چرا روز عاشورا باران نباريد؟
یک نت ـ مسئله اصلي در روز عاشورا تشنگي نبود تا با رفع آن مشکل حل شود. ياران امام در شب عاشورا از فرات آب آورده، غسل کرده و نوشيده بودند(1)اما در روز عاشورا سپاه دشمن ميخواست با قرار دادن آنان در موقعيت کم آبي و تشنگي، آنها را به تسليم وادارد.
اگر امام دعا ميکرد و باران ميآمد و آب براي رفع تشنگي پيدا ميشد، نتيجه قابل توجهي نداشت؛ حداکثر امام و يارانش سيراب ميشدند و ساعتي بيشتر ايستادگي ميکردند و چند نفر بيشتر از افراد دشمن را ميکشتند، ولي بالاخره شهيد ميشدند.
مسأله اصلي در آن صحنه، مبارزه با ظلم يا تسليم شدن بود، که يکي به شهادت ميانجاميد و ديگري به ذلت، و بودن يا نبودن آب در آن اثري نداشت .
علاوه بر اين پيامبران و امامان معصوم (عليهم السلام) ملزم بودند که در تمام کارها و زندگي روزمره خود از علم و قدرت عادي استفاده کنند. در برخورد با دوستان، دشمنان، برآوردن نيازهاي زندگي و ... از علم و توانايي که از طريق عادي به دست آمده استفاده مي کردند و در برخورد با ستمکاران از راه هاي معمولي استفاده مي کردند و دست به اعجاز و کار خارق العاده نمي زدند (مگر در موارد مخصوص و به اذن الهي) که مصلحت دين خداوند و هدايت مردم در آن بود؛ با اين که قدرت داشتند به وسيله اعجاز دشمنان خود را در يک لحظه به کام نيستي ببرند و تمام کارها طبق خواست آن ها در جريان باشد. امام باقر(عليه السلام) فرمود:اسم اعظم 73 حرف است و در پيش "آصف بن برخيا" يک حرفش بود که با به کار بردن همان يک حرف در يک لحظه تخت بلقيس را آورد، و پيش ما (امامان) 72 حرف از اسم اعظم هست.(2)
امام حسين(عليه السلام) هم با اين که مستجاب الدعوه و داراي اسم اعظم الهي بود، و مي توانست به اذن الهي همه دشمنان را از اين طريق نابود کند، نيز مي توانست از زمين چشمه گوارا بجوشاند يا از آسمان باران بباراند (با اذن خدا) و خود و اصحابش را سيراب نمايد، ولي اين کار را نکرد، چون مشيت الهي بر اين نبود که در حادثه کربلا، معجزه جريان يابد و حضرت طبق مشيت الهي عمل کند.
----------------------------------پي نوشتها:(1). بحارالانوار،ج44، ص 317.(2). اصول کافي،ج1، ص 230، حديث 1.
منبع : انجمن گفتگوی دینی
افزودن دیدگاه جدید