شیعه در چه زمانی پدیدار شده است ؟
یک نت ـ سوال من این است که در زمان حیات پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه واله وسلم ) همه تابع یک دین و آیین بودند چطور شد که بعد از رحلت شعیه پیدا شده است آیا در قران کریم هم به این مذهب اشاره شده است. تاریج بوجود امدن شیعه در چه زمانی است و این مذهب چه زمانی بوجود امده است و موسس این مذهب چه کسی است.
در مورد پیدایش تاریخى شیعه و ظهور آن نظریات گوناگونى از سوى مورّخان ارائه شده است.[1] شیعه امامیه معتقد است که بذر اولیّه تشیع را خداوند در قرآن کریم نشانده و پیامبر اکرم(ص) در طول دوران رسالتش آنرا آبیارى کرده است.[2] بنابراین شجره طیبه تشیع در زمان حضور نبىّ گرامى اسلام(ص) به ثمر نشسته و به همین جهت عدّهاى در زمان پیامبر به این عنوان معروف بودهاند؛ مثل: سلمان فارسى، ابوذر غفارى، و مقداد بن اسود.گروهى از صحابه در زمان پیامبر اکرم(ص) با شنیدن آیات و روایات در امر امامت و ولایت و خلافت امام على(ع)، بعد از پیامبر خدا، به او اعتقاد پیدا کرده زعامت و امامت او را پذیرفتند و از ارادتمندان آنحضرت قرار گرفتند. این گروه از همان زمان به «شیعه على(ع)» معروف شدند. ابن خلدون در اینباره مینویسد: «جمعى از صحابه، شیعه على بودند و او را سزاوارتر از دیگران به خلافت میدانستند».[3]همچنین گفته شده است: «گروهى از بزرگانِ صحابه، معروف به موالیان على(ع) در عصر رسول خدا(ص) بودند. از آن جمله سلمان فارسى است که میگفت: ما با رسول خدا بیعت کردیم بر خیرخواهى مسلمانان و اقتدا به على بن ابیطالب و موالیان او. و ابى سعید خدرى است که گفت: مردم به پنج کار امر شدند؛ چهار تا را انجام دادند و یکى را ترک نمودند. از او سؤال شد آنچه را که ترک نمودند چه بود؟ او در جواب گفت: ولایت على بن ابیطالب. از او سؤال شد آیا ولایت با چهار عمل دیگر واجب است؟ پاسخ داد: آرى. و ابوذر غفارى، عمار بن یاسر، حذیفة بن یمان، ذیالشهادتین خزیمة بن ثابت، ابیایوب انصارى، خالد بن سعید بن عاص و قیس بن سعد بن عباد».[4]طبق روایات نیز، پیامبر اکرم(ص) لقب «شیعه» را در حال حیاتشان به پیروان امیرمؤمنان علی(ع) عطا فرمودهاند. مانند اینکه با اشاره به حضرت علی بن ابیطالب میفرماید: «وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، إِنَّ هَذَا وَ شِیعَتَهُ لَهُمُ الْفَائِزُونَ یَوْمَ الْقِیَامَة»؛[5] به آن خدایى که جان من به دست قدرت او است که این (علی) و شیعه او در روز قیامت رستگارانند.
پی نوشت:[1]. برای آگاهی از این دیدگاهها ر.ک: رضوانى، على اصغر، شیعه شناسى و پاسخ به شبهات، ج 1، ص 39 – 41، تهران، نشر مشعر، چاپ دوم، 1384ش؛ «فرقههای اساسی شیعه»، سؤال 922[2]. طباطبائى، سیدمحمد حسین، الشیعة فی الإسلام، ص 21، بیروت، بیت الکاتب، چاپ اول، 1999م؛ سبحانی، جعفر، الأضواء على عقائد الشیعة الإمامیة، ص: 17 – 18، قم، مؤسسه امام صادق(ع)؛ حکیم، سید محمد باقر، الإمامة و أهل البیت النظریة و الإستدلال، ص 267، قم، المرکز الإسلامی المعاصر، چاپ اول، 1424ق. [3]. ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون)، تحقیق، شحادة، خلیل، ج 3، ص 215، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق.[4]. کُرْد عَلی، خطط الشام، ج 5، ص 251، محمد بن عبد الرزاق، دمشق، مکتبة النوری، چاپ سوم، 1403ق.[5]. ابن عقده کوفی، احمد بن محمد، فضائل أمیر المؤمنین(ع)، محقق، حرز الدین، عبد الرزاق محمد حسین، ص 219، قم، دلیل ما، چاپ اول، 1424ق؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، ص 251، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
افزودن دیدگاه جدید