آیا حضرت زینب در وداع، زيرگلوی امام حسین (ع) را بوسيدند؟
یک نت ـ يکي از وقايع جانسوز روز عاشورا وداع امام حسين (عليه السلام ) با اهل بيت مي باشد.در منابع و مقاتل اين گونه آمده است:
«در روز عاشورا امام حسين (عليه السلام) بعد از شهادت ياران و نزديکان و فرزندانش دو وداع داشت:
يکي وداع عام: چون همه موجودات بلکه همه ممکنات از اشعة وجود او هستند، از آن وداع جميع موجودات از هم گسيخته شد و در تمام ارکان عالم خلل وارد شد و منادي از عرش ندا کرد: «الا ايّتها الامةُ المتحيرةُ الظالمةُ بَعد نبيّها (و در روايتي: القاتلهُ عترة نبيّها (و در روايتي: القاتلةُ عترة نبيّها) لا وفقکم الله لاضحي و لا فطرٍ» «اي امت سرگردان و ستم کننده بر عترت پيامبر و اي کشندگان آنها، خداوند شما را از عيد اضحي و فطر محروم کند».
ديگر، وداع خاص که با خواص خود داشت که از تتبّع اخبار معلوم مي شود چند مرتبه بوده است.
اول: وداع با اهل حرم
علامه مجلسي (ره) در «بحار الانوار» ذکر نموده که «چون امام مظلوم هفتاد و دو نفر از اصحاب و اهل بيت خود را ديد که روي زمين افتاده اند و بي کس و تنها مانده است» متوجه خيمه ها شد.
«و نادي يا سکينه و يا رُقيّه و يا عاتکه[1]
و يا زينب و يا فاطمه، يا ام کلثوم، عليکنّ مني السلام».
«اهل حرم را صدا زد: اي سکينه و اي رقيه و اي عاتکه و اي زينب و اي فاطمه و اي ام کلثوم خدا حافظ». [2]
زنان و دختران و کنيزان چون اين صدا را شنيدند همگي از خيمه ها بيرون دويدند، و صدا به گريه و ناله بلند کردند. حضرت يک يک را سفارش مي فرمود که دلها را آتش مي زد، نگاه حسرتي به ايشان کرد و آه از دل سوخته خود کشيد. حضرت فرمود: «اي خواهر، گويا مي بينم که در اين نزديکي مثل بندگان و کنيزان اسير کرده، در جلو اسبها ميدوانند و عذاب مي کنند، که اهل حرم صدا به گريه و ناله بلند کردند، آن حضرت ايشان را ساکت گردانيد»، و امر به شکيبايي نمود، روانه ميدان شد.
دوم: وداع خاص با حضرت سکينه مظلومه بود...
سوم: وداع با رقيه صغيره بود.
چهارم: وداع با علي اصغر بود.
پنجم: وداع با حضرت زينب(سلام الله عليها) بود، چنانکه روايت شده بعد از وداع عمومي با اهل حرم حضرت زينب(سلام الله عليها) را طلبيد و به او وصيت کرد، و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود.
حضرت ، ذوالجناح را طلبيد و سوار شد که صداي گريه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسيد، و چون چند قدم راه رفت ديد باز صداي گريه مي آيد نگاه کرد ديد زينب با پاي برهنه مي آيد و مي گويد اي برادر، صبر کن حاجتي با تو دارم. حضرت ايستاد. خواهرش زينب عرض کرد: اي برادر، مادرم در وقت وفات وصيت کرده، که هرگاه عازم سفر آخرت مي باشي، به عوض او زير گلوي تو را ببوسم. حضرت پياده شد زينب دستها به گردن امام در آورد و گلوي او را بوسيد. [3]
در کتاب «تذکرة الشهداء» آمده است: چون امام حسين ـ عليه السلام ـ چند قدمي از خيمه ها دور شد حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ از خيمه بيرون آمد و صدا زد: «برادرم لحظه اي درنگ کن تا وصيت مادرم فاطمه ـ سلام الله عليها ـ را نسبت به تو به جا آورم ؛امام توقف کرد و فرمود آن وصيت چيست؟ زينب ـ سلام الله عليها ـ عرض کرد: مادرم به من وصيت فرمود، هنگامي که نور چشمم حسين را روانه ميدان براي جنگ با دشمن کردي، عوض من گلوي او را ببوس، آنگاه زينب ـ سلام الله عليها ـ گلوي برادرش را بوسيد و به خيمه بازگشت» [4]
در کتاب خصائص الزينبيه نيز در ذيل خصيصة دهم چنين آمده است: «هر کسي از اهل بيت امام حسين ـ عليه السلام ـ در روز عاشورا از طرف ديگري نيابت داشته است حضرت عباس از طرف پدر بزرگوار خود امير المؤمنين، حضرت قاسم از طرف پدر بزرگوار خود حضرت امام حسن و حضرت زينب از طرف مادر خود حضرت زهرا ( سلام الله عليها) ؛چنان که از هر حيث در مقام نيابت ايستادگي نموده، حتي اينکه در وداع آخرين، گلوي برادر را به نيابت از طرف مادر بوسيده است». [5]
در ميان مقاتل فقط در اين سه مقتل اين مطلب يعني بوسيدن زير گلوي امام حسين( عليه السلام ) توسط حضرت زينب( عليها سلام ) نقل شده ولي در مقاتل ديگر به گونه ديگر آمده است و در اکثر آن کتابها نقل شده که:
وقتي امام حسين ـ عليه السلام ـ براي آخرين بار خواست از اهل حرم خداحافظي کند حضرت زينب پشت سر حضرت آمد و فرمود: «مهلاً يا اخي توقف حتي ازّود من نظري و اودّعک وداع مفارق لاتلاق بعده فمهلاً...» يعني «اي برادر تعجيل مکن، زماني درنگ کن تا از ديدارت توشه برگيرم و از گلستان جمالت گلي بچينم که اين وداع آخر است ديگر به خدمت نمي رسم و ملاقاتي نخواهد بود، آنگاه هر دو دست و هر دو پاي مبارکش را بوسيد، و ديگر زنان نيز در گرد آن حضرت جمع شدند و همين کار را کردند». [6]
جناب حجت الاسلام ملک پور از اعضاي گروه تحقيقاتي دانشنامه 14 جلدي امام حسين( عليه السلام ) در اين رابطه مي گويد:
وقتي جستوجو ميکنيم که اولينبار اين موضوع کجا مطرح شده است، ميبينيم که براي نخستين بار در کتاب «انوار المجالس» و در قرن سيزدهم يعني در سال 1280 قمري و حدود 1200 سال بعد از واقعه عاشورا، اين مطلب بيان شده است. بعد از آن هم در کتاب «تذکرة الشهدا» که در سال 1340 قمري و در قرن چهاردهم اين مطلب منتشر شده است و نويسنده خودش تأکيد ميکند که: «اين مطلب ضعيف است.»
وي ميگويد: بيان اين مطالب در شأن امام( عليه السلام ) نيست. آيا او حاضر بود که خواهرش در مقابل خيل دشمنان زير گلويش را ببوسد؟ آيا امام حاضر بود که ناموسش در جلوي دشمنان قرار بگيرد؟ باز تأکيد ميکنم که جمله «مهلاً مهلا، يابن الزهرا( عليها سلام )» را در هيچ يک از منابع معتبر حتي در کتابهاي ضعيف نيافتيم.
بنابراين ماجراي بوسيدن گلوي امام حسين( عليه السلام ) توسط خواهر بزرگوارش حضرت زينب( عليها سلام ) پشتوانه تاريخي قوي اي ندارد.
------------------------پي نوشتها:[1]. شايد منظور از عاتکه دختر زيد بن عمرو بن نفيل قرشي همسر با وفاي امام حسين( عليه السلام ) باشد، که بانويي فاضل و شاعر بود، اشعار فراواني در سوگ امام حسين( عليه السلام ) سروده، و نخستين کسي است که بدن مبارک امام( عليه السلام ) را برداشت و بر قاتلش لعنت کرد.[2] . حسن بن علي يزدي، انوار الشهاده، تهران، ناشر حاج ملا علي اکبر تاجر کتابفروش خوانساري، کتابخانه آيت الله گلپايگاني، 1360ق، ص97؛ مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 45، ص 47.[3] . اسماعيلي يزدي، عباس، سحاب رحمت (تاريخ و سوگنامه حضرت سيد الشهداء)، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، 1377، ص562.[4] . ملاحبيب کاشاني، تذکرة الشهداء، ص 311.[5] . «سيّد نور الدين جزايري»، خصائص الزينبيه، ص31، کتابخانه آيت الله گلپايگاني (بيتا).[6] . فاضل بندري، اکسير العبادات في اسرار الشهادات، ص 65، عباس قليخان، الطراز المذهب، ج 1، ص 225 و ... .
منبع : انجمن گفتگوی دینی
افزودن دیدگاه جدید