چه کسی سر مبارک امام حسين (ع) را از بدن جدا کرد؟
یک نت ـ در رابطه با اينكه چه كسی سر مبارك ابا عبدالله الحسين (عليه اسلام) را از بدن مباركش جدا كرد،اختلاف است،كه در اينجا به نقل برخي از منابع اشاره مي كنيم:
در آخرين لحظات شهادت امام ـ عليه السّلام ـ زرعة بن شريک ضربه اي به کف دست چپ و ضربه اي نيز بر شانه حضرت وارد آورد و امام ديگر توان نشستن را از دست دادند و بر چهره مبارک به روي زمين افتادند در اين زمان بود که «سنان بن أنس» به امام حمله کرد و نيزه اي بر پيکر امام وارد آورد و در آن لحظات هر کس به امام نزديک مي شد، سنان به او حمله مي کرد و اجازه نمي داد چرا که مي ترسيد سر نازنين امام حسين ـ عليه السّلام ـ را ديگري از پيکر مبارکش جدا کند و نزد اميرش ببرد و بدينسان خودش بر شهادت گاه امام فرود آمد و سر آن حضرت را جدا کرد و آن را به خولي بن يزيد(لعنهم الله) سپرد.[1]
صاحب لهوف سيد ابن طاووس مي نويسد: عمر بن سعد به خولي بن يزيد گفت که سر امام را جدا کند ولي دستانش لرزيد و نتوانست و پس از خولي، سنان بن أنس نخعي از اسبش به زير آمد:
« فضربه بالسيف في حلقه الشريف و هو يقول: «والله انيّ لاحترُّ رأسک و أعلم أنّک إبن رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ و خير الناس أباً و أمّاً» ثمّ احترَّ رأسه المقدس المعظَّم: سيد ابن طاووس به صراحت مي گويد: سنان بن أنس (لعنه الله) شمشير خويش را بر گلوي حسين ـ عليه السّلام ـ نهاده و گفت: به خدا سوگند، سر تو را از بدن جدا مي کنم در حالي که مي دانم تو پسر رسول خدا هستي و پدر و مادرت بهترين مردم اند و پس از گفتن اين کلام، سر مقدس آن بزرگوار را از تن جدا کرد.[2]
مرحوم شيخ عباس قمي اقوال مربوط به نام كسي كه سر مبارك امام حسين (عليه السلام) را از تن جدا كرده بود،اينگونه بيان مي كند:
امّا شيخ مفيد و طبرسي گفته اند: چون خولي بن يزيد اصبحي پيش جست و از اسب به زير آمد تا سر امام حسين ـ عليه السّلام ـ را ببرد لرزه اش گرفت و شمر گفت: خدا بازويت را بگسلاند، چرا مي لرزي! و از اسب پياده شد و سر امام ـ عليه السّلام ـ را خود شمر بريد و تحويل خولي داد.
محمد بن طلحه شافعي و علي بن عيسي اربلي امامي گفته اند:عمر بن سعد به اصحاب خود گفت: فرود آييد و سر او را جدا كنيد،پس نصر بن خرشه ضبابي فرود آمد و پي در پي با شمشير بر گلوي امام(عليه السلام)مي زد.عمر بن سعد بر او غضب كرد و به مردي كه در طرف راستش بود گفت: واي بر تو! فرود آي و حسين را راحت كن.پس خولي بن يزيد خلّده الله في النار فرود آمد و سر آن بزرگوار را جدا كرد.
دينوري گويد:سنان بن اوس نخعی بر آن حضرت حمله كرد و نيزه بر او زد كه او افتاد،پس خولي بن يزيد نخعي فرود آمد كه سر او را جدا كند،چون دستانش لرزيد برادر او شبل بن يزيد فرود امد و سر آن بزرگوار را جدا كرد و به برادرش خولي داد.
ابن عبدربه مي گويد:سنان بن انس آن حضرت را به قتل رساند،و خولي بن يزيد اصبحي كه از حميَر بود كار او را تمام كرد و سرش را جدا نمود و نزد عبيدالله آورد و مي گفت: تا ركابم زر و زيور بريز.... [3]
حتّي صاحب روضة الشهدا مي نويسد: که چون شمر بر روي سينه امام حسين ـ عليه السّلام ـ نشست امام نشانه هاي قاتل خويش را در او ديد و گفت: جايي که تو نشسته اي و جايي که تو قصد بريدن آن را داري جايي است که پيامبر خدا بارها بوسه زده است و امام اجازه نماز خواندن خواست و شمر از روي سينه حضرت بلند شد ولي هنوز امام نماز را تمام نکرده بود که در سجده گاه امام را شهيد کرد و سر ايشان را از بدن جدا کرد. [4]
بنابراين تمامي مورخين و نويسندگان، شهادت امام حسين و جدا شدن سر مبارک از تن ايشان را نقل مي کنند ولي در اين مورد كه چه كسي سر مبارك آن حضرت را از بدن جدا كرده است،با هم اختلاف دارند، عدّه اي مي گويند كسي که سر امام را بريد سنان بن أنس بوده و عدّه اي ديگر مي گويند: شمر سر امام حسين ـ عليه السّلام ـ را از تن جدا کرد،برخي هم خولي يا برادرش را جدا كننده سر مطهر امام حسين (عليه السلام) معرفي مي كنند.
-------------------------پي نوشتها:[1] . ابومخنف، مقتل الحسين، ترجمه علي کرمي، قم، مؤسسة مطبوعاتي دارالکتاب جزايري، 1377ش، ص388.[2] . سيد بن طاووس، لهوف، ترجمه عباس عزيزي، انتشارات صلاة، چاپ اول، 1380ش، ص173.[3] . شيخ عباس قمي، نفس المهموم، ترجمه علي نظري منفرد،ص442،ص447[4] . ملاحسين واعظ کاشفي، روضة الشهدا، تهران، 1334ش، ص280.
منبع : انجمن گفتگوی دینی
افزودن دیدگاه جدید