رابطه من و نامزدم سرد شده
یک نت ـ دوره نامزدي و سردشدن زندگي / رابطه من و نامزدم سرد شده ابتدا خيلي شيرين بود ولي مثل خواب بود به نظرم باهم تفاهم نداريم و براي هم ساخته نشديم به يكي از اقوام علاقه زيادي دارم به نظرم من و او براي هم ساخته شده ايم تمايل دارم از همسرم طلاق بگيرم و با او ازدواج كنم واقعا بين سردرگم و سرگردانم كه كدام راه را انتخاب كنم ممنون ميشم راهنمايي ام كنيد؟
پاسخ:با سلام و احترام
پاسخ شما را در قالب نكات كليدي زير بيان مي كنيم:
الف) در كتاب درمان تعهد و پذيرش با عشق ميخوانيم
عاشق شدن آسان است. هر کسی میتواند عاشق شود. اين كار مانند خوردن غذای دلخواه و يا تماشای فیلمي لذتبخش و بينظیر هیچ زحمتي ندارد. عاشق ماندن كار سختي است، سالهاي متمادي ذهن ما پر شده است با افسانههايي بي معني كه در آنها شاهزاده با همسرش خوش و خرم زندگي ميكردند. فیلمهای هالیوودی، كتابها، رمانها و سريالهاي رمانيتك تلويزيوني آن خيالات را در مغزمان تثبيت كردند. پيوسته زندگي واقعي خودمان را با آن روياها و افسانهها تطبيق ميدهيم و هميشه از زندگي خود ناراضي هستيم و گويي هميشه چيزي كم داريم. به دو افسانه ماندگار در ذهنها دقت كنيد:
1- همسره ايده ال: همسر خيالي و ايده ال و شريك روياها در جايي دورتر وجود دارد. او هم منتظر است تا پيدايش كنيد و زندگي در خوشي و اوج را تجربه كنيد اين موضوع ذهني همان قدر واقعي است كه بابانوئل واقعي است. واقعيت اين است كه چيزي به نام همسر ايدهآل و مطابق آن افسانهها اصلا وجود ندارد. بله خيلي سخت است از شر اين تفكرات و خيالات افسانه اي رها شويم. سخت است همسرمان را با شاهزاه ان افسانه ها يا ديگران مقايسه نكنيم و مرغ همسايه را غاز نپنداريم. سخت است كه دست روي عيبها و ضعفهاي همسر نگذاريم و يا پيوسته فكر نكنيم كه كاش ميشد او را طبق دلخواه خودمان تغييرش ميداديم.
2- عشق بايد آسان باشد: تناسب و تشابه زن و شوهر اختلافات را كمتر ميكند. ولي الزاما ظاهر افرادي كه بيرون ميبينيم با صفات عميق و لايههاي پنهان شخصيتشان كه از ديد ما مخفي است يكي نيست. اصولا رابطه خيلي هم آسان نيست و نياز به مذاكره، گفتگو رابطه حسنه و سازگاري و مصالحه و پذيرش تفاوتها دارد. اگر ياد بگيريد كه تفاوتهاي همسرتان را «بپذيريد» نه اين كه تحمل كنيد خواهيد ديد سرخوردگي، خشم و عصبانيت شما به رابطه سالم تبديل ميشود.[1]
ب) وقتي ما ماشين و يا وسيلهاي الكترونيك ميخريم ابتدا خيلي نگران هستيم كه كثيف نشود و خش نيفتد و مراقبتهاي وسواس گونه داريم، ولي قرار نيست كه ما تا ابد نگبهان و پاسبان آنها باشيم و آنها بدون استفاده بگذاريم. بله بايد استفاده كنيم لذتش را ببريم و مراقبش هم باشيم و تميزش كنيم. در رابطه زن و شوهر هم مثل بقيه روابط اجتماعي در ابتدا خيلي حساس هستيم و مراقبت وسواس گونه براي حفظش داريم. طبيعي است چنين رابطه اي خشك، بي روح و رسمي است و عميق نيست. 75 در صد تفاهم در روابط زن و شوهر طبيعي است و نبايد انتظار داشت 100درصد تفاهم باشد. يقينا در روابط خودماني انتظارات و مسؤوليت ها بيان ميشود و اين امر سبب اختلاف نظر و بگومگو هم مي شود ولي راه حل فرار نيست يادگيري و هنر گفتگو و حل اختلاف و گذشت و مدارا چاره كار است. از اينجا به بعد است كه با گذشت شناخت عميق تر و عشق ريشه دارتر مي شود. هر چه روزگار مي گذرد و زوج ها بيشتر به اعماق و لايه هاي شخصيت(هيجان، احساس، انديشه و..) همديگر سفر مي كنند عشق شديدتر مي شود. نبايد تصور كنيم كه در شروع زندگي زناشويي اگر در متن روابط و زندگي احساسات كمرنگ شد اين رابطه به درد نمي خورد. رابطه اي كه خيلي تعارفي و رسمي باشد به درد نمي خورد. طبيعي است كه در روابط گاهي از هم ناراحت مي شويم و دلچركين. ولي به جاي اين كه فكر كنيم اين رابطه به درد نميخورد به جاي قهر و گريز بايد زن و شوهر مطالعه و مشورت با افراد باتجربه و مشاوره با مشاور خانواده كنند تا شيوه هاي حل اختلاف را يادبگيرند وگرنه روابط ديگر هم هميشه گل و بلبلي نيست.
ج) توجه به فرد ثالث ذهن شما را اسير كرده است و اجازه نمي دهد كه به راه حلها فكر كنيد. به همين دليل است كه به جاي اين كه به صفات مثبت شوهرتان توجه كنيد چند رفتار و عادت منفي به بزرگ بزرگ كرده ايد و به كل شخصيت او برچسب بد بودن زده ايد. به همين دليل تصور مي كنيد تفاهمي نداريد. رفتارهاي مثبتش را در نظر بگير شخص سوم را از ذهن بيرون كن خواهي ديد كه روز به روز به هم نزديك مي شويد
د) دقت داشته باشيد كه در فرهنگ ما به دختري كه نامزد داشته به چشم دختر باكره معمولا نگاه نمي شود. حتي اگر آن فرد هم با شما مشكلي نداشته باشد اطرافيان نمي توانند تو را راحت بپذيرند. حتي اگر ازدواج هم كنيد بعيد نيست فردا نامزد داشتنت را به رخ بكشيد و نمره منفي بدهد و يا در مشاجرات كه در هر زندگي سخت نگويد كه اگر اخلاقت خوب بود طلاقت نمي داد.
هـ) داستان واقعي شب تار جدايي را بخوانيد
1- راس هريس، درمان پذيرش و تعهد با عشق، ترجمه پيمان دوستي، ص3-4 (اقتباس)
دیدگاهها
من چهارساله ک با یه پسری دوستم
دوماه بود تموم کرده بودیمو دوباره اشتی کردیم ک بهم گفت کمتر بهم پی ام بدیمو کمتر با کارای هم کار داشته باشیم ولی من میدیدم ک دائما انلاینه ولی اصلا توجهی بمن نمیکنه پی ام دادم باهاش جروبحث کردمو گفتم تو ک مودام انلاینی چرا لصلا باهام ح نمیزنی بهم توجه نمیکنی اونم بهم بشتفت دست از سرم بردار کلی گرفتاری دارم مغازم دارم ورشکست میشم کلی چک دارم دیگه نمیکشم نمیخوام باهات باشم حوصله رابطه ندارم من ازش زمان خواستم ک بعدا باهاش ح بزنم ولی واقعا نمیدونم چیکارکنم خواهش میکنم کمکم کنین . خیلی سخته بعد چهارسالو کلی خاطره اینجوری حرفارو بشنوی ازطرفی نمیخوام اویزونش بشم ولی واقعا جدام نمیتونم بشم موندم چیکارکنم
افزودن دیدگاه جدید