پسر خردسال، شیطان را به دام انداخت
یک نت ـ بهمن سال گذشته مردی با حضو در پلیس آگاهی شهرستان شهریار در غرب استان تهران از گم شدن پسر خردسالش خبر داد. با تشکیل پرونده قضایی و همزمان با شروع تحقیقات، ماموران جستجو برای یافتن پسر خردسال را آغاز کردند تا این که او به خانه بازگشت و ماجرای تلخی را که برایش رخ داده بود، برای والدینش تعریف کرد و تصمیم به شکایت از مرد آزارگر گرفت.
ربودن در مسیر باشگاه
ماموران به تحقیق از این کودک پرداختند که وی در اظهاراتش گفت: عصر روز حادثه به خانه باز می گشتم که مردی با خودروی پرایدش سد راهم شد و از من در رابطه با نشانی یک باشگاه ورزشی پرس و جو کرد. زمانی که نشانی را به او دادم، او از من خواست سوار خودرویش شوم تا مرا هم به مقصدم برساند.در میانه راه مرد جوان به جای این که به سمت باشگاه ورزشی حرکت کند، تغییر مسیر داد و به خارج از شهر حرکت کرد.
از او خواستم خودرو را متوقف کند که توجهی نکرد و با چاقویی که همراه داشت مرا تهدید به مرگ کرد.
وی اضافه کرد: با توقف خودرو مقابل یک چهاردیواری مخروبه، او پیاده شد و مرا کشان کشان از خودرو پیاده کرد و به داخل مخروبه برد و مورد آزار و اذیت قرار داد. هرچه گریه و التماس کردم بی فایده بود. او مرا کتک زد و تهدیدم کرد اگر این موضوع را به پدر و مادرم بگویم، دوباره مرا با خود می برد. ترسیده بودم و زبانم بند آمده بود.
همزمان با تشکیل پرونده قضایی به دستور اسماعیل برجسته، بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب شهریار، جستجوی پلیس برای دستگیری مرد آزارگر ادامه داشت تا این که چهار خانواده دیگر هم همراه پسران ده تا 13 ساله شان با حضور در پلیس آگاهی و ارائه شکایت هایی اعلام کردند فرزندانشان در دام یک مرد آزارگر گرفتار شده است.
شناسایی آزارگر در کلانتری
در این مرحله ماموران با تحقیق از افرادی که قربانیان مرد آزارگر بودند، متوجه شدند آنها نیز مانند نخستین شاکی در دام همان مرد آزارگر گرفتار شده اند. با افزایش شکایت ها روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد تا این که با گذشت شش ماه از وقوع حادثه، روزهای پایانی هفته گذشته یکی از قربانیان که همراه پدرش برای پیگیری پرونده به دادسرا رفته بود، به طور اتفاقی متوجه مردی شد که شباهت بسیاری به همان مرد آزارگر داشت که با مشاهده وی بشدت ترسیده بود و فقط گریه می کرد. پدر این کودک بلافاصله موضوع را به ماموران مستقر در دادسرا اطلاع داد و آنها بموقع وارد عمل شده و متهم پیش از آن که فرصتی برای فرار پیدا کند، دستگیر شد.
او با انتقال به شعبه اول دادسرا بازجویی و مدعی شد پسر خردسال را نمی شناسد و با توجه به این که سارقان راهش را سد کرده و گوشی تلفن همراهش را دزدیده اند، برای شکایت به دادسرا آمده که اشتباهی دستگیر شده است.
در حالی که متهم همچنان خود را بی گناه معرفی می کرد، دیگر قربانیان پرونده نیز در دادسرا حاضر شده و با مشاهده متهم، او را شناختند و در حالی که همچنان از او وحشت داشتند، با دستانی لرزان او را به بازپرس پرونده نشان دادند و اعلام کردند او همان فردی بوده که آنها را ربوده و مورد آزار و اذیت قرار داده است.
اعتراف به ربودن پسران
مرد آزارگر زمانی که توسط شاکیان پرونده شناسایی شد، بناچار سکوتش را شکست و به ربودن پسران خردسال و نوجوان و آزار و اذیت آنها اعتراف کرد و گفت: نمی خواستم این اتفاق برای این افراد پیش بیاید؛ اما وسوسه شیطانی باعث شد آنها را به دام بیندازم. زمانی که من هم در سن این کودکان بودم، چند بار توسط مردان معتاد و کارتن خواب ربوده شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفتم. آن زمان به قدری ترسیده بودم که حتی ماجرا را برای خانواده ام تعریف نکردم. همیشه کابوس آن شب های تلخ با من همراه بود و حتی تا بزرگسالی و زمانی که ازدواج کردم نیز این کابوس ها ادامه داشت. انگار من هم تشنه انتقام شده بودم. تصمیم گرفتم برای این که آن کابوس ها را فراموش کنم، خودم کودک آزار شوم.
بنابر این به بهانه پرسیدن نشانی باشگاه های ورزشی، کودکان و نوجوانان را می ربودم و با انتقال به مخروبه ای خارج از شهر آنها را مورد آزار و اذیت قرار می دادم. گمان می کردم با این کار کابوس های شوم کودکی ام پایان می گیرد، اما این گونه نشد و هر شب کابوس صحنه آزار و اذیت این کودکان و نوجوانان را هم می دیدم و کابوس هایم بیشتر شده بود. گمان نمی کردم دستگیر شوم. احساس می کردم قربانیانم مثل خودم از ترس اتفاقی که برایشان افتاده، سکوت می کنند که این گونه نشد.
متهم با قرار قانونی روانه زندان شد. تحقیقات تکمیلی از وی برای مشخص شدن دیگر جرایمش ادامه دارد.
منبع: جام جم آنلاین
افزودن دیدگاه جدید