تو دانشگاه یه دختر به همسرم ابراز علاقه کرده
یک نت ـ يه خانمی 19 ساله هستم ک ازروي کنجاوي زياد خواستم وارد گذشته ي همسرم شم ک با اصرارهاي زيادم خواستم بدونم ک ايشون درگذشته کسي رادوس داشته يانه ک ايشون گفتن تودانشگاه ي دختري بهشون خيلي ابرازعلاقه ميکرده وحتي نامزدم گفتن ک عکس هاش بهت نشون ميدم من ازاون ب بعدقلبم شکست خيلي ضربه روحي خوردم واعتمادم راکاملا ب همسرم ازدست دادم ماهنوزنامزديم و4ماهه عقدکرديم من همش دلم ميخوادگوشيشوبگردم وحس ميکنم باهم درارتباطن چون دختره شماره ي همسرمو داشته خيلي عذاب ميکشم واينکه همسرمودوس دارم نميدونم بايدچيکارکنم خيلي بهش گيرميدم اصلادوس ندارم ببينم توگوشيه وايناخودشم فهميده دليل رفتارام چيه من بايدچيکارکنم آياب زندگيم ادامه بدم وچجورادامه بدم؟؟؟توراخدازود جوابما بدين
پاسخ:
با سلام و احترام؛شرایط سخت و شکننده ای را تجربه می کنید؛ شرایطی که مملو از تردید، ترس، شک و دودلی است. هر چند سؤال شما در مورد ادامه دادنتان به زندگی و یا جدایی است، اما با توجه به شرح حالی که داده اید، بایستی زوایای مختلف زندگی مشترکتان ارزیابی شود. از همین رو ضمن لزوم مراجعه حضوری به مشاور، شایسته است به نکات زیر دقت فرمایید:
در وهلۀ اول باید توجه داشته باشید که هر چند همسر شما در گذشته خطایی را مرتکب شده، اما سبب آشکارشدن این موضوع خودتان بوده اید؛ در واقع شما با اصرارهای غیر طبیعی و وسواس گونه قصد برملا شدن گذشته همسرتان را داشته اید. البته در این مسیر اشتباهی هم از طرف همسرتان به وجود آمده و آن این است که حتی با وجود اتفاقات گذشته، نباید موضوع را برای شما شرح می داده است. ضمن اینکه نشان دادن عکسهای مربوط به دوست دوران قبل از ازدواج بر خطا بودن اشتباه از طرف همسرتان افزوده است. در واقع این اطمینان خواهی شما نسبت به گذشتۀ همسرتان چه دلیلی می تواند داشته باشد. آیا در حالت طبیعی انسان می بایست این سطح از اطمینان خواهی را دنبال کند؟ در حقیقت این امر هم یکی دیگر از نشانه های وسواس است. ضمن اینکه درگیری شدید ذهنی شما پس از کشف گذشتۀ زندگی همسرتان، خود می تواند دلیلی بر حساسیت های فکری شما و به اصطلاح علمی(در صورت وجود نشانه های دیگر) نشان از وسواس فکری داشته باشد. از همین رو لازم است پیش از هر گونه تصمیم گیری نسبت به آینده زندگیتان، به مشاور مراجعه نمایید.
ما نمی توانیم به شما بگوییم به زندگی ادامه دهید و یا ترک این زندگی کرده و تصمیم به جدایی بگیرید. بلکه می توانیم توجه شما را به این موضوع جلب نماییم که زندگی را نمی توان به راحتی به پایان رساند. هر کسی ممکن است گذشته ای داشته باشد که در آن کارهای خوب و خطا بوده است.
اما آیا به خاطر گذشتۀ افراد می توان حال و آینده را خراب کرد. ضمن اینکه اگر شما با همسرتان ازدواج کرده اید، لابد ویژگی های مثبتی را در او دیده اید که تن به این ازدواج داده اید. پس اگر ویژگی های مثبت همسرتان به قدری هست که بتوانید در کنار او خوشبخت شوید و می توانید با این موضوع کنار بیایید که در گذشته خطایی کرده است، بهتر است عجولانه تصمیم به جدایی نگیرید. باید متناسب با پشیمان بودن همسرتان نسبت به گذشته و رفتار فعلیِ او و قصد او برای سلامت در زندگی، تصمیم گیری کنید. بررسی کنید که الان رفتارش با شما چگونه است، آیا الان حریمها را حفظ می کند؟ پس شما در دو راهی بخشیدن و فراموش کردن گذشته و همچنین نبخشیدن و ثبت ذهنی گذشتۀ همسرتان قرار گرفته اید. لازم است واقع بینانه و با درنظر گرفتن مزایا و معایب ماندن برای زندگی و جدایی تصمیم گیری کنید.- اگر در زندگی هر کسی سهم خودش را در اشتباه بپذیرد، آن وقت راحتتر می تواند با شرایط کنار بیایید.
همسر شما در شرایطی قرار دارد که به اصرار و کنجکاوی شما مجبور به گفتن گذشته اش شده است. این در حالی است که هر کسی که خطایی کرده باشد آن خطا را باید به عنوان رازی بین خدا و خودش قرار دهد. ضمن اینکه خداوند بخشنده و مهربان و توبه پذیر است. اگر کسی از کردۀ خویش پشیمان باشد و رفتار ناپسند گذشته اش را تکرار نکند و درصدد جبران گذشته اش باشد، مورد مغفرت الهی قرار خواهد گرفت. لازم است به این نکته هم توجه داشته باشید که هر کسی ممکن است در گذشتۀ خویش خطایی (در قالبهای مختلف) انجام داده باشد. آیا خود شما در زندگی خطایی نداشته اید؟ اما اگر کسی واقعا به زندگی برگشته باشد و این را شما از کیفیت زندگیاش متوجه شوید، می توان امیدوار به زندگی با او بود.- به هر حال اگر توانستید با خود کنار بیایید که باید با همسرتان زندگی را ادامه دهید، لازم است دست از کنجکاوی و ورق زدن گذشته بردارید. همچنین لازم است مثبت اندیش باشید و ویژگی های مثبت همسرتان را لیست کنید و آنها را مرور کنید. در متن سؤال اشاره کرده اید که هنوز فکر می کنید همسرتان در
حال ارتباط با آن دختر است. آیا شواهدی برای ادامۀ این فکرتان دارید؟ تا زمانی که این فکر در ذهن شما هست، این نوع تفکر شما را از ایجاد رابطۀ صحیح و صمیمانه با همسرتان منع میکند، کاهش صمیمیت باعث ایجاد سردی بیشتر بین شما و ایشان می شود و این سردی به فکر شما دربارۀ خیانت دامن می زند و آن را شدیدتر می کند. پس با اصلاح این فکر این زنجیرۀ ویران کنندۀ زندگی را قطع کنید. در نتیجه اگر او ادعا می کند که دیگر در ارتباط با آن شخص نیست، حرف او را بپذیرید و روابط خود را با همسرتان بهبود ببخشید. در صورتی که وی از کار خود پشیمان است فرصت را از وی سلب نکنید و ذهن خود را درگیر گذشته نکنید. بواسطه گذشته، حال و آینده خود را خراب نکنید. تمرکز خود را به نقاط قوت همسر و جلوگیری از نقاط آسیب کنید. به یاد داشته باشید که نبخشیدن وی باعث رنج و آزار خود شما می شود.در نهایت باز هم تکرار می شود، با توجه به سوابق پرسشهایتان و همچنین نشانههایی که در سؤال به آنها اشاره کردید، لازم است پیگیر حساسیتهای شدید فکریتان (وسواس فکری) از طریق مشاور حضوری بوده و یا لااقل مشکلتان را با کارشناسان مشاور مرکز ملی به صورت تلفنی مطرح کنید.
افزودن دیدگاه جدید