با پسری رابطه تلفنی داشتم
یک نت ـ بمدت3ماه با پسري رابطه تلفنی داشتم.همکلاسي بوديم.2سال دردانشگاه شناخت داشتم.ايشون توسط يکي از دوستانشون که واسطه ما بود با من ارتباط برقرار کردند.کار ما به خواستگاري پيش کشيد.ولي ايشون تا منو به خانواده معرفي کردند ومنو ديدند مادرشون گفتند که ما بهم نميخوريم.از نظر سطح اقتصادي.درصورتي که من به خانواده مطرح کرده بودم.وکم کم ايشون رابطه رو قطع کردند.ما همو دوست داشتيم.حالا سوال من اينه من هنوز بهشون فکر ميکنم.همش ميگم بخودم نميتونم به هيچ کسي اعتماد کنم و قصد ازدواج با هيچ کسي رو ندارم.ايشون که خيلي متدين بودن حتي يک جلسه هم نيومدن باخانواده من صحبت کنند.ديگه به کسي اعتماد ندارم دلم خيلي شکسته شده.راهنمايم کنيد
پاسخ:
اینکه از چنین شرایطی ناراحت و رنجیده خاطر باشید قابل درک است. طبیعی است که شما این انتظار را داشته باشید که فرد مقابل بعد از قول و قرار و...پیگیری جدی تری از خود نشان می دادند. ممکن است ایشان فردی تحت نفوذ مادر بوده و قدرت نه گفتن در مقابل مادر را نداشته که اگر اینگونه باشد، طبیعتا بعد از ازدواج نیز تحت کنترل مادرشان قرار می گرفتند و...قطع نظر از اینکه علت ماجرا چه بوده، لازم است از نگاه احساسی به موضوع اجتناب کنید و به دیگر فرصتهای پیش رو برای ازدواج بیندیشید. توقف در گذشته کمکی به حل مسئله نمی کند و تنها باعث آشفتگی و تشویش روانی و ذهنی شما می شود.
توجه داشته باشید که طبیعت اینگونه روابط ریسک است، بنابراین باید به این اتفاق به دید یک تجربه نگاه کنید، ضمن اینکه ماهیت خواستگاری نیز اقتضا می کند که در پاره ای موراد علی رغم تمایل طرفین یا یکی از انها ازدواج رقم نخورد.
همچنین لازم است از تعمیم این ماجرا به مابقی مردان و خواستگاران خودداری کنید. هر چند ایشان مذهبی بوده اما مذهبی بودن به معنای این نیست که فرد عیب و ایرادی نداشته باشد. ممکن است فردی غیر مذهبی باشد اما در برخی ویژگیها از فرد مذهبی بالاتر باشد. ممکن است خواستگاران بعدی شما عزم جدی تری برای ازدواج با شما داشته باشند، چه مذهبی باشند چه خیر.
بنابراین اجازه ندهید نگاه احساسی بر سرنوشت شما سایه بیاندازد.
افزودن دیدگاه جدید