اختلال عشقی
یک نت ـ اگر دختروپسری همدیگر را دوست داشته باشند چکار باید کنند؟با نظر مي رسد كه اين علاقه و دوستي با هدف ازدواج صورت مي گيرد، چون در غير اين صورت مسايل و مشكلاتي كه در ذيل خواهد آمد، چندين برابر خواهد شد.اگر هدف از دوستي و علاقه اقدام براي ازدواج باشد، بايد به چند نكته و آسيب هاي مسئله پيش رو توجه داشته باشيد:1- عشق از مفاهيم بسيار پيچيده است و از نظر روانشناسي چندان امر مثبتي قلمداد نميشود. آنچه که به ترويج و تشديد اين مسئله هزار تو دامن ميزند ، تعريف و تمجيدها بيحساب و کتابي است که از مفهوم عشق در سريالها، فيلمها، رمانها، ترانهها، شعرها، حکايتهاي تاريخي و... مي شود و انگيزه ها و مجرك هاي جنسي نيز آن را تشديد مي كند. انگيزه هاي دروني و عاطفي نيز به آن دامن مي زند . اين مسئله باعث گشته ماهيت واقعي عشق در پس پرده خيالپردازيها مغفول بماند. بسياري از دختران و پسران در وادي جانکاه آن گرفتار آيند.2- اصل علاقمندي و عشق، نه يک اصل ماورايي و رمانتيک، بلکه ناشي از يک اصل بسيار ساده روانشناختي است. اين اصل ساده ، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتي دو نفر براي مدتي در مجاورت يکديگر قرار ميگيرند، به تناسب و توافق ويژگيهاي شخصيتي طرفين و همچنين شرايط فيزيولوژيک آن دو ، به هم علاقمند مي گردند. صرف علاقمند شدن نشانگر وقوع هيچ حادثه و رويداد خاصي نيست . به هيچ عنوان نمي توان بر روي آن حساب باز کرد. به عبارتي روانشناسانه تر ماهيت عشق بسيار پيچيده است . اگر باعث کاهش عملکرد قابل توجهي در فرد گردد ، رنگ و بوي اختلال نيز به خود ميگيرد. در برخي علاقههاي افراطي که فرد را براي مدت طولاني از روند زندگي روزمرهاش جدا ميگردد، رگههايي از افسردگي، اضطراب بالا و همچنين رفتار و افکار وسواسي و... مشاهده ميشود.چون فرد معناي خاصي در زندگياش احساس نميکند و به نوعي دلمردگي دچار گشته ، به معناي جديدي در زندگياش به نام معشوق روي ميآورد و يا براي رهايي از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهي (که در اکثر موارد در جنس مخالف جستجو ميکند) ميگردد، يا مانند يک فرد وسواسي براي کاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به ديدار معشوقي که به صورت کاذب و موقتي اضطرابش را پايين ميآورد بشتابد، پس در حقيقت اين گونه عشقها از حالت سلامت که حاصل معرفت است ،جدا گشته و به صورت مرضي (افسردگي، اضطراب، وسواس و...) در ميآيد . انگيزههاي ناهشيار جنسي سهم به سزايي در تداوم اين گونه علايق دارد.بنابراين صرف دوست داشتن و علاقه يک طرفه هيچ دردي را دوا نميکند. آنچه که در اسلام و روانشناسي به عنوان يک اصل مهم، مورد تأکيد قرار گرفته، پيشگيري از علاقه فوق العاده (عشق) يک طرفه است، يا حتي عشق دو طرفه اي که بر مباني عقلي و شناختاري استوار نيست.3- احتمال يک طرفه بودن اين عشق کم نيست. اصرار بر عشق يک طرفه نيز چيزي جز خودکشي رواني محسوب نميگردد، البته اگر عشق دو طرفه هم باشد، در اصل ماجرا تفاوت چنداني نخواهد بود.4- عشق و علاقه حتي اگر دو طرفه باشد، مبنا و پايه محكمي براي ازدواج در آينده نيست؛ زيرا عشق و علاقه ها، انسان را از تصميم گيري صحيح و منطقي دور مي سازد. بسياري از واقعيت ها را كه بايد در نظر گرفته شوند، ناديده مي گيرند. سعي در توجيه رفتارها و عملكردهاي معشوق خود دارند و ...، همه اين مسايل زماني روشن مي شود كه واقعيت هاي زندگي پس از ازدواج خود را نماين مي سازد.5ـ اگر عشقتان يک طرفه باشد و در صدد دو طرفه کردن آن برآييد (يعني علاقه خود را علني نماييد) به نوعي در حق آن دختر جفا کردهايد، چرا که دختري را که احتمالاً مشغول به امور زندگي ميباشد، ناخواسته وارد يک جريان عشقي کردهايد. دختر معصوم که روحش از همه جا بيخبر است، در اوج فعاليتهاي تحصيلي به وادي پر مشغله و جانکاه عشق و تعلقات عاطفي و رواني در مي غلتد.ترديدي نيست که اين اقدام غير متعهدانه شما تبعاتي براي ايشان در پي دارد. تبعاتي مانند انتظار فرسايشي چند ساله، وابستگي هاي عاطفي و خارج کردن وي از مسير سلامت رواني، ارمغان عشق عجيب شما به ايشان تلقي مي گردد.از راه به در کردن هر انساني (هرچند به نظر شما مثبت ازريابي گردد) عواقب ناخوشايندي به همراه خواهد داشت. چرا بايد يک نفر ديگر تاوان ناآرامي دروني مرا بپردازد؟6ـ از آن جا که اين گونه مسائل شما را خواسته يا ناخواسته وارد برخي از خطوط قرمز الهي و عرفي خواهد کرد، توصيه مي کنم تجديد ديدارهاي بي ثمري را که بهترين سال هاي عمر شما به هدر مي دهد، با همتي بالاتر به صفر برسانيد. از نظر ما روانشناسان کليدي ترين راه براي زندگي سالم و بي دغدغه ،ترک هر گونه وابستگي افراطي( حتي به پدر و مادر و فرزند و...) مي باشد.7ـ وابستگي شما به غير خدا حتي اندازه يک سر سوزن چيزي جز تشديد حالت افسردهوار در شما ندارد . عظمت وجودي خود را بالاتر از آن بدانيد که در برابر يک خلق ناچيز (مثل دختر) خرج نماييد و به عشق خود برچسبهاي مثبت و دل خوشنما نچسبانيد.8ـ همان طور که اصل مجاورت باعث ايجاد و تشديد علايق افراطي ميگردد، اصل عدم مجاورت و به صفر رسانيدن ديدارها (هرچند در ابتدا بسيار سخت به نظر آيد) بهترين راه درمان عشق ميباشد، پس توصيه ميشود در حد امکان براي بازيابي عملکرد سابق ديدارها را به صفر برسانيد.9- اين احتمال وجود دارد که در کوتاه مدت يا ميان مدت در صدد بر آييد که به نحوي ايشان را ترغيب به ازدواج با خود نماييد. در درجه اول توصيه ما ( با توجه به نکات بالا) عدم ورود بي واسطه شما به اين عرصه مشكل زا مي باشد. در صورت اصرار شما بر اين امر، گزينه پادرمياني ديگران براي رايزني و کشف نظر ايشان است. اين مسئله نيز بر خلاف ظاهر ساده اش بسيار هزينه بر است . در خيلي موارد درست از آب در نمي آيد و چه بسا به ضرر شما تمام خواهد شد. متأسفانه راهکارهاي ديگر نيز به همين ميزان آسيب زا است. در زمينه ورود مستقيم شما(از طريق صحبت رو در رو ،نامه، تلفن،پيامک، ايميل و ....) به اين وادي پر آسيب بايد گفت: ابراز درونيات خود و اطلاع داشتن يا نداشتن ايشان از عاشقپيشگي شما اگر چه به ظاهر يک مشکل شما را حل ميکند ، ولي ده ها مشکل جديد براي شما و ايشان فراهم ميآورد. مشکلاتي مثل:أ ـ ناکامي بيشتر به خاطر بر ملا شدن يک طرفه بودن عشق؛ب ـ درگير کردن بيمورد ايشان با اين موضوع عشقي و خارج کردن ايشان از روال طبيعي زندگي خود؛پ ـ تشديد رابطهاي نفسگير که فرجامش به هيچ وجه مشخص نيست؛ت ـ کاهش شديد عملکرد طرفين به خاطر تشديد عشق؛ث ـ عوارض بسيار منفي ناشي از احتمال بالاي منجر نشدن اين عشق به ازدواج به احتمال 90/0 (که خود توضيح مفصل ميطلبد)ج ـ ناديده گرفته شدن ديگر ملاک هاي ضروري براي زندگي پايدار در صورت ازدواج و دهها مشكل ديگر.هشدارهاي تلخ و شکننده که شايد به ذايقه شما به هيچ وجه خوش نيايد، به هيچ وجه نافي ازدواج شما با ايشان نمي باشد، بلکه بيانگر اين است براي موفقيت در اين نوع ازدواج هاي پر دامنه بازسازي شخصيتي، اصلاح رفتارهاي آسيب زا و ترميم خلاهاي عاطفي و رعايت نکات بالا ضروري به نظر مي رسد.تكميل پاسخ:روابط دختر و پسر پيش از ازدواج،داراي آفت ها و آسيب هاي رواني و اجتماعي جبران ناپذيري است. از جمله؛1-فقدان شناخت درست و واقع بينانه:معمولا ادعا مي شود اين گونه روابط و دوستي ها به انگيزه ازدواج شكل مي گيرد ، ولي با كمي دقت فهميده مي شود،روح حاكم بر اين دوستي ها عشق ورزي كور است ، نه خرد ورزي. اين نوع انتخاب كه در فضايي آكنده از احساسات و عواطف انجام مي گيرد، به دليل عدم شناخت عميق و واقع بينانه، زندگي مشترك را تلخ و آينده را تيره و تار مي سازد.2-ايجاد جو بدبيني:دختر و پسر نسبت به هم پس از ازدواج اعتماد نداشته و احتمال وجود رابطه اي ديگر را مي دهند.3-افت تحصيلي يا ركود علمي:به علت تمركز و توجه صرف به ديدارها و ملاقات حضوري و تلفني مانع بزرگي براي رشد و ترقي علمي ايجاد مي شود.4-عدم استقبال از تشكيل خانواده:اين گونه روابط و دوستي ها معمولِِا به انگيزه تفنن و سر گرمي شكل مي گيرد . در خلال آن از خود باوري و زود باوري دختران سوء استفاده مي شود. حس تنوع طلبي انسان از يك طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف ديگر باعث مي شود برخي سراغ ازدواج و تشكيل خانواده نروند.5-اضطراب،تشويش و احساس نگراني:در دوستي هاي موجود بين دختران و پسران به علت مقاومت خانواده و جامعه در برابر اين مسئله، اين گونه دوستي ها با مخاطرات رواني گوناگون از جمله اضطراب و تشويش همراه است. وجود افكار ديگري چون احساس گناه و نگراني از تهديداتي كه توسط پسر براي فاش كردن روابطش با دختر صورت مي گيرد ، تعارض دروني و اضطراب مستمر را به دنبال دارد.6-محروميت از ازدواج پاك:دختراني كه در پي اين روابط هستند ، معمولآ به جرم آلودگي به اين روابط ،شرايط ازدواج پاك را از دست مي دهند. البته اين گونه روابط ناسالم حتي در ازدواج پسران نيز تاخير ايجاد مي كند.بنابراين ارتباط دختر و پسر پيش از ازدواج و به قصد ازدواج با توجه به آسيب هاي آن درست نيست و عواقب ناگواري خواهد داشت./پاسخگو
افزودن دیدگاه جدید