چرا امام حسين (ع) خانواده اش را باخود به كربلا برد؟
یک نت ـ همراهى خانواده امام در حادثه عاشورا مي تواند به جهت عوامل زير باشد:
1- تأييدي بر هدف امر به معروف و نهي از منکرامام حسين (عليه السلام)هدف اصلي خود از بيعت نكردن با يزيد و عدم سازش با حكومت او را اصلاح دين اسلام و اجراي امر به معروف و نهي از منكر بيان کرده بودند و با بردن زنان و كودكان اين پيام را به بشريت داد که غرضشان جنگ طلبي و خونريزي نيست بلكه براي امر به معروف و نهي از منكر و هدايت نمودن مردم و جلو گيري از تحريف اسلام ناب محمدي از بيعت با يزيد سر باز مي زند.
2- پيام رسانيامام حسين (عليه السلام) براي تحقق بخشيدن به هدف خود از قيام، نهضت و قيام خود را در دو مرحله برنامهريزي كرد. مرحله نخست، مرحله خون، قيام و شهادت و مرحله دوم مرحله پيام رساني، بيدارگري، زنده نگهداشتن ياد و خاطره نهضت بود. مسئوليت مرحله نخست نهضت بر دوش مردان فداكار و از جان گذشتهاي بود كه با تمام هستي خود در برابر ظلم و بيداد و انحراف ايستادگي كردند و در اين راه به شهادت رسيدند. ولي مسئوليت بخش دوم نهضت و قيام بر عهده بازماندگان بود.
انقلاب امام تا عصر عاشورا مظهر خون و شهادت بود. رهبرى و پرچمدارى بر عهده ايشان قرار داشت. پس از آن، بخش دوم به پرچمدارى امام سجاد(عليه السلام) و حضرت زينب(عليها سلام) آغاز گرديد. آنان با سخنان آتشين خود، پيام انقلاب و شهادت سرخ حضرت سيدالشهدا (عليه السلام ) و يارانش را به آگاهى افكار عمومى رسانيدند و طبل رسوايى حكومت پليد اموى را به صدا درآوردند.
3- بي اثر سازي تبليغات دشمن:شام از آن روز كه به تصرف مسلمانان درآمد، تحت سيطره فرمانروايانى چون خالد پسر وليد و معاويه پسر ابوسفيان قرار گرفت. مردم اين سرزمين، نه سخن پيامبر( صلي الله عليه و آله و سلم) را دريافته بودند و نه روش اصحاب او را مىدانستند و نه اسلام را آنگونه كه در مدينه رواج داشت، مىشناختند. در نتيجه نسل جوان آن روز، از اسلام حقيقى چيزى نمىدانستند. شايد در نظر آنان، اسلام هم حكومتى بود مانند حكومت كسانى كه پيش از ورود اسلام بر آن سرزمين فرمان مىراندند! تجمّل دربار معاويه، حيف و ميل اموال عمومى، ساختن كاخهاى بزرگ، تبعيد و زندانى كردن و كشتن مخالفان، براى آنان امرى طبيعى بود؛ زيرا چنين نظامى نيم قرن سابقه داشت و كسانى بودند كه مىپنداشتند آنچه در مدينه عصر پيامبر( صلي الله عليه و آله و سلم) گذشته، چنين بوده است. (1)
معاويه حدود 42 سال در شام حكومت كرد و در اين مدت نسبتاً طولانى، مردم شام را به گونه اى پرورش داد كه فاقد بصيرت و آگاهى دينى باشند و در برابر اراده و خواست او، بىچون و چرا تسليم شوند.(2)به طورى كه پس از پيروزى قيام عباسيان و استقرار حكومت ابوالعباس سفّاح، ده تن از امراى شام نزد وى رفتند و همه سوگند خوردند، كه تا زمان قتل مروان (آخرين خليفه اموى)، نمىدانستيم، كه رسول خدا( صلي الله عليه و آله و سلم) جز بنىاميه خويشاوندى داشت، كه از او ارث ببرند. (3)
بنابراين، جاى شگفتى نيست، اگر در مقاتل مىخوانيم: به هنگام آمدن اسيران كربلا به دمشق، مردى در برابر امام زينالعابدين(عليه السلام) ايستاد و گفت: سپاس خدايى را كه شما را كشت و نابود ساخت و مردمان را از شرّتان آسوده كرد! حضرت كمى صبر كرد تا شامى هر چه در دل داشت بيرون ريخت؛ سپس با تلاوت آياتى مانند: «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيراً؛ خداوند مىخواهد هرگونه پليدى را از شما اهل بيت ببرد و شما را پاك سازد»(4) فرمود: اين آيات در حق ما نازل شده است. پس از آن بود كه مرد فهميد آنچه درباره اين اسيران شنيده، درست نيست. آنان خارجى نيستند؛ بلكه فرزندان پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم) هستند؛ از آنچه گفته بود، پشيمان شد و توبه كرد.(5)
بنابراين با حركت منزل به منزل خاندان امام( عليه السلام ) و خطبهها و روشنگرىهاى امام سجاد(عليه السلام) و حضرت زينب(سلام الله عليها)، تحريفات چندين دهه بنىاميه - حتى در «شام» به عنوان مركز خلافت دشمنان - بي اثر شد.
4- افشاى ماهيت ستمگران حاکم:بُعد ديگر علت حضور خاندان امام ( عليه السلام)، نشان دادن چهره سفّاك، بىرحم و غيرانسانى يزيد و حكومت وى بود. يكى از عوامل مؤثر در پذيرش پيام از سوى مردم و رساتر بودن تبليغات از سوى پيامآوران، عنصر مظلوميت است.
در همين راستا و بيان حقايق جنايات امويان در روز عاشورا امام سجاد (عليه السلام) در شام همين كه خواست دستگاه بنىاميه را رسوا كند، فرمود: پدرم امام حسين(عليه السلام) را با قطعه قطعه كردن، به شهادت رساندند. همچون پرندهاى در قفس، پر و بال او را شكستند تا جان داد. امام سجاد ( عليه السلام )فرمود: اگر قصد كشتن داريد، چرا اين گونه كشتيد؟ چرا مثل پرنده بدنش را پاره پاره كرديد؟ چرا كنار نهر آب، او را تشنه كشتيد؟ چرا او را دفن نكرديد؟ چرا به خيمههاى او حمله كرديد؟ چرا كودك او را شهيد كرديد؟».(6) اين كلمات به قدرى نزد افراد غيرقابل خدشه بود كه شام را طوفانى كرد و جنبش فكرى و فرهنگى، عليه رژيم اموى به راه انداخت.
يزيد مىخواست با كشتن مردان و به اسارت كشيدن خاندان اهلبيت (عليهم السلام )، همه حركتها را در نطفه خفه كند؛ به طورى كه همگان از چنين سرنوشتى ترسان و بيمناك باشند و خود بر اريكه قدرت تكيه بزند. اما قيام با عزت امام و پيام رسانى افشاگرانه و مظلومانه خاندان او، هستههاى ظلمستيزى را براى خونخواهى امام حسين(عليه السلام ) و از بين بردن بنىاميه در نقاط مختلف سرزمينهاى اسلامى به وجود آورد.----------------------پي نوشتها:1. سيد جعفر شهيدى، قيام امام حسين(عليه السلام)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چ دوازدهم، 1367، ص 185.2 . محمد ابراهيم آيتي، بررسي تاريخ عاشورا، تهران، صدوق، چ هشتم، 1372ش، ص47.3 . ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغة، قم، مكتبة آية الله المرعشي، 1404ق، ج7، ص159. (نرم افزار جامع الاحاديث2)4 . احزاب / 33.5 . موفق بن احمد خوارزمى، مقتل الحسين، قم، انوار الهدى، چ دوم، 1423ق، ج2، ص69. (نرم افزار سيره معصومان)6 . عبد الرزاق مقرّم، مقتل الحسين(عليه السلام)، بيروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، 1426ق، ص334. (نرم افزار سيره معصومان)
منبع : انجمن گفتگوی دینی
افزودن دیدگاه جدید