رفتن به محتوای اصلی

نوحه پیشواز محرم 96 - متن نوحه و مداحی محرم 97

تاریخ انتشار:
روضه محرم, نوحه محرم, متن نوحه محرم, مداحی محرم, متن نوحه های پیشواز محرم, نوحه پیشواز محرم, اشعار زیبای محرم, اس ام اس تسلیت محرم, مــتــن اشعــــار محرم و صفر, کتـیبه هـای حـسـینیـّه, اشعار ورود به محرم, شعر محرم 95
نوحه پیشواز محرم 96 - متن نوحه و مداحی محرم 97

یک نت ـ متن نوحه و مداحی محرم - نوحه پیشواز محرم - مداحی پیشواز محرم - اشعار پیشواز محرم

*نوحه پیشواز محرم*

مـردم بسـاط گـریـه و مـاتـم بیـاوریـدوقتش شده که بیرق و پرچم بیاوریدمــردم کتـیبه هـای حـسـینیـّه نـزد کیـسـت؟«باز این چه شورش است که...عالم» بیاوریدخواهید از خدا که در این شصت روز عمردر بـیـن روضــه هــا نـکـنــد کـم بـیـاوریـداین اشک ها برای حسینی شدن کم استصـد چـشـمه چـشـم، کوثـر و زمـزم بیـاوریـدهنگام روضه خواندن ذاکر درون ذهنتصـویــر قـتلــگـاه مــجـسّـم بیــاوریـدهر سینه نیست قبر حسین و مطاف اودر هـیـئـت غـمـش دل مَـحـرم بـیــاوریـد«فَلتُلطَمُ الخُدود و تُشَقُّ الجُیوب» رابـر گـونه ها و سـینه فـراهـم بـیـاوریـدرخت سپید کنده و در گنجه افکنیدپـیـراهــن ســیـاه مـحـرّم بـیــاوریـد

 

[مداحی محرم, متن نوحه های پیشواز محرم]

اشعار زیبای محرم

 

 ورود به محرمدمید روح غم اندر، تن مه غم عالمتو نوحه سر بده چون شد، عزای اشرف آدملباس تیره به تن کن، ز داغ نوحه تو سر کنکه گشته ماه عزا و ، دوباره گشت محرمسرشکسته ی خود را، شکن دوباره ز داغشبزن به سر ز غم او، بزن به سینه تو هردممه عزای دو عالم، رسیده ایها العالمکه هر شب مه غم شد، شب غم و شب ماتمسرم هوای تو دارد، دلم هوای حریمتبده پری به کبوتر، ببین شکسته دو بالمهمین که اشک بریزم، برای اشک تو آقابرای من شده کافی، همین دو قطره ی نم نم

 

[مداحی محرم, متن نوحه های پیشواز محرم]

اشعار زیبای محرم

 

داره میاد دوباره باز بوی محرماز زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟

 

بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمامبر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟

 

اشهد ان لا…شهادت اشهد ان لا …شهیدمحشر الله الله است می دانی چرا؟

 

یک بغل باران الله الصمد آورده امنوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟

 

راه عقل ازآن طرف راه جنون از این طرفراه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟

 

از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توستفرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟

 

از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزیدانتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟

 

از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکدباز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟

ساربانا مهلتی دارم در این جا مشگلیرفته از دستم گلی از وی نبردم حاصلی

اندر این دشت بلا رفته زدستم نوگلیمن حسین باوفا آرام جان گم کرده ام

ساربان بهر خدا یک ساعتی آهسته تراندر این دشت بلا گم گشته از من تاج سر

یعنی یک دنیا برادر از من خونین جگراندر این صحرا ززجور گوفیان گم کرده ام

ساربانا مهلتی تا تابر سر نعش حسینراز دل گویم ببارم خون دل از هردو عین

در عزایش عالمی را پکنم از شور و شینمن برادر در میان خاک و خون گم کرده ام

مهلتی تا جستجویی اندرین صحرا کنمدر میان قتلگه من کشته ام پیدا کنم

بر سرنعش برادر دیده را دریا کنمخاک بر فرقم که نور دیدگاه گم مرده ام

 

[سوگنامه محرم, شعر کربلا]

 

وقتی علم میبینم یاد علمدار میکنم

وقتی که غم میبینم یاد غم یار میکنموقتی که آب میبینم یاد لب سقا میکنم

وقتی که گل میبینم یاد گل لیلا میکنمآقا به عشق کربلا می کشی عاقبت مرا

خونم حلالت آقا خونم حلالتبه عشق بین الرحمین می کشی ام چرا حسینجون ناقابلمو بگیر اما منو کربلا ببرچیزی ازت کم نمیشه بیا و آبرو بخردوست دارم اون روزی که وا می شه راه کربلاتن صد پاره من مونده باشه تو سنگرازیر آفتاب بسوزه پیکر بی مزار منزائرای کربلا رد بشن از کنار من

 

[سوگنامه محرم, شعر کربلا]

 

من كه مانند نى در نوایم              عاشقم عاشق كربلایمروز و شب در غم و شور و شینم     عاشق كربلاى حسینمخادم كوى آن نور عینم                   عبد درگاه آن مقتدایمگر چه بگذشته دور جوانى               لیك در پیرى و ناتوانىبلبل آسا كنم نغمه خوانى               تا كه باشد طنین در صدایمیا حسین جز تو شاهى ندارم           جز تو شاها پناهى ندارمعاشقم من گناهى ندارم                 حق بود شاهد مدّعایمیا حسین اى عزیز پیمبر                   زاده عصمتِ پاك داورزیب عرش خدا پور حیدر                  با غم و عشق تو آشنایممن چو مجنون صحرا نوردم               آشنا با غم و رنج و دردمتا فداى وفاى تو گردم                       در رثایت سخن مى سرایمگشته ام تا به مهر تو پاى بند             گر جدا گردَدَم بند از بندنگسلم از تو یك لحظه پیوند                اى شهید سر از تن جدایمیا حسین جان عالم فدایت                 جان به قربان مهر و وفایتبین كه (مردانى ) با وفایت                  اشك خون ریزد از دیده هایمحق به محشر چو خواهد حسابم        در سؤ الش بود این جوابمذاكر زاده بو ترابم                               مرثیت خوان آل عبایم

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا