عائله مندی افزایش پیدا کند، باید فرزندآوری تبدیل به مد شود. باید به فرزند بهعنوان یک سرمایه نگاه شود، در این حالت است که اولویتها تغییر میکند و بهعنوان نمونه زمانی که برای دریافت تسهیلات اقدام میشود نظام بانکی با اولویت قرار دادن افرادی که صاحب فرزند هستند اقدام به اعطای تسهیلات حمایتی میکند. برای این مسائل باید یک متولی مشخص وجود داشته باشد تا هم پیگیری کند و همپاسخگو باشد.
این در حالی است که مشاهده میکنیم بسیاری از کشورهای توسعه یافته صنعتی دنیا که در حال سالخوردگی و پیری ساختار جمعیت هستند با تغییر رفتار و سیاستها، فرزندآوری را تشویق و تبدیل به مد کردهاند. بهعنوان نمونه وزیر دفاع آلمان صاحب 7 فرزند است و عکسهای خانوادگیاش را نیز منتشر میکند. انتخاب این شخص حساب شده است تا به جامعه فرهنگ و امکان فرزندآوری را القا کنند.
افزودن دیدگاه جدید