رفتن به محتوای اصلی

بخاطر دوست پسر داشتن شوهرم طلاقم داد

تاریخ انتشار:
یک نت ـ سه سال پيش نامزد کردم قضيه اينطور بود ک بنده حدود يک سالي تو گناه بودم و با چند نفر پسردوست بودم و منجر ب کارغيراخلاقي بود .خدا ميدونه ک توبه کردم و ازخدا خواستم ي زندگي جديد جلو راهم بزاره
بخاطر دوست پسر داشتن شوهرم طلاقم داد

یک نت ـ بنده سه سال پيش نامزد کردم قضيه اينطور بود ک بنده حدود يک سالي تو گناه بودم و باچند نفر پسردوست بودم و منجر ب کارغيراخلاقي بود .خدا ميدونه ک توبه کردم و ازخداخواستم ي زندگي جديد جلوراهم بزاره و اينطورم شد من بعد از توبه چندماه نشد ک خاستگاري برام اومد و همکلاس دانشگاهم بود و خبرداشت ک من با يکي از پسراي کلاس دوست بودم حتي رفته بود باهاش صحبت کرده بود که اگه ديگه بينتون چيزي نيست ميخوام برم خاستگاري دخترخانم .

ميدونم بزرگترين اشتباهم و اولين اشتباهم اين بود ک ب اين اقا ک ازگذشته من خبرداشت جواب مثبت دادم دلايلي داشت چون قبول کرده بود گذشته من رو ..منم بهش علاقه مندشدم

بصورت رسمي سنتي عقد کرديم و بعد عقد شرط گذاشت از دوستان دانشگاه کسي از ازدواج ما خبردارنشن..و من قبول کردم.

البته گفتم اگه برات ننگ بود که خبرداربشن من زنت شدم چرا اصلا اومدي سراغ من ک ايشون گفتن رفيقام پشت تو بد گفتن پيش من حالا بدونن من اومدم توروگرفتم بدميشه ...درحالي ک بچهاي کلاس متوجه عقدمنو نامزدم شده بودن و تبريک ميگفتن

نامزدم انکار ميکرد و من تاييد يه ماهي از عقد نگذشته بود که ايشون رفتاراش تغير کرده بود اون همه قول و قرار و عشق و محبت ک بهم قول داده بود خبري نبود وفقط سردي بود بين ما .همين باعث ناراحتي من ميشد چندباري باهاش صحبت کردم دليل رفتاراشوبگه اما يا جواب نميداد يا ميگفت بعدا صحبت ميکنيم خانواده اش و اطرافيانش متوجه شده بودن و به من ميگفتن که نامزدم بهشون گفته از پس زندگي برنميام يا زود زن گرفتم يا هزارجوربهونه ديگه اينارو اطرافيانش ب من ميگفتن و خودش با من صحبت نميکرد.

رابطه ي ماخيلي سردترشده بود همه متوجه شده بودن اما اجازه نميداد ب خانوادم بگم و با منم اصلا صحبت نميکرد ميگفن فقط بهش فرصت بدم يا درس و امتخان رو بهانه ميکرد .

ي روز پدرش گف شما بچتون مريض پسرم ميترسه مشکل داشته باشين درحالي ک بچه خواهرم فقط سه سالش بود و نميتونست هنوز حرف بزنه ..تااينکه ي روز بلاخره نامزدم گف ک عقيمه و مريض اما دروغ ميگف عين اون همه بهانه که اورد ب اطرافيانش گف ک بگوش من برسه و منو از سرخودش وا کنه .

ميدونست بهش علاقه دارم گف برو ب خانوادع بگو ک منو نميخواي بهش گفتم من توروميخوام نميخوام زندگيم خراب بشه گف باشه بدون اجازه پدرمادرت ک بفهمن بيا مهرتو ببخش طلاقت بدم اما من اينکارو نکزدم .وقتي باهاش خيلي صحبت کردم قضيه منو دوست پسرسابقمو گفت ک نميتونه بگذره ازش و هرشب کابوس ميبينه منم بخاطراينکه ارومش کنم فک کردم کار درستي ميکتم براش يخورده از رابطم با دوس پسرم رو بهش گفتم .

بهش اعتماد کردم شوهرم بود اما اون پيام هارو رفت نشون خانواده خودش و خانواده من داد و ابروي منو برد و باعث شد طلاق بگيريم .

پدرش ميگفت اسم مهريه بياريد از ما شکايت ميکنن که دخترتون فلان کاربوده..

بعداز اون قضيه من ديگه خاستکاري هم نداشتم .اين شکست من کفاره گناهام بوده؟!

مگه من توبه نکردم و ازخدا زندگي خوب نخواستم؟ پس چرا ابروم رفت .حق داشتم اره بايد عذاب گناهمو ميکشيدم .من توبه کردم واقعا نمازمو ميخونم ..اصلا باز من بايد کفاره گناهمو بدم؟

اگه بازفرداروزي من ازدواج کتم دليل طلاقمو چي بگم؟

اگه متوجه بشن باز زندگي من خراب بشه چي؟

گناه کار منم نامزدم چي اون ابرو منو برد .اطرافيان ميدونن اون منو نخواسته ي عالمه طعنه شنيدم .باگذشت سه سال هرشب گريه و التماس خدا و توبه دارم .

امکان داره من ي زندگي خدا بهم بده ک گذشتم باعث خراب شدنش نشه .اگه جواب دادن ب صحبتام تو کانال صلاح نيست اميدوارم اينجا جواب منو بدين

پاسخ:

قطعا دوران بسيار سختي را پشت سر گذاشته ايد. در حال حاضر هم بسياري از ترديدها و سؤالات ذهن شما را آشفته کرده است. در ميان سؤالات متعددتان بخشي از آن به اين بر مي گردد که آيا در آينده اتفاق خوشايندي براي من مي افتد يا نه؟!

و يا اينکه چه زماني قرار است که اين گذشته من تمام شود و باعث اتفاقات آينده نشود؟ واقعيت اين هست که هر کسي ممکن است خطايي کرده باشد و پس از آن توبه هم مي کند. اينکه پشيمان شده ايد امري قابل تحسين است. قطعا برخي اتفاقاتي که براي ما رقم مي خورد، بازتاب و اثراتي از رفتارهاي گذشته ما هست. اما بايد بپذيريد که اشتباه شما نه فقط در گذشته بلکه در جواب مثبت دادن به کسي بوده که از گذشته‌تان خبر داشته است. اساسا اگر با مشورت اقدام به مشاوره مي کرديد، مشاور شما را با ريسک چنين ازدواجي مواجه مي کرد. اما همان گونه که شما به ما اعتماد کرديد، اصلا به دنبال قضاوت شما نيستيم، بلکه مي خواهيم پذيرش واقعيت ها را داشته باشيد و از تصميمات گذشته درس گرفته و انتخاب درستي در آينده داشته باشيد.

در حقيقت نه من و نه شما و نه هيچ شخص ديگري نمي تواند گذشته را تغيير دهد، و چيزي را که نمي توان تغييرش داد، مرور کردنش بي فايده است. قطعا بهترين کار اين است که حسرت گذشته را نخوريد. اينکه چنين شخصي با شما ازدواج کرده در حالي که از گذشته‌تان باخبر بوده و بعد از آن قصد مخفي کردن داشته و بعد از آن با نيرنگ سوء  استفاده کرده و شانه خالي کرده، جدا شدنتان از اين شخص را بايد به فال نيک بگيريد. زيرا ادامه دادن با چنين شخصي در حالي که فرزنددار مي شديد،به مراتب مي توانست آسيب هاي بيشتري را برايتان به همراه داشته باشد. البته سؤال شما ابهاماتي همچون سن، ميزان تحصيلات، وضعيت روحي  و ميزان فعاليت فعلي‌تان، ميزان رابطه با شخص مورد نظر و ... را دارد. اما بدانيد که شما هنوز امکان خوشبختي را داريد. فقط کافي است حسرت گذشته را نخوريد و آن را مرور نکنيد و همچنين از رکود برنامه اي و مهارتي خارج شويد. سعي کنيد برنامه ريزي بانشاطي داشته باشيد و به مهارت آموزي بپردازيد. خود را با نشاط و خلاق نشان دهيد که ديگران شما را سالم و بانشاط و باروحيه قضاوت کنند. هر چند به صورت کلي نبايد قضاوت هاي ديگران برايتان مهم و براي حال خودتان زندگي را ادامه دهيد. به علائق خود احترام گذاشته و ضمن قرار دادن ورزش و کارهاي هنري در برنامه تان، تعامل با دوستان همجنس و مشارکت در گروههاي سالم مذهبي خلاق را در اولويت قرار دهيد.

نسبت به آينده هم ترسي نداشته باشيد، زيرا هيچ کسي از آينده خبر ندارد و مهم اين هست که الان خود را انسان باروحيه و توانمندي نشان دهيد.

ضمن اينکه اگر خانواده همسر سابق‌تان و يا خود و يا هر شخص ديگري شما را تهديد کرد و يا مورد سرزنش قرار داد، آنها را تهديد به شکايت و پيگيري قانوني کنيد و حتي در صورت مزاحمت، اقدام به شکايت قانوني و پيگيري کنيد.همچنين اگر امکان تغيير موقعيت زندگي به همراه خانواده را داريد، اين کار را هم انجام دهيد.

ضمن اينکه با اميدواري به آينده و رعايت نکات فوق، اگر امکان ازدواج برايتان پيش آمد جريان طلاق را به شکل واقعي و در اين قالب که همسر من و خانواده اش، ثبات شخصيت نداشتند و کنترل هيجانات نداشتند، عنوان کنيد. زيرا در حقيقت هم  همسر شما با نيرنگ و در حالي که واقعيت را مي دانست با شما ازدواج کرد و همچنين با سوء استفاده از احساسات و سادگي شما، ريز اتفاقات گذشته را کشف و مورد سوء استفاده قرار داد. در حقيقت قرار نيست شما همه آنچه در گذشته برايتان رقم خورده را بيان کنيد.

پس نکته مهم در حال حاضر، پذيرش واقعيت است. به اين معنا که اين اتفاق رخ داده است و شما قدرت برگشت به گذشته و تغيير را نداريد. اما قدرت اين را داريد که تغيير در شرايط کنوني‌تان را به وجو بياوريد. در حقيقت شما در يک دو راهي قرار داريد، که از يک طرف در گذشته بمانيد و خود را مقصر بدانيد و در اين موضوع خود را در يک بن بست بدانيد. اين حالت پيامدش همين احساسات کنوني‌تان و افکاري نااميدکننده و ... است. اما راه ديگر اين است که گذشته را تمام شده بدانيد و ضمن توبه کردن تصميمات جديدي براي زندگي بگيريد و از گذشته درس بگيريد. به نظر مي رسد منطقي اين باشد که از احساسي عمل کردن اجتناب کرده و ضمن حفظ خونسردي، به خود فرصت دهيد تا خوبي‌هايتان را به رخ زمانه بکشيد. به هر حال اينکه شما احساس ندامت مي کنيد از عملي که انجام داده ايد، مي تواند نشان? مثبتي براي تغيير باشد. اما بايد بدانيد آن چه که ندامت شما را تبديل به يک فرصت مي کند، اقدام و حرکت شما براي تغيير است. احساس گناه اگر چه به معناي بيداري وجدان و نفس سرزنشگر انسان و مطلوب است، اما احساس افراطي به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وسوسه هاي شيطاني است.

. سعي کنيد افکار منفي را از خود دور کنيد و آنها را با افکار صحيح جايگزين کنيد؛ به خوبي هاي خود و نقاط مثبت خود بيشتر فکر کرده و از سرزنش و توبيخ خود اجتناب کنيد. از همين رو بايد افکار تحقير کننده را از خود دور کنيد.

. برنامه ريزي منظم براي زندگي؛ براي زندگي خود برنامه ريزي جامعي داشته باشيد، که در برگيرنده ساعاتي براي تحصيل يا اشتغال، کارهاي شخصي، تفريحات سالم، عبادت، استراحت و غيره باشد. برنامه تان را بر روي برگه نوشته و آن را به دقت مورد اجرا قرار دهيد و به هر گونه پيشرفت و موفقيت خود پاداش دهيد. پس ورزش، برنامه هاي تفريحي، مشارکت هاي اجتماعي و ... را در دستور کارتان قرار دهيد.

. داشتن سرگرمي؛ سرگرمي هاي علمي و هنري داشته باشيد و ساعاتي از روز را به کارهاي مورد علاقه خود سپري کنيد.

. شرکت در جمع و مباحث جمعي؛ سعي کنيد بيشتر در جمع باشيد. البته جمعي که شما را تاييد کند نه اينکه طرد يا تحقير کند.

. تقويت ايمان و انجام عبادات: عامل زيربنايي احساس و رفتار انسان ايمان به خداست. با ايمان به خداست که مي توان سخت ترين کارها را انجام داد و از آن لذت برد. بنابراين راهکار لذت بردن از زندگي تقويت ايمان است. اين افکار مزاحمي که من ديگر نبايد عملي انجام دهم، چون گناه کرده ام، سبب بيشتر شدن گرفتاري هاي شما مي شود. اساسا برگشت به راه صحيح يکي از راه هايش همين تقويت ايمان و اعمال عبادي است.

. سعي کنيد دوستاني خوب و مومن براي خود انتخاب کنيد و ارتباطتان را با اين دوستان بيشتر کنيد.

. سر و ساماني به زندگي خود و همسرتان دهيد؛ ضمن ريشه يابي مشکلات، ابتدا سعي بر حل مشکلات داشته باشيد و در ادامه هم از مشاور حضوري کمک بگيريد.

همچنين بايد به دوست‌تان پيشنهاد مشاوره را بدهيد. مشاوره اي که در وهل? اول بهتر است حضوري باشد و اگر تحت هر شرايطي امکان چنين مشاوره اي نيست. لااقل به صورت تلفني و با شماره گيري 09640 باشد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا