رفتن به محتوای اصلی

آیا روایتی وجود دارد که نشان دهد سید خراسانی از چین می‌آید؟

تاریخ انتشار:
یک نت ـ در روایات مربوط به علامت‌های ظهور و حوادث قبل از آن، به خروج برخی افراد اشاره شده است. در این بین، به چند اسم و لقب برمی‌خوریم که گفته شده است این افراد، از سمت مشرق خروج می‌کنند. یکی از این آنها، شخصی به نام «خراسانی» است که از او به عنوان «سید خراسانی» نیز یاد می‌شود.
آیا روایتی وجود دارد که نشان دهد سید خراسانی از چین می‌آید؟

 

یک نت ـدر روایات مربوط به علامت‌های ظهور و حوادث قبل از آن، به خروج برخی افراد اشاره شده است. در این بین، به چند اسم و لقب برمی‌خوریم که گفته شده است این افراد، از سمت مشرق خروج می‌کنند. یکی از این آنها، شخصی به نام «خراسانی» است که از او به عنوان «سید خراسانی» نیز یاد می‌شود.در این نوشتار در پی بررسی سندی روایات مرتبط نیستیم.مبدأ و مقصد خراسانیدر روایات آمده است؛ «خراسانی»، «سفیانی» و «یمانی»، هر سه در یک سال، یک ماه و یک روز (به صورت هم‌زمان)، قیام می‌کنند.[1] با این‌که محل دقیق اقامت و مکان قیام «خراسانی» مشخص نشده، ولی با توجه به این‌که واژه «مشرق» انصراف به قسمت‌های شرقی سرزمین‌های اسلامی دارد، می‌توان گفت محل خروج خراسانی، نمی‌تواند مکانی فراتر از مرزهای کشورهای اسلامی باشد.اما درباره مقصد «خراسانی» در روایات چنین آمده است: «حتماً بنی فلان به حکومت می‌رسند و بعد از آن دچار تفرقه و تشتت خواهند شد. تا این‌که «خراسانی» از مشرق و «سفیانی» از مغرب بر آنان خروج می‌کنند. هر دو مانند اسب شرط‌بندی شده، از یکدیگر سبقت می‌گیرند تا خود را به کوفه برسانند. در نتیجه بنی فلان به دست یکی از این دو نابود خواهند شد به گونه‌ای که حتی یک نفرشان زنده نخواهد ماند».[2] در روایتی مشابه این روایت، به‌جای بنی فلان، بنی عباس آمده است.[3]باید بدانیم که بر اساس روایات ظهور، حرکت «خراسانی»، ابتدای قیام‌ها نیست، بلکه قبل از او، پرچم‌هایی از شرق به سمت کوفه می‌روند. در این زمینه، در روایتی چنین آمده است: «... صد هزار نفر مشرک و منافق از شهر کوفه خارج شده، به دمشق می‌روند... . پرچم‌هایى بدون علامت که نه از پنبه و نه کتان و نه حریر است از مشرق زمین می‌آیند در سر نیزه‌هاى آنها مهر سید اکبر (پیامبر) زده شده است. رهبر آنها مردى از خاندان پیامبر است. آن پرچم‌ها در مشرق پدید می‌آیند ولی بوى آن مانند مشک معطر به سمت غرب می‌رسد ... آن‌گاه در کوفه‏ فرود می‌آیند ... در آن گیر و دار ناگهان لشکر یمانى و خراسانى مانند دو اسبى که مسابقه می‌دهند، از راه می‌رسند».[4]پرچم‌های سیاهحرکت پرچم‌های سیاه از سمت خراسان، یکی از علامات ظهور به شمار رفته است. در روایات آمده است: از سه چیز انتظار فرج داشته باشید: «ایجاد اختلاف بین اهل شام، پرچم‌های سیاه از خراسان و ترس در ماه رمضان».[5] این پرچم‌های سیاه، نیز پس از حرکت از سمت خراسان، خود را به کوفه می‌رسانند و وقتی که امام مهدی(عج) ظهور کرد، عده‌ای را برای بیعت کردن با ایشان، به سمت او می‌فرستند.[6] این گروه، در مدت زمان کوتاهی مسیر بین خراسان و کوفه را طی می‌کنند.[7]اما درباره این‌که این پرچم‌ها متعلق به خراسانی است یا شخص دیگر؛ از برخی روایات چنین برمی‌آید که این پرچم‌های سیاه، متعلق به جوانی از بنی‌هاشم در خراسان است؛ مانند این‌ روایت که از امام باقر(ع) نقل شده است: «جوانی از بنی‌هاشم که در کف دست راستش[8] خالی دارد، از خراسان با علم‌های سیاه خارج می‌شود در حالی که شعیب بن صالح در مقابل او قرار دارد».[9]اما در برخی روایات دیگر، از این شخص به «حَسَنی» نام برده شده است.[10]به هرحال؛ مشکلی که وجود دارد این است که؛ برخی روایات، محل خروج «حسنی» را «سرزمین دیلم» معرفی کرده‌اند: «آن‌گاه "حَسَنى" آن جوان زیبا از طرف سرزمین دیلم خروج کرده پس ... مردانى که ایمانى فولادین دارند او را اجابت می‌کنند».[11] اما از ادامه روایت چنین فهمیده می‌شود که جوان بنی‌هاشمی، همان سید حسنی است؛ زیرا درباره هر دوی اینها آمده که «شعیب بن صالح» همراه با او است، و نیز در ادامه روایت آمده که «حسنی به سمت آنها می‌رود... سپس آن پرچم‌ها را حرکت می‌دهد تا آن‌که وارد کوفه شوند».‏[12]خلاصه این‌که «حَسنی» که گاهی از او به عنوان «مردی از خاندان پیامبر» و گاهی «جوان بنی‌هاشمی» یاد شده، از دیلم(شمال ایران) به سمت شعیب بن صالح که از سمرقند خروج کرده‏[13] می‌رود و سپس آن دو به سمت کوفه حرکت می‌کنند. پس از آن، خراسانی هم‌زمان با سفیانی به سمت کوفه به راه می‌افتند. اما این‌که «خراسانی» به طور مشخص، از کدام شهر خروج می‌کند، اشاره‌ای به آن نشده است.لازم به ذکر است که واژه «خراسانی» ممکن است یک لقب باشد و لازم نیست که ضرورتاً نام آن شخص مورد نظر باشد؛ همان‌گونه که در روایات برای «حسنی» القاب و اسامی مختلف ذکر شده است. [1]. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 375، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.[2]. ابن ابی زینب نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، عفاری، علی اکبر، ص 255، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.[3]. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏52، ص 234، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم، 1403ق.[4]. بهاء الدین نیلی نجفی(متوفی: 803ق)، علی بن عبدالکریم، سرور اهل الایمان فی علامات ظهور صاحب الزمان، ص 53، قم، دلیل ما، چاپ اول، 1426ق.[5]. الغیبة، ص 251.[6]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، محقق، تهرانی عباد الله، ناصح، علی احمد، ص 452، قم، دارالمعارف الاسلامیه، چاپ اول، 1411ق.[7]. نعمانی، الغیبة، ص 280.[8]. البته در برخی نسخه‌ها کتف دست چپ (فِی کَتِفِهِ الْیُسْرَى) آمده است؛ ر.ک: خزاعی مروزی(متوفی: 228ق)، أبو عبد الله نعیم بن حماد، کتاب الفتن، ج 1، ص 314، قاهره، مکتبة التوحید، چاپ اول، 1412ق.[9]. کتاب الفتن، ج 1، ص 312؛ ابن طاووس، علی بن موسی، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، ص 120، قم، مؤسسه صاحب الامر، چاپ اول، 1416ق.[10]. بحار الانوار، ج 53، ص 15.[11]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 403، بیروت، البلاغ، 1419ق.[12]. همان.[13]. سعید بن هبة الله، قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 3،  ص 1155، قم، مؤسسة الامام المهدی(عج)، چاپ اول، 1409ق.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا