رفتن به محتوای اصلی

چرا پيامبر اسلام با دختر 9 ساله ازدواج نمود؟

تاریخ انتشار:
یک نت ـ چرا پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم با دختر نه ساله اي به نام عايشه ازدواج نمود در حال دختراني كه در اين سن قرار دارند آمادگي انجام مسائل زناشويي را ندارند؟
چرا پيامبر اسلام با دختر 9 ساله ازدواج نمود؟

یک نت ـ چرا پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم با دختر نه ساله اي به نام عايشه ازدواج نمود در حال دختراني كه در اين سن قرار دارند آمادگي انجام مسائل زناشويي را ندارند؟

پاسخ:مقدمه: ازدواج هاي پيامبر اسلام به طور كلي در راستاي گسترش اهداف عالي اسلامي صورت مي گرفت. در رأس اين اهداف، هدف سياسي - تبليغي بود. زندگي مردم در حجاز به شكل قبيله اي بود. اتصال به يك قبيله ضمن اينكه احتمال جنگ و خونريزي را از بين مي برد ظرفيت پشتيباني به سزايي نيز ايجاد مي نمود. طايفه تيم يكي از قبايل بزرگ و ذي نفوذ مكه بود. ابوبكر از بزرگان طايفه تيم بود. پيوند با اين خانواده بزرگ، گام خوبي در جهت تبليغ اسلام به شمار مي رفت. پيوند با اين قبيله ضمن اينكه باعث مديريت بهينه نيروي سياسي آن مي شد پشتوانه قابل توجهي براي نهال نوپاي اسلام محسوب مي شد. در آن دوران چنين ازدواجي نه تنها جنبه منفي نداشت بلكه امري بسيار عادي تلقي مي شد. علاوه بر اين توجه داشته باشيد كه اگر نقل تاريخي ازدواج پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در سن ۹ سالگي را بپذيريم همه مورخان تصريح نموده اند كه ورود عايشه به خانه پيامبر صلوات لله عليه دو سال بعد از عقد ازدواج بوده است در اين صورت حداقل نتيجه اي كه مي توان گرفت اين نكته است كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به منظور ارضاء شهوت با عايشه ازدواج نكرده است چرا كه امر معقولي نيست كه كسي به منظور شهوت راني ازدواج كند و دو سال بعد همبستر شود. ضمن اينكه اگر بنا به شهوت راني بود بهترين كنيزان و دختران عرب كانديداي ازدواج با پيامبر مكرم اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بودند لكن پيامبر مكرم اسلام از سن ۲۵ تا ۵۰ سالگي فقط با حضرت خديجه ۴۰ الي ۶۵ ساله كه بيوه نيز بودند رابطه زناشويي داشتند. حكمت هاي ازدواج هاي پيامبربراي درك بهتر حكمت ازدواج هاي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بيان دو نكته ضروري است. اول: نگاهي كوتاه به فرهنگ ازدواج در جزيرةالعرب در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ۱. عرب هاي جاهلي نسبت به دختر، بلكه جنس زن بي علاقه بودند، چون در محيطي كه دائم مردم با هم به جنگ و خونريزي مشغول بودند و هر كس هر چه قدر كه مي توانست، به ديگران روا مي داشت، خوف داشتند كه در جنگ، دختران اسير شوند و باعث ننگ آن طايفه گردند، نيز به جهت وضع بد اقتصادي و اين كه دختران به فحشا رو آورند و... به دختر علاقه اي نداشتند، بلكه دخترداري را ضد ارزش مي شمردند و به زنده به گور كردن دختران رو آوردند.۲. چون جنگ و خونريزي در آن محيط امري متداول بود، و عرب جاهلي با اندك بهانه اي يكديگر را مي كشتند، حاصل به هم خوردن تعادل جمعيتي بود و نسبت زنان به مردان افزايش چشمگيري پيدا مي كرد (چون مردان به جنگ اقدام مي كردند، نه زنان و كشته ها از مردان بود) كه گزينه «چند زن داشتن» را براي رهايي از مشكل عدم تعادل جمعيتي پذيرفتند. اين مشكل در اكثر نقاط از جمله در ايران هم وجود داشت، ليكن در عربستان بيشتر بود.۳. در آن وضع ناگوار اقتصادي، زن گرفتن از يك خانواده و قبيله نوعي كمك به آنان محسوب مي شد، به همين جهت مشركان قريش به دامادهاي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فشار وارد مي كردند كه دختران پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را طلاق دهند و بر مشكلات پيامبر افزوده بشود.۴. در محيطي كه ناامني و جنگ و خونريزي آسايش را از همگان ربوده بود، ازدواج با دختران يك قبيله از مهم ترين عامل بازدارنده از جنگ به شمار مي آمد ضمن آن كه باعث پشتيباني آن قبيله مي گرديد.۵. در آن وضع زن بيوه اگر شوهر نمي كرد، خوشايند نبود، بلكه زشت شمرده مي شد. به مجرد آن كه شوهر مي مرد، يا از وي طلاق مي گرفت و عده وفات يا طلاق سپري مي شد، شوهري ديگر گزينش مي شد، مانند «اسماء بنت عميس» كه اول همسر جعفر بن ابي طالب شد، بعد از شهادتش به عقد ابوبكر درآمد و بعد از درگذشت ابوبكر همسر امام علي ـ عليه السلام ـ شد. اين شيوه در آن فرهنگ متداول بود. نكته دوم: نگاهي گذرا به ازدواج هاي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ۱. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در ۲۵ سالگي با حضرت خديجه كه چهل ساله بود و قبلاً يك يا دوبار شوهر كرده بود و با مرگ شوهر بيوه شده بود، ازدواج نمود، و به مدت بيست و پنج يا بيست و هشت سال با وي زندگي كرد و همسر ديگري نگرفت. و تا يك سال پس از مرگ خديجهسلام الله عليها نيز با كسي ازدواج ننمود.(۱)۲. همه همسران پيامبر (جز عايشه) بيوه بودند. آنان پيش از آن كه به همسري پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ درآيند، يك يا دوبار شوهر نموده بودند و بعد از درگذشت و يا شهادت شوهر و انقضاي عده به عقد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ درآمدند. (۲)۳. عمده ازدواج هاي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در شرايط سخت و دشوار جنگي صورت گرفته بود، مانند شكست مسلمانان در جنگ احد كه وضع مسلمانان بسيار ناراحت كننده بود.۴. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از قبايل مهم عرب مانند تيم، عدي، بني اميه، نيز يهوديان مدينه همسر انتخاب كرد، ولي از قبايل انصار زن نگرفت. (۳)۵. دقت در اين امور به ما مي فهماند كه ازدواج هاي پيامبر نه در پي ارضاي خواهش هاي نفساني، بلكه در جهت اهداف عالي بود كه ذيلاً بيان مي شود. بي شك پيامبر در ازدواج هاي متعدد دنبال خوشگذراني ها نبود، چون: اولاً: اگر چنين بود، مي بايست در سنين جواني به اين امر مبادرت مي كرد، نه در سنين پيري و آن هم در شرايط سخت و دشوار. ثانيا: اگر شهوت انگيز بود، مي بايست جهت گيري هايش در گزينش همسر، اين ادعا را اثبات كند. حضرت دنبال زنان زيبا و جذاب از جهت امور جنسي و جواني نبود، حتي به خواستگاري برخي از زنان مانند «ام سلمه» رفت و او تعجب نمود در اين سن و سال كه كسي حاضر نمي شود با او ازدواج كند، چرا پيامبر دنبال زنان جوان نمي رود و به خواستگاري او كسي را فرستاده است. حتي همبستري با عايشه نيز كه تنها همسر باكره پيامبر مكرم اسلام بود، حداقل دو سال بعد از ازدواج صورت گرفت. اگر منظور پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از ازدواج ارضاء شهوات بود هرگز چنين تاخيري روا نبود. ثالثاً: آناني كه با انگيزه كاميابي جنسي به ازدواج هاي متعدد رو مي آورند، ماهيت زندگي آنان به گونه اي ديگر است. آنان به زرق و برق ظاهري زندگي، لباس و زينت زنان و رفاه و خوشگذراني رو مي آورند. در حالي كه سيره و زندگي پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ خلاف اين را نشان مي دهد. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در برابر خواست همسران خويش در مورد زرق و برق زندگي، آنان را مخيّر كرد كه يا همين ساده زيستي را برگزينند و به عنوان همسر پيامبر باقي بمانند و يا از حضرت طلاق بگيرند و بروند دنبال زرق و برق زندگي. علامه طباطبايي در اين باره مي نويسد: داستان تعدد زوجات پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را نمي توان بر زن دوستي و شيفتگي آن حضرت نسبت به جنس زن حمل نمود، چه آن كه برنامه ازدواج آن حضرت در آغاز زندگي كه تنها به خديجه اكتفا نمود و هم چنين در پايان زندگي كه اصولاً ازدواج بر او حرام شد، منافات با بهتان زن دوستي آن حضرت دارد.(۴) رابعا: دو تن از زنان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ كنيز بودند. اگر هدف ازدواج لذت بردن از آنان بود، اين دو چون كه كنيز بودند، بدون ازدواج، پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي توانست از آنان بهره مند شود. با اين تحليل، ازدواج بي فايده بود. بنابراين اهداف و حكمت هاي ازدواج پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را مي بايست در اهداف بلند و ارزشي جستجو نمود كه مهم ترين آن بدين شرح است:۱. هدف سياسي ـ تبليغي يكي از اهداف ازدواج هاي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هدف سياسي ـ تبليغي بود. يعني با ازدواج موقعيتش در بين قبايل مستحكم گردد و بر نفوذ سياسي و اجتماعيش افزوده شود و از اين راه براي رشد و گسترش اسلام استفاده نمايد. حضرت به خاطر دست يابي بر موقعيت هاي بهتر اجتماعي و سياسي، در تبليغ دين خدا و استحكام آن و پيوند با قبايل بزرگ عرب و جلوگيري از كارشكني هاي آنان و حفظ سياست داخلي و ايجاد زمينه مساعد براي مسلمان شدن قبايل عرب، به برخي ازدواج ها رو آورد. در راستاي اين اهداف پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با عايشه دختر ابوبكر از قبيله بزرگ «تيم» با حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ «عدي» با ام حبيبه دختر ابوسفيان از قبيله نامدار بني اميه، ام سلمه از بني مخزوم، سوده از بني اسد، ميمونه از بني هلال و صفيه از بني اسرائيل پيوند زناشويي برقرار نمود. ازدواج مهم ترين پيوند و ميثاق اجتماعي است، به ويژه در آن فرهنگ تأثير بسياري از خود به جا مي گذارد. در آن محيطي كه جنگ و خونريزي و غارتگري رواج داشت، بلكه به تعبير «ابن خلدون» جنگ و خونريزي و غارتگري جزو خصلت ثانوي آنان شده بود،(۵) بهترين عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و اُلفت، پيوند زناشويي بود. به همين جهت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با قبايل بزرگ قريش، به ويژه با قبايلي كه بيش از ديگران با پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ دشمن بودند، مانند بني اميه و بني اسرائيل، ازدواج نمود. اما با قبايل انصار كه از سوي آنان هيچ خطري احساس نمي شد و آنان نسبت به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ دشمني نداشتند، ازدواج نكرد. «گيورگيو» نويسنده مسيحي مي نويسد: محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ام حبيبه را به ازدواج خود درآورد تا بدين ترتيب داماد ابوسفيان شود و از دشمني قريش نسبت به خود بكاهد. در نتيجه پيامبر با خاندان بني اميه و هند زن ابوسفيان و ساير دشمنان خونين خود خويشاوند شد و ام حبيبه عامل بسيار مؤثري براي تبليغ اسلام در خانواده هاي مكه شد.(۶)۲. هدف تربيتي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ حمايت از محرومان و واماندگان را جزء آيين نجات بخش خويش قرار داد. قرآن مردم را به حمايت از واماندگان و محرومان و ايتام فرا مي خواند. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در مناسبت هاي مختلف مردم را به اين كار خداپسندانه تشويق نمود، و در عمل براي مردان بيچاره و وامانده در كنار مسجد «صفه» را بنا نهاد و حدود هشتاد نفر از آنان را در آن جا سكني داد. اين حمايت عملي و صفه نشيني مربوط به مردان بود، اما درباره زنان با توجه به موقعيت آنان، اين گونه راه حل براي رهايي آنان از مشكلات پسنديده نبود، بلكه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ براي زنان راه حل ديگري را در نظر گرفت. حضرت از فرهنگ مردم و راه حل چند همسرداري كه بازتاب شرايط اجتماعي بود، بهره جست و مردان مسلمان را تشويق نمود كه زنان بي سرپرست و يتيم دار را به تناسب حالشان، با پيوند زناشويي به خانه هاي خويش راه بدهند، تا آنان و يتيمانشان از رنج بي سرپرستي و تنهايي و فقر مالي و عقده هاي رواني رهايي يابند. و خود نيز در عمل به اين كار تن داد تا مسلمانان در عمل تشويق شوند و در مسير رفع محروميت واماندگان قدم بردارند. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با زنان بيوه ازدواج نمود و آنان را به همراه فرزندان يتيمشان به خانه خويش راه داد، تا هم خودش به قدر توان در زدودن مشكلات گام برداشته باشد و هم الگوي خوبي براي مردم در اين امر باشد.۳. هدف رهايي كنيزان اسلام با برنامه ريزي دقيق و مرحله به مرحله در جهت آزادي اسيران گام برداشت. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از شيوه هاي خوب و متعدد براي آزادي اسيران بهره جست كه ازدواج از جمله آنها است. جويريه و صفيه كنيز بودند. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اين دو را آزاد كرد و سپس با آن دو ازدواج نمود، تا بدين وسيله به مسلمانان بياموزد كه مي شود با كنيز ازدواج نمود. اول او را آزاد نمود و سپس شريك زندگي قرار داد. در ازدواج پيامبر با جويريه بسياري از كنيزان آزاد شدند. توضيح اين كه: جويريه در غزوه بني مصطلق اسير شده بود و در سهم غنيمتي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قرار گرفت. حضرت وي را آزاد كرد و سپس با وي ازدواج نمود. كارحضرت براي يارانش الگوي خوبي شد و تمامي اسيران غزوه مصطلق كه حدود دويست تن بودند، آزاد شدند. «گيورگيو» دانشمند مسيحي مي نويسد: محمد با جويريه ازدواج كرد. يارانش اين عمل را نپسنديدند و آن را با تعجب مي نگريستند. فرداي آن روز كم كم اسيران خود را آزاد كردند، چون كه نمي توانستند بپذيرند كه بستگان همسر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ برده آنان باشند.(۷)۴. نجات زن و جلوگيري از غلتيدن وي در دام بستگان مشرك و كافربرخي از زناني كه مسلمان شده بودند و به جهت مرگ، شهادت و يا ارتداد شوهر، بي سرپرست مي شدند و زندگي بر آنان بسيار مشكل بود و در وضع بسيار آشفته اي به سر مي بردند، همانند ام حبيبه، دختر ابوسفيان كه همراه شوهرش به حبشه هجرت كرد و در آن جا بي سرپرست شد. نه مي توانست در آن جا بماند و نه به مكه نزد پدر برگردد. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ وقتي كه از مشكل وي با خبر شد، پيكي براي نجاشي پادشاه حبشه فرستاد و از او خواست تا ام حبيبه را به عقد پيامبر درآورد. اين ازدواج باعث شد كه وي از بي پرستي نجات پيدا كند و به دامن بستگان مشرك خويش نغلتد.۵. طرد سنت غلط و جاهلي در اسلام «پسرخوانده» حكم پسر واقعي را ندارد و زن پسر خوانده بر مرد محرم نيست. در حالي كه در جاهليت احكام پسر واقعي را بر پسر خوانده سرايت مي دادند، از آن جمله زن پسر خوانده بر پدر خوانده محرم بود. اسلام اين حكم را باطل نمود.(۸) پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به دستور خدا با «زينب بنت جحش» همسر مطلقه زيد بن حارثه، پسرخوانده پيامبر بود، ازدواج نمود، تا حكم جاهاي را در عمل باطل كند و مردم پذيراي نقض حكم جاهلي باشند.(۹) اگر اين ازدواج صورت نمي گرفت، ممكن بود زيد بن حارثه، يا پسرش اسامة بن زيد، بعد از رحلت پيامبر به عنوان پسر و وارث پيامبر مطرح مي شد و مسير امامت و وراثت خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ دگرگون مي شد. افزون بر اين امور ازدواج هاي پيامبر از اهداف و حكمت هاي ديگري برخوردار بود كه به جهت رعايت اختصار از ذكر آنها خودداري مي شود.

پاورقی:

۱. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۴۷. ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۳۰۷. ملکی، محمد حسن قدردان، در باره پیامبر اعظم۶، ص۲۹۹ و ۳۰۰.۲. ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۳۰۸. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۳، ص۱۳۰. بلاذری، انساب الأشراف، ج۱، ص۴۱۰.۳. ر.ک: ملکی، محمد حسن قدردان، پیشین، ص۲۹۹.۴. طباطبايي، سيد محمد حسين، فرازهايي از اسلام، ص ۱۷۴.۵. مقدمه ابن خلدون (ترجمه)، ج ۱، ص ۲۸۶.۶. محمد پيامبري که از نو بايد شناخت، ص ۲۰۷.۷. همان، ص ۱۸۱.۸. احزاب : ۴.۹. احزاب : ۳۷.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا